کد خبر: 1008344
تاریخ انتشار: ۰۸ تير ۱۳۹۹ - ۰۷:۰۰
نگاهی به مجموعه داستان «باد برگ‌ها را سمت دره‌ها می‌برد»
مجموعه داستان «باد برگ‌ها را به سمت دره‌ها می‌برد» از هشت داستان کوتاه با موضوع جنگ ایران و عراق تشکیل شده و نویسنده آن علی الله سلیمی است. نویسنده کتاب در یکی از مصاحبه‌هایش بعد از چاپ کتاب گفته بود که قسمت‌هایی از داستان‌های این کتاب از خاطرات خودش در جبهه است و بخشی دیگر را هم از خاطرات کهنه‌سرباز‌ها و فرماندهان جنگ الهام گرفته است.
رامین جهان‌پور
سرویس فرهنگ و هنر جوان آنلاین: اکثر داستان‌های این کتاب به زمان بعد از اتمام جنگ برمی‌گردد. موضوع داستان‌ها را نویسنده از لابه‌لای خاطرات شخصیت‌های داستان و با فلاش‌بک به گذشته در اختیار مخاطب قرار می‌دهد. مثل داستان «همان ارتفاع همیشگی» که در مورد رزمنده‌ای است که سال‌ها بعد از جنگ به همراه همسرش برای کوهنوردی به نزدیکی قله‌ای در مرز ایران و عراق می‌رود که قبلاً در آنجا عملیات سختی انجام گرفته و مرد خاطره خوبی از آن قله ندارد. در اینجا مروری خواهیم داشت بر اولین داستان این کتاب «در مسیر مرغان دریایی» یکی از داستان‌های برجسته این کتاب. در این داستان کوتاه با ماجرای عده‌ای از رزمندگان گروه تفحص روبه‌رو هستیم که در یکی از مناطق مرزی کشور عراق در کنار اسکله‌ای تخریب شده، مشغول پیدا کردن اجساد شهدای مفقودالاثر هستند. در یکی از همان روز‌ها گروه جست‌وجوگر هر چقدر تلاش می‌کنند نمی‌توانند پیکر تازه‌ای پیدا کنند، وقتی از آن منطقه کاملاً ناامید شده‌اند یک افسر عراقی که در همان نزدیکی‌ها پایگاهی دارند به طرف بچه‌های ایرانی می‌آید و مکان پیکر رزمندگان ایرانی در زمان جنگ را در آن نزدیکی‌ها به آن‌ها نشان می‌دهد. گروه تفحص به کمک بیل مکانیکی با گور‌های دسته‌جمعی و اجساد و استخوان‌های رزمندگان ایرانی مواجه می‌شوند که حدود ۵۰ نفر هستند. آن افسر عراقی مدت‌هاست که در پیدا کردن اجساد و بیرون کشیدن آن‌ها از زیر خاک به بچه‌های ایرانی کمک می‌کرده است. فردای آن روز وقتی رزمندگان ایرانی برای خداقوت گویی و هدیه دادن به او به پایگاه عراقی‌ها در همان نزدیکی می‌روند، متوجه می‌شوند که افسر عراقی بی‌خبر آنجا را ترک کرده و از آن پایگاه رفته است.

بدیهی است که داستان با خاطره یا یادداشت فرق می‌کند و گاهی حذف پاراگراف پایانی خیلی زیباتر از این است که داستان با یک پاراگراف کلیشه‌ای و غیرضروری یا واضح به پایان برسد، مثلاً در پایان این داستان وقتی مخاطب می‌فهمد که افسر عراقی از شرم یا عذاب وجدان فراری شده و احتمالش زیاد است که عامل آن گوردسته جمعی هم خودش بوده باشد، باید داستان تمام بشود. وقتی بچه‌های تفحص برای هدیه دادن به افسر عراقی به کنار پایگاه می‌روند و می‌شنوند که افسر رفته، بهترین زمان برای پایان داستان است، چون ابهام داستان در پایان ایجاد شده است و احتیاجی به این نیست که مخاطب بداند یک افسر جوان جانشین او شده و گروه هم تصمیم می‌گیرند هدیه افسر را به او بدهند. او جانشین افسر عراقی می‌شود و به بچه‌های تفحص می‌گوید که می‌خواهد کار‌های افسر را انجام بدهد و به ایرانی‌ها کمک کند و این‌ها دیگر اضافه است. این کتاب برگزیده دومین دوره همایش داستانی یوسف در زمینه آثار دفاع مقدس است و در سال ۱۳۹۷ توسط انتشارات سوره مهر تجدید چاپ شده است.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار