سرويس فرهنگ و هنر جوان آنلاين: طراحی پوستر و موارد تبلیغاتی فیلمهای سینمایی یکی از مهمترین عناصری است که مخاطبان و علاقمندان به سینما را در هر کجای جهان برای کشاندن به سالنهای سینما تشویق و ترغیب میکند.
طبق تحقیقی که سال ۲۰۱۶ از مخاطبان سینمای هالیوود انجام شد، چیزی نزدیک به حدود ۳۵ درصد از مخاطبان فقط با دیدن پوستر فیلم یا بنر آن بر سردر سینما مجاب شده بودندکه به تماشای فیلم بروند.
تاریخ و عمر طراحی پوستر فیلمهای سینمایی دقیقا به اندازه خود تاریخ سینما است.
یعنی «برادران لومیر» از همان نخستین فیلمهای که ساختند برای نمایش و تبلیغ آنها پوستر طراحی و بین مردم پخش کردند. در واقع اولین پوستر سینمای جهان برای خود مخترعین صنعت سینما یعنی «برادران لومیر» است.
این پوستر نشاندهنده جمعی از مردم است که درحال رفتن به تماشای اولین نمایش عمومی یک فیلم در تاریخ ۲۸ دسامبر ۱۸۹۵ در شهر پاریس هستند. این صحنه روایتگر یکی از مهمترین لحظات در تاریخ سینماست که آغازگر مهمترین پیشرفت فرهنگی در قرن بیستم میلادی است.
اما قدمت پوسترهای سینمای در ایران به این روال نبود. مظفرالدینشاه، در سال ۱۲۷۹ هجری خورشیدی، سینما (دوربین فیلمبرداری) را از فرانسه وارد ایرارن کرد. فیلمهای اولیهای که در ایران ساخته شد عمدتا فیلمهای از دربارپادشاهان قاجار، یا تفریح و تفرجگاهشان بود به همین دلیل به تبلیغ و اعلام رسمی هم نیازی نبود.
تا اینکه اولین پوستر فیلم در سینمای ایران را «آوانس اوهانیانس» برای فیلم خودش یعنی «آبی و رابی» طراحی و نقاشی کرد و از عموم مردم خواست تا این فیلم را در سینما ببینند.
از آن روز به بعد طراحی پوستر جزء لاینفک و اساسی در فرآیند ساخت و پخش فیلم در سینمای ایران شد.
اوج قدرت و تاثیرگذاری پوستر فیلمها را باید به دهه ۴۰ و ۵۰ سینمای ایران اختصاص داد. جایی که طراحان و هنرمندان با شیوههای هنری و خلاقانه پوستر فیلم را به مثابه یک اثر هنری میدیدند و آن را طراحی میکردند. تاکید این پوسترها بیشتر بر روی ستارهها و بازیگران فیلمها بودند و با استفاده از پرتره بازیگران مخاطبان را به سالنهای سینما میکشانند.
در دهه ۶۰ که اوج شکوفای و رشد سینمای ایران بود. قصه کمی متفاوت شد. متاثر از فضای عمومی و فرهنگی جامعه پوسترهای فیلمها نیز محتوایی شد و دیگر کمتر از چهره بازیگران برای فروش فیلم استفاده میشد. در طراحی پوستر فیلمها در این دهه به قصه، روایت و داستان بیشتر از چهره بازیگران اهمیت میدادند.
این روند تقریبا در دهه هفتاد نیز ادامه داشت. اما در دهه ۸۰ با ورود تکنولوژی به اسم کامپیوتر، کم کم طراحی پوستر به عنوان یک کار هنری و خلاقانه به کنار رفت و این اپراتورها بودند که با چند کلیک روی یک نرمافزار پوستر فیلم را طراحی میکردند. با آمدن اینترنت این روند بدتر هم شد و چالشی دیگر به عنوان کپی وارد این طراحی و اجرای پوستر فیلمها شد. عدهای از طراحان با یک سرچ ساده در اینترنت پوستر فیلمهای خارجی را پیدا و آن به راحتی کپی و بر روی فیلمهای ایرانی اجرا میکردند.
متاسفانه این روند همچنان و کماکان ادامه دارد. آخرین نمونهاش فیلم روی پرده «ایده اصلی» است که پوسترش کپی نعل به نعل یک فیلم هالیوودی است.
اما نکته عجیبتر که این روزها مخاطبان سینما با آن مواجه شدند جدای از بحث کپی بودن پوسترها مقولهای است تحت عنوان گول زدن مخاطب یا فریبکاری!
زیاد پیش آمده در این سالها مخاطبان با دیدن پوستر یک فیلم به دیدن فیلم ترغیب شدند و به تماشای آن رفتند، ولی در پایان فیلم، حس فریب خوردن و کلاهبرداری به آنها دست داده است.
مثلا در پوستر و تبلیغات فیلم روی یک بازیگر تاکید فروان میشود، حال وقتی که مخاطب به سینما میرود متوجه میشود جناب بازیگر فقط در یک سکانس نهایتا حضور داشته و اینگونه است که احساس فریب خوردگی یا کلاه بر سر رفتن به مخاطب دست میدهد.
یا در موردی دیگر فیلمی فیلم روی پرده رفته که یک ملودرام اجتماعی است، اما نوع تبلیغات آن به شکلی است که به مخاطب القا میکند که این یک فیلم کمدی است.
تازهترین این موارد مربوط به انتشار پوستر فیلم «مسخره باز» ساخته «همایون غنی زاده» است.
پوستر این فیلم درنگاه اول ذهن هر مخاطبی رابه سمت یک فیلم گانگستری یا معمای-جنایی یا یک فیلم حادثهای میبرد. در حالی که اساسا این پوستر هیچ ربطی به چنین ژانرهای ندارد.
«مسخره باز» یک فیلم کاملا تکنیکالی و فرمی است که مخاطب خاص خودش را دارد و حتی در تعریف ژانر نمیشود ژانربندی خاصی برای آن قائل شد. «مسخره باز» یک فیلم هنر و تجربهای است که قطعا برای مخاطب عام سینما ساخته نشده است، اما پوستر آن حکایت از یک فیلم عامه پسند دارد.
این ایراد ندارد که جناب فیلمساز همانگونه که پیش از این نیز در تئاتر نشان داده، شیفته سینمای گانگستری و پلیسی باشد. اما سوال این است چرا در ساختن فیلم به سراغ چنین ژانری نرفته است.
اینکه بخواهیم به سطحیترین شکل ممکن مخاطب را گول بزنیم و به قول معروف گنجشگ را رنگ کرده جای قناری به مخاطب بفروشیم، شیوه درستی نیست.
«شاهرخ دولکو منتقد» سینما در واکنش به پوستر این فیلم در صفحه شخصی اش نوشته: «یاللعجب. چنان فیلمی و چنین پوستری؟! چطور ممکنه پوستر فیلمی تا به این اندازه علیه فرم و ساختار و پرستیژ فیلمش باشد؟»
در پایان باید گفت شاید اینگونه رفتارها از سوی سازندگان آثار برای مدت کوتاهی بتواند خواسته و نیاز آنها را فراهم کند، اما قطعا در یک فرآیند طولانی مدت باعث سلب اعتماد و اطمینان مخاطب به فیلمهای سینمای ایران خواهد شد و دودش در نهایت به چشم خود اهالی سینما خواهد رفت.