سرویس حوادث جوان آنلاین: به گزارش جوان، رابطههای پنهانی و غیرشرعی بین زن و مرد همیشه در بروز جرائم خشن نقش اساسی دارد. معمولاً پس از برملا شدن رابطههای پنهانی نقشههای قتل، آدمربایی و جرائم خشن دیگر طراحی و اجرا میشود.
پرونده مردی که متهم است پس از ارتباط پنهانی با زن شوهرداری با همدستی یکی از دوستانش، شوهر وی را به قتل میرساند از نیمه شب ۲۹تیرماه امسال همزمان با کشف جسد مرد جوانی در خیابان پیروز شمالی حوالی کورههای آجرپزی در جنوب تهران در دستور کار مأموران پلیس تهران قرار گرفت. آن شب وقتی قاضی غلامی، بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران با تماس تلفنی مأموران کلانتری۱۵۲ خانیآباد در محل حادثه حاضر شد با جسد مرد ۳۵ سالهای به نام فرشید روبهرو شد که با اصابت ۱۹ضربه چاقو از پای درآمده بود.
تیم جنایی با به دست آوردن هویت مقتول دریافتند او نگهبان خوابگاه دانشجویی خصوصی در مرکز شهر است و علاوه بر آن به عنوان پیک موتوری هم کار میکند و همراه زن و فرزند خردسالش در خانهای حوالی مسعودیه زندگی میکند. همچنین مشخص شد مقتول با نقشهای از پیش طراحی شده به محل حادثه کشانده شده و به قتل رسیده است.
همزمان با انتقال جسد به پزشکی قانونی مأموران تحقیقات گستردهای را برای شناسایی و دستگیری عامل یا عاملان حادثه آغاز کردند. مأموران در بررسیهای فنی خود متوجه دوربینهای مداربستهای در نزدیکی محل حادثه شدند و فیلم دوربینها را مورد بازبینی قرار دادند. یکی از دوربینها چهره دو مرد جوان را از دور شکار کردهبود که در تاریکی شب با مقتول درگیر شده بودند. پس از این مأموران بررسیهای فنی خود را ادامه دادند و در نهایت دو متهم را به نامهای هومن و ارشیا شناسایی و دو روز قبل متهمان را در مخفیگاهشان در شهرستان اسلامشهر دستگیر کردند.
دو متهم صبح دیروز برای بازجویی به دادسرای امور جنایی تهران منتقل شدند. متهمان در بازجوییها به قتل نگهبان خوابگاه اعتراف کردند. پس از اعتراف هومن که مدعی بود همسر مقتول دستور قتل را صادر کرده است. مأموران عصر دیروز شراره را بازداشت کردند. وی در نخستین بازجوییها جرم خود را انکار کرد. ارشیا در بازجوییها گفت: من دانشجوی روابط عمومی دانشگاهی در اسلامشهر هستم. پدرم فوت کرده است و همراه مادرم زندگی میکنم.
چند سالی است که با هومن دوست هستم. مقتول را نمیشناختم، اما مدتی قبل فهمیدم که هومن با همسر مقتول به نام شراره ارتباط دوستانه دارد و تصمیم دارد پس از جدایی شراره از شوهرش با او ازدواج کند.
هومن به من گفت که شوهر شراره او را طلاق نمیدهد و روز حادثه از من خواست با هم به تهران برویم و شوهرش را گوشمالی بدهیم. وقتی به محل حادثه رسیدیم آنها با هم درگیر شدند که هومن زخمی شد. حالت طبیعی نداشتم، چون قبل از آن گل مصرف کردهبودم که با چاقو به مقتول حمله کردم و نفهمیدم چند ضربه به او زدم.
متهمان پس از اعتراف به قتل به دستور قاضی غلامی برای ادامه تحقیقات در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار گرفتند.
گفتگو با یکی از متهمان
خودت را معرفی کن؟
هومن هستم ۳۰ساله.
به چه کاری مشغولی؟
نظامی هستم و الان ۱۰سال است که مشغول به خدمتم.
با مقتول چه اختلافی داشتی؟
من عاشق همسر مقتول بودم و وقتی فهمیدم او همسرش را اذیت میکند، تصمیم گرفتم او را تنبیه کنم که این اتفاق افتاد.
شما عاشق زن شوهر دار بودی؟
وقتی عاشقش شدم خبر نداشتم که شوهر دارد بعد هم که فهمیدم قرار شد از او جدا شود و بعد با من ازدواج کند.
چطور با همسر مقتول آشنا شدی؟
حدود یک و نیم سال قبل در گروه تلگرامی که شراره هم عضو گروه بود، آشنا شدم. من یکی از مدیران گروه بودم و شراره خبر داشت که من نظامی هستم. او به من پیام داد و از من خواست برای او کاری پیدا کنم که با هم ارتباط گرفتیم. اولین بار که او را دیدم عاشقش شدم، اما خبر نداشتم که شوهر دارد. حتی با مادرم حرف زدم و قرار بود به خواستگاریاش برویم و با هم ازدواج کنیم.
بعد از چه مدتی متوجه شدی که شوهر دارد؟
خیلی از آشنایی ما نگذشته بود که یک روز به من گفت میخواهد رازی را بر ملا کند و بعد گفت که شوهر دارد.
چرا وقتی فهمیدی شوهر دارد از او جدا نشدی؟
چند روزی با او ارتباط نداشتم تا اینکه او مرا عضو گروهی کرد که در آن گروه به صورت هرمی فروشندگی مواد غذایی و شوینده میکردند و قرار شد من هم فروشندگی کنم که بعد از مدتی از آن گروه خارج شدم. پس از این فریب شیطان را خوردم و دوباره ارتباط ما برقرار شد و شراره از من خواست کمکش کنم تا از شوهرش طلاق بگیرد.
چرا میخواست از شوهرش جدا شود؟
میگفت شوهرش او را کتک میزند و اذیت میکند، البته حرفهای دیگری هم میزد که باور نکردم، اما وقتی پیامکهای شوهرش را به من نشان داد حرفهایش را باور کردم.
کمکش کردی؟
شراره میگفت که وکیل گرفته، اما فایدهای ندارد و شوهرش او را طلاق نمیدهد که من تصمیم گرفتم با شوهرش حرف بزنم و او را راضی کنم از همسرش جدا شود.
پس چرا تصمیم به قتلش گرفتی؟
شراره میگفت حرف زدن با او فایدهای ندارد و اصرار داشت او را از سر راهش بردارم، اما من قبول نکردم و حتی چند روزی هم با هم قهر بودیم که به من زنگ زد و گفت میخواهد پول بدهد و یک نفر را اجیر کند تا شوهرش را با تصادف ساختگی به قتل برساند. وقتی شنیدم به او گفتم تو که پول نداری که از من خواهش کرد شوهرش را به قتل برسانم. البته قبول نکردم، اما چند باری اصرار کرد.
پس درنهایت دستور زن مورد علاقهات را اجرا کردی؟
من قصد داشتم با او حرف بزنم، اما وقتی یکدیگر را ملاقات کردیم او با چاقو به من حمله کرد و من و دوستم نیز او را با چاقو زدیم.
شما که نظامی و ورزیده هستید چرا چاقو با خودتان بردید؟
ترسیدیم و هر دوی ما چاقو برداشتیم.
با چه نقشهای او را به محل حادثه کشاندی؟
شراره به من گفته بود که شوهرش به صورت پیک موتوری هم کار میکند و تلفن همراهش را در سایت دیوار گذاشته است تا از این طریق مشتری پیدا کند. آن شب با او تماس گرفتم و گفتم شمارهاش را از دیوار برداشتهام و از او خواستم برای بردن بسته پستی به محل حادثه بیاید.
چرا از تلفن همراه خودت استفاده نکردی؟
برای اینکه شناسایی نشوم قبل از آن یک شماره اعتباری خریدم، اما باز هم دستم رو شد.
بعد چه شد؟
آن شب ابتدا با دوستم گل مصرف کردیم. البته من به صورت تفننی مصرف میکنم، اما دوستم دوسال است معتاد به گل است. وقتی با شوهر شراره روبهرو شدیم او از ما بسته پستی را خواست که به او گفتیم میخواهیم درباره همسرش با اوحرف بزنیم. او ناراحت شد و با هم درگیر شدیم که من سه ضربه چاقو به شکم، پا و پشتش زدم و او هم یک ضربه چاقو به دستم زد. وقتی دستم خونی شد او فرار کرد که دوستم راه او را سد کرد و با چاقو ضرباتی به او زد.
پس از قتل به کجا فرار کردید؟
وقتی غرق در خون روی زمین افتاد با پای پیاده فرار کردیم و به خانهمان در اسلامشهر رفتیم.
حرف آخر؟
شیطان مرا فریب داد و در نهایت هم ارتباط پنهانی به جنایت ختم شد.