دونالد ترامپ، رئیسجمهور امریکا با تصور واداشتن جمهوری اسلامی به تسلیم در برابر اراده خود برای مذاکره روی برجام و توسعه آن به مسائل دفاعی، سیاست فشار حداکثری را دنبال کرد که ترکیبی از تحریمهای ظالمانه، تهدید نظامی و جنگ روانی را برای پیشبرد آن بهکار گرفت.
بر اساس تصور ترامپ و باند سیاسی او، مسئولان و مردم کشور ایران اسلامی در زیر فشار این سیاست امریکایی خرد شده و به اراده طراحان آن تمکین خواهند کرد و بدین ترتیب هم امریکا و هم متحدان منطقهای آن، یعنی رژیم صهیونیستی، آل سعود و آل زاید موفق به مهار قدرت جمهوری اسلامی و برچیدن مقاومت از منطقه غرب آسیا و تحمیل اهداف سلطهجویانه و توسعهطلبانه خود خواهند بود.
بروز برخی مشکلات اقتصادی و اجتماعی ناشی از بروز شوک اولیه نقض برجام و برخی سیاستهای اشتباه و غفلتهای داخلی موجب پدید آمدن تصور و ذهنیت غلطی در باند حاکم بر کاخ سفید شده و اینگونه القا میکردند که جمهوری اسلامی با عقبنشینی از اهداف انقلابی، تنها به فکر حفظ موجودیت خود بوده و تحت این فشارها مجبور به تغییر رفتار شده است.
برخلاف این برآورد غلط و محاسبات اشتباه دشمنان که تنها آشکار شدن اهداف خباثتآلود َآنان را برای مردم شریف ایران اسلامی آشکار نمود، جمهوری اسلامی ایران با اتخاذ راهبرد مقاومت فعال و طراحی اقدامات هوشمندانه برای مقابلهبهمثل، دست به مجموعه اقداماتی زد که حاصل آن شکست سیاست فشار حداکثری دشمن و کمانه کردن آثار آن به سوی امریکا و متحدان منطقهای آن بود. راهبرد مقاومت فعال موجب شد سیاست فشار حداکثری به مثابه یک محرک برای رفع ضعفها و معایب و تقویت و بهکارگیری فرصتها و قوتها عمل کرده و هنر تبدیل تهدید به فرصت در نظام جمهوری اسلامی گل کند. هنری که موجب رقم زدن چندین دستاورد مهم برای جمهوری اسلامی شد. دستاوردهایی چون:
۱- واداشتن ترامپ به اعلام بیمیلی برای ورود به جنگ و بیاعتباری امریکا نزد متحدان منطقهای آن که متمایل به برافروختن آتش جنگ بوده و روی توان نظامی و تهاجمی امریکا حساب ویژه باز کرده بودند.
۲- برملا ساختن ناتوانی امریکا در تشکیل ائتلاف حدید برای ادامه حضور در خلیجفارس که با دعوت از سه کشور آغاز شد و با پاسخ دو یا سه کشور به انسداد خورد.
۳- آسیبپذیری و ترس متحدان منطقهای امریکا در جنگ احتمالی با جمهوری اسلامی ایران و به خطر افتادن موقعیت و حتی موجودیت آنان که موجب تلاش آنان برای فاصله گرفتن از سیاستهای ایرانستیزانه قبلی و رویکرد آشتیجویانه به سمت تهران شد.
۴- انسجامبخشی به درون جمهوری اسلامی و همگرایی و اتحاد و انسجام در محور مقاومت در منطقه که جمهوری اسلامی ایران را کانون قدرت خود شمرده و برای هرگونه اقدام در صورت تهدید ایران اسلامی آمادگیهای خود را تقویت کردهاند.
۵- بیاعتبارسازی گفتمان سازش و کوتاه آمدن دربرابر امریکا و متحدان آن و تقویت گفتمان استقلال و انقلابیگری در بین جناحهای داخلی کشور که در بدنه مردم نیز به نفرت و انزجار از امریکا و سیاستهای مداخلهجویانه و تهاجمی آن منتهی و گفتمان مقاومت را تقویت کرده است.
۶- فراهم آمدن زمینه برداشته شدن محدودیتهای هستهای ناشی از برجام که با نقض برجام از سوی امریکا و بدعهدی اروپاییها برای اقدامات جبرانی، مسئولان و مردم ایران اسلامی را به اقدامات مقابلهای قانع ساخته و خسارتهای تداوم رویه قبلی را کاهش داده است.