** سالهاست که داوری ایران افت کیفی فاحشی داشته و به نظر میرسد دلیل اصلی آن زد و بندها در انتخاب داورانی است که نه به واسطه تواناییها که به دلیل داشتن رابطهها و ضابطهها میتوانند جایی در جامعه داوری برای خود دست و پا کنند. زد و بندهایی که اگر چه ریشه به تیشه داوری فوتبال در ایران زده، اما گویی توانی برای مقابله با آن نیست
این طور نیست که نتوان مقابل خیلی از این زد و بندها را گرفت. شما به راحتی میتوانید حق خوری کنید اگر سلیقهای عمل کنید. مثلا وقتی دو داوری در همه موارد در یک سطح هستند، میتوانید در زمینه که یکی از آنها که مد نظرتان است تست یا آزمونی گرفته و به سادگی دیگری را از میدان به در کنید. این تازه به روشی است که خیلی نمیتوان بدان خورده گرفت یا ثابت کرد که به دلیل حق خوری بوده. اما شما حساب کنید وقتی فدراسیون یک قانون و معیار کلی تصویب کند که همه مستلزم به اجرای آن باشند، تصمیم گیریهای سلیقهای به حداقل میرسد. آن وقت دیگر کمیته داوران استانها بنا به دلخواه خود برای انتخاب برترینهای استان تصمیم گیری نمیکنند. مگر کمیته داوران استانها جدا از کمیته داوران فدراسیون فوتبال هستند. چرا همه نباید از یک آیین نامه واحد پیروی کنند. این کار میتواند تا حدود زیادی جلوی زد و بندها را گرفته شرایط را برای رسیدن حق به حقدار مهیا کند. چرا که به من ترکی این اجازه را نمیدهد که با نادیده گرفتن حق دیگران و پا گذاشتن روی استعدادها، آنطور که خودم دوست دارم رفتار و انتخاب کنم
** مثلا میتوان انتخاب برترین داوران استانها برای حضور در لیگهای برتر، یک، دو و ... را براساس معیارهای انتخاب داوران آسیایی پیش برد؟
بله. هرچند که در خصوص انتخاب داوران آسیایی هم حرف و حدیثهای زیادی مطرح میشود و شائبههایی وجود دارد. اما میتوان، اما اگر معیار مشخصی باشد، بدون شک زد و بندها کمتر خواهد شد
** یعنی در انتخاب داوران آسیایی هم زد وبندها و حق خوریهایی وجود دارد؟
خب گاهی رفتارها شائبههایی به وجود میآورد. مثلا سه ماه دیگر کمیته داوران باید داوران آسیایی را انتخاب کند. یکی از معیارهای این انتخاب نمراتی است که ناظران داوریها به داوران میدهند. نمراتی که خیلی وقتها بعد از بازبینی فیلم بازیها تغییر میکند تا این شائبه به وجود آید که آقایان میخواهند نفراتی که خودشان صلاح میدانند و میخواهند (حال به هر دلیلی که ما نمیدانیم) در لیست داوران آسیایی جای دهند.
** خب این کار بی احترامی به ناظران وپایین آوردن شان آنها نیست؟
خب چرا. یکی از ناراحتیها نیز در همین خصوص است. اینکه شان ناظران داوری رعایت نمیشود. نه از لحاظ مالی، نه معنو. چرا که یک ناظر یک چهارم یک داور و شاید کمتر دریافتی دارد بابت هر بازی. درحالی که ما در بازیهای بین المللی به همان اندازه میگیریم که یک داور میگیرد. از سوی دیگر مسئولان کمیته داوران با دست بردن در نمراتی که ناظران به داوران میدهند از لحاظ معنوی نیز آنها را تخریب میکنند. به طوریکه انگار فقط میخواهند بگویند که ما سر بازیهای ناظر داشتیم!
** این مسئله با اعتراض ناظران مواجه نمیشود؟ خصوصا که به نظر میرسد حضور ناظران داوری در بازیها میتواند کمک شایانی به بالا رفتن سطح کیفی داوران داشته باشد
همین طور است. ناظران داوری از سطح بالاتری نسبت به داوران برخوردار هستند و اینطور نیست که فقط دنبال دادن نمره و گرفتن ایراد از داوران باشند. بعد از بازیها گاه ساعتها جلسه بین داوران و ناظران برگزار میشود و ناظران تک تک اشتباهات و ایرادهای داوران را به آنها گوشزد میکنند و میتوانند اگر داوری در دیدار بعدی نکاتی را که به او گوشزد شده بود را برطرف نکرد نمرهای به مراتب کمتر هم به او بدهند. چرا که میبینند او باوجود همه توضیحها و تذکرها همچنان دارد کار خود را انجام میدهد. اما در این زمینه هم بحثهای زیادی است. مثلا اینکه فدراسیون برای ناظران دو جلسه آموزش و توجیهی میگذارد و برای داوران پنج جلسه! همین مسئله باعث تنزل سطح ناظران داوری میشود.
** یعنی ناظران داوری هم به مانند داوران نیاز به آموزش و به روز رسانی دارند؟
صد البته و این به روز نبودن به ضرر داوری کشور است و دود آن تنها به چشم یکی دو نفر نمیرود. البته چند ناظر به دلیل حضور در مسابقات بین المللی و نظارت در بازیهای برون مرزی اطلاعات بهتر و به روزتری دارند، اما بارها از داوران شنیدهام که برخی ناظرها بعد از بازیها نکاتی را به آنها متذکر شده و قوانینی را میگویند که مثلا سه، چهار سال است که تغییر کرده و این اصلا جالب نیست که سواد و دانش ناظران تا این اندازه از داوران کمتر و پایینتر باشد! اما در این زمینه فدراسیون باید اقدام کند. ولی برای داوران سه چهار جلسه کلاس آموزشی میگذارند و برای ناظران دو جلسه و انگار فقط میخواهند بگویند که برای ناظران هم کلاس گذاشتیم. اما با این رفتارهای از سربازکنی نمیتوان امیدی به موفقیت جامعه داوری داشت و دود این بی توجهیها به چشم خودمان میرود. به چشم داوری و به چشم فوتبال!
** برگردیم به نحوه انتخاب داوران. به نظر میرسد در این زمینه با کاستیهای زیادی مواجه هستیم و هنوز نتوانستیم یک برنامه مدون برای رشد پله، پله داوران تدوین کنیم و براساس آن پیش برویم. به طوریکه گاه شاهد حضور داوران چهل ساله در لیگهای پایه هستیم. این غیراصولی نیست.
چرا، هست. مسئله داوری چیز پیچیدهای نیست، اما آنقدر که به آن توجه نشده، به چالش و معضلی پیچیده تبدیل شده. اما باید برای انتخاب همه داوران و نه فقط داوران لیگ برتر برنامه و اصول داشته باشیم و دقت کنیم. در خصوص لیگ یک، دو، مناطق و لیگهای پایه هم باید با برنامه و اساس مشخصی پیش برویم. تیمهای پایه اهمیت بسیاری دارند. نمیتوانیم بگوییم بی خیال این لیگ نوجوانان است. دو سال دیگر آنها میشوند بزرگسالان، لیگ یک، برتر و اگر حقی ضایع شود، یک داور به همین شکل پله، پله عقب میافتد و حقش خورده میشود و اگر اصولی پیش برود، به همین شکل پله، پله رشد و پیشرفت میکند.
** سن و سال در این زمینه تا چه اندازه میتواند اهمیت داشته باشد؟
خیلی. برای نمونه من وقتی ۲۸ سال داشتم به لیست داوران آسیایی راه پیدا کردم. فکر میکردم من جوانترین داور هستم. اما رفتم دیدم ایرماتوف ازبکستانی که بعدها ایرماتوف معرف شد با چند قضاوت در جام جهانی و بازیهای بین المللی با ۲۲ سال سن به لیست داوران آسیایی اضافه شده. استعداد یعنی این. یعنی که یک داور در سن ۲۲ سالگی به لیست آسیایی راه پیدا کند نه ۲۸ سالگی. ولی ما اصلا به این مسائل توجهی نمیکنیم. به طوریکه همانطور که اشاره هم کردید گاهی شاهد حضور یک داور چهل ساله در ردههای پایه هستیم. خب این داور قرار است به کجا برسد وقتی دو سال دیگر بازنشسته میشود؟ کی قرار است به لیگ یک یا برتر برسد؟
** خب همین مسئله است که شائبههای زیادی را بر سر زبانها میاندازد. خصوصا در زمینه شرط بندیها و مسائلی از این دست.
من هم قبول دارم. یکسری اتفاقات متاسفانه رخ میدهد. مخصوصا در سطوح پایین تر. در شهرستناها گای اتفاقات بدی رقم میخورد که چنین مسائلی در آن دخیل هستند. البته این زدو بندها همه جا هست و بعضا دوستان ما هم خیلی وقتها به آن معترض هستند و باید با گام برداشتن اصولی این شائبهها را کمرنگتر و کم رنگتر کرد.
** البته به نظر میرسد عدم نظارت در افزایش زد و بندها و انتخابهای غیر اصولی نقش موثری داشته باشد. برای نمونه سال گذشته نام برخی داوران بدون حضور در تستها و یا گرفتن نمرانت حد نصاب در لیست نفرات برتر قرار گرفت و در پاسخ اعتراض مسئول برگزاری تستها که به تازگی نیز به سمت کمیته داوران انتصاب شده بود گفت: شد چه کسی گفته ملاک انتخاب داور تست آمادگی جسمانی است و کار به استعفای مسئول کمیته داوران کشید تا داوری که رابطه خوبی با مسئول مورد نظر را داشت نامش رد شود
البته در خصوص تستهای آمادگی جسمانی کمترین زد و بند اتفاق میافتد. نمیگویم چنین چیزی رخ نمیدهد نه، اما شخصا به داورانی که موفق به پاس کردن تستها نمیشوند میگویم در این زمینه کوتاهی از خود آنهاست. چرا که میتوانند با بالا بردن آمدگی بدنی خود و پاس کردن تستها و گرفتن نمرات حد نصاب، تا حدودی با پارتی بازیها و لابیها مقابله کنند. ضمن اینکه در صورت زد و بند در استان، نفرات برتر استانها باید در تست کشوری شرکت کنند و در این مرحله اگر نتوانند حد نصاب را کسب کنند، حتما کنار گذاشته خواهند شد. با این وجود، اما عدم نظارت باعث میشود تا راه برای عرض اندام استعدادها بسته شود و این دلسردی داورانی را به دنبال خواهد داشت که با وجود شایستگی، از حضور در لیست نهایی جا میمانند و شاید به واسطه همین زد و بندها حتی عطای داوری را به لقایش ببخشند. حال آنکه اگر در رقابتی عادلانه شرکت داشتند، میتوانستند تواناییهای خود را به نمایش گذاشته و در مسیر موفقیت گام بردارند.
** مسئله نگران کننده، اما راه یافتن این داوران به سطحهای بالاتر مثل لیگ برتر است که با اشتباهات فاحشی رو به روست. به طوریکه نگاهها را به جامعه داوری تحت الشعاع قرار میدهد و اعتماد به داوران را صلب میکند و دود آن نه فقط به چشم جامعه داوری که کل فوتبال میرود و بسیاری ضرر میکنند و دیگر نمیتوان نتیجه این حق خوری را به داوران تعمیم داد و تیمها نیز از این انتخاباهای ناعادلانه متضرر میشوند.
بله، اشتباهات که پرتعداد شد، نگاهها تغییر میکند. همان طور که اشتباهات غیرسهوی باعث میشود که اشتباهات سهوی نیز پذیرفته نشود و داوران را در مظان اتهام قرار میدهد. درحالی که اشتباهات داوری جزئی از داوری است و در هرجای دنیا ممکن است رخ دهد. اما نگاهها که تغییر کند،تر و خشک با هم میسوزند و اینجاست که تاوان یک زد و بند و حق خوری را یک جامعه باید بدهد! درحالی که با نظارت اصولی و تصویب قانون یکسان و کلی و برنامه ریزی اصولی خیلی راحت میتوان بسیاری از این مشکلات را حل و فصل کرد.
** یکی از بزرگترین علامت سوالها در خصوص داوری به نحوه آموزش آنها برمی گردد. برای نمونه کسی که به فوتبال علاقه داشته باشد راهی مدارس فوتبال و آکادمی تیمها و ... میشود. علاقهمندان به دواری باید چه مراحلی رابرای رسیدن به لباس قضاوت طی کنند؟
یکی از مهمترین مسائلی که باعث افت فاحش سطح کیفی داوران و افزایش انتقادها از عملکرد آنها شده همین مسئله آموزش است. هیچ برنامهای برای تربیت داوران در ایران وجود ندارد به همین دلیل هم هست که هر چند سال یکبار شاهد ظهور یک استعداد هستیم. نفراتی که بر اساس نبوغ و استعداد ذاتی خود و البته پشتکار فراوان و تلاش بسیار میتوانند پلههای موفقیت را طی کنند. البته در مشهد طی چند سال گذشته سعی کردیم توسط آموزش و پروزش هر بار در یک منطقه کلاسهای داوری برای نوجوانان ۱۵-۱۶ ساله برگزار کنیم. اما این بچهها بعد از گرفتن مدرک درجه سه و رفتن زیر نظر کمیته داوران رها میشوند و این همان بی توجهی به آموزش و پرورش داوران است.
** یعنی هیچ برنامه اصولی برای آموزش، پرورش و تربیت داوران نیست.
نه. نیست. وقتی از داوران ما برای حق عضویت پول میگیرند دیگر چه انتظاری میتوان داشت؟ برگزاری اندک کلاسها نیز با هزینههای بالایی همراه است. مثلا بچهها باید برای حضور در کلاسهای آموزشی ۲۰۰ یا ۲۵۰ هزار تومان پول بدهند. این رقم برای یک نوجوان ۱۵-۱۶ ساله خیلی زیاد است. ما در مشهد سعی کردیم در سطح آموزش و پروزش این هزینهها را به حداقل برسانیم. اما یک دست صدا ندارد و با تلاشهای چند نفر در چند منطقه یک شهر نمیتوان به نتیجه رسید و این شرایط باعث میشود کسانی که استعدادش را دارند نتوانند تواناییهای خود را به معرض نمایش بگذارند. چرا که شرایط برایشان مهیا نیست و در ادامه آنهایی که موفق به گرفتن مدرک درجه c. میشوند نیز رها میشوند. چرا که شهرستانها بودجه و شرایط حمایت را ندارند، فدراسیون فوتبال هم که اصلا فکر و برنامهای در این راستا ندارد و توجهی به این مسائل نمیکند.
** این بی توجهی باعث کاهش علاقه به داوری و در ادامه در پوست گردو ماندن دست کمیته داوران نمیشود؟
هستند افرادی که عشق داوری دارند و سعی میکنند به هر شکلی که هست خود را به مدارج بالا برسانند. ما هم خیلی سعی میکنیم علاقهمندان به این رشته را زیر پوشش خود گرفته و کمک شان کنیم، اما اینکه به شکل سیستماتیک و آکادمی روی بچهها کار شود نیست. خیلیها میگویند حاضریم هزینه بدهیم تا توسط داوران آموزش ببینیم. اما نمیتوان زیربار این نوع آموزش رفت. به همین دلیل خیلی از داوران سعی میکنند با عشق و علاقه و تاجای ممکن به علاقهمندان داوری و این جوانها کمک کنند. اما این درست نیست. چون این وظیفه فدراسیون فوتبال است که باید در این راستا گام بردارد و به همین دلیل است که گاهی میگوییم این داوری از سر این فوتبال زیادی هم هست.
** این، اما یک دفاع کورکورانه و جانبدارانه از داوران نیست؟ خصوصا که اعتراضها بیشتر به اشتباهات داوری است که گاه در نتایج به دست آمده تاثیر مستقیم دارد.
مسئله دفاع کورکورانه نیست. اتفاقا خیلی مواقع هواداران تیم ها، بازیکنان و حتی مربیان هم ما را متهم میکنند به دفاع کورکورانه. ما نمیگوییم اشتباهات داوری وجود ندارد. حتی نمیگوییم بعضی بحثهای حاشیهای مطلقا نیست. نه. اتفاقا اشتباهات داوری وجود دارد و ما هم از رخ دادن آنها خوشحال نیستیم. شما میتوانید جلسات داوران با ناظران بعد از بازیها را دنبال کنید، جلساتی که گاه ساعتها طول میکشد. چرا که ناظران سعی دارند اشتباهات را به داوران گوشزد کرده و آنها را در عدم تکرار آن یاری کنند. مسئله اینجاست که ما میگوییم مگر این فوتبال برای داوران چه کرده که این همه انتظار دارد؟ برنامهای، آموزشی، تربیتی، کاری انجام داده که حالا در این حد انتظار دارد؟ آیا دادهها نباید با انتظارات همخوانی داشته باشد؟
**اما به نظر میرسد که دفاع غیرمنطقی باعث میشود تا داوران تلاشی برای اصلاح اشتباهات خود نکنند
جبهه گیریهای ما به این دلیل نیتس که بگوییم حق با داوران است و آنها اشتباه نمیکنند. قطعا آنها اشتباهاتی هم دارند. حرف ما این است که چطور وقتی هیچ حمایت و آموزشی وجود ندارد این همه انتقاد میشود. شما وقتی چیزی به کسی یاد نداده باشید و کاری نکرده باشید چطور میتوانید انتظار داشته باشید. مثلا وقتی برای یک تیم اردوی تدارکاتی نذاشته باشید، پولی به بازیکن نداده باشید، امکانات رفاهی و اولیه را فراهم نکرده باشید، مثلا آنها را به جای هواپیما با اتوبوس به این طرف و آن طرف ببرید چطور میتوانید انتظار داشته باشید که آن تیم در لیگ به عنوان قهرمانی دست یابد. اگر هم این اتفاق رخ دهد، بدون شک یک معجزه است نه همیشگی. داوری نیز همین است. نه داوری، هر چیز دیگری. یعنی شما در واقع باید نتیجه کار خود را بخواهید و چطور میتوانید کار و تلاش نکرده خواهان بهترین نتیجه باشد. این منطقی است؟ نیست. وگرنه کسی قصدی برای دفاع بی مورد وکورکورانه از داورانی که اشتباه میکنند ندارد. فقط میگوییم چه کردید که انتظار دارید. شما یک قدم بردارید، بعد برای جواب پس گرفتن یقه کسی را که اشتباه کرده بگیرید. اگر اشتباه میگویم بگویید اشتباه میگویم. این بچهها خودشان از وقت و انرژی و زندگی خودشان زدند، هزینه کردند و به اینجا رسیدند. آنهم با تلاش خودشان. نه دستمزدی، نه حمایتی، نه امکاناتی. پرداختیهای اندک که آنهم هر چندوقت یک بار است و با کسر مالیات و. وضعیت داوری این است و درست نیست فقط اشتباهات را ببینیم و چشم بر دیگر مسائل ببندیم.
**علاوه بر آموزش، به نظر میرسد که داوران نیز مثل فوتبال نیاز به بروزرسانی و آشنایی با علم روز دارند. در این زمینه هم اقدامات لازم انجام نمیشود یا بازهم این برنامهها هم به عهده خود داوران است.
قطعا نیاز هست. تقریبا یک کارهایی انجام از طریق فضای مجازی انجام میشود و یکسری اطلاعات در اختیار داورها قرار میگیردو بعضا کلاسهایی را هم در این زمینه برگزار میکنند، اما متاسفانه این مسئله برای کلیه داوران نیست و تنها به داوران لیگ برتر محدود میشود که قطعا دیدگاه اشتباهی است. چرا که ما باید روی داوران پایه بیشتر کار کنیم تا زمانی که به لیگ برتر میرسند تجربه خوبی داشته باشند وبتوان روی آنها حساب کرد. داوران لیگ برتری به دلیل آنکه بیشتر در چشم هستند خودشان دنبال این مسائل میروند وسعی میکنند اطلاعات و دانش خود را به روز رسانی کنند و ما باید وقت و هزینه خود را بیشتر روی داوری پایه بگذاریم و روی داوران جوان بیشتر کار کنیم تا با شناسایی استعدادها زمینه شکوفایی آنها را فراهم کنیم تا در آینده داورانی بهتر و کارکشتهتر و با تجربه تری در لیگ برتر داشته باشیم.
** مسئله اصلی پس عدم توجه در زمینه استعداد سازی است. اینطور نیست؟
میگویند استعداد یابی کردیم، اما به سنین داوران که رجوع میکنیم میبینم سنهای آنها بالاست. درحالی که استعداد به کسانی گفته میشود که در سنین پایین بتوانند تواناییهای خود را به نمایش بگذارند. حالا ما میآییم یک داور ۳۲ ساله را معرفی میکنیم. به این داور که دیگر نمیتوان گفت: استعداد. استعداد ایرماتوف ۲۳ ساله است.
** برای حل این معضل چه میتوان کرد؟
ببینید اینطور نیست که کسی طرح، ایده یا برنامهای نداشته باشد. اتقاقا گاهی طرحها و ایدههای خوبی هم هست، اما حمایت نیست. نه مالی و نه معنوی. چون فدراسیون توجهی به این مسائل ندارد. برای نمونه ما طرحی گذاشتیم در مسابقات آموزشگاههای کشوری. در این مسابقات داوران جوان و کم سن و سال میتوانستند در فضایی آرامتر و کم تنشتر و در سطحی که مسابقات با فرهنگ بهتری برگزار میشد تجربه اندوزی کرده و تواناییهای خود را محک کرده و به نمایش بگذارند. اتفاقا کمیته داوران نیز آن را پسندید. اما این طرح به سرانجام نرسید. به دلیل بحثهای مالی. چون متاسفانه فدراسیون حاضر نیست هیچ گونه هزینهای کند و اینطور است که ایدهها و طرحها و فکرها هم سوخت میشود و به جایی نمیرسد. چون فدراسیون برای همه چیز و همه جا پول دارد جز داوری و نوبت به داوری که میرسد کفگیر آقایان به ته دیگ میخورد و با یک دیدگاه بسیار غلط، میخواهند که داوران فوتبال را با حداقلها جلو ببرند. حال آنکه اگر همین پول اسپانسر یا حتی درصدی از آن را به آموزش اختصاص میدادیم، الان وضعیت داوری ما خیلی بهتر از این چیزی بود که میبینید. ما نمیگوییم این پول را به حق و زحمه داوران اضافه کنید، حداقل بیست درصد آن را صرف آموزش و پرورش داوری کنید. این مبلغ زیادی نیست، اما تاثیر زیادی در داوری فوتبال ایران دارد، اما متاسفانه فدراسیون نگاهش به آموزش داوری جالب توجه نیست!
** از عدم سرمایه گذاری فدراسیون فوتبال در آموزش داوری گفتید، این درحالی است که علاوه بر کم کاریها در این زمینه، داوران با مشکلات مالی هم مواجه هستند و میزان دریافتیها و چگونگی آن نیز همواره با اعتراضهای بسیار مواجه بوده. فکر میکنید مسائل مالی تا چه اندازه میتواند در کاهش کیفی داوریها و همچنین لغزیدن برخی از داوران نقش داشته باشد؟
مسائل مالی همواره وجود داشته و فریاد داوران هرگز به جایی نرسیده! آخرین باری که در لیگ بابت قضاوت دریافتی داشتم به یک سال و نیم قبل برمی گردد که بابت هر بازی هفتصد و پنجاه هزار تومان پرداخت میشد که البته مالیات هم به آن میخورد. همان زمان، در قطر، امارات و کشورهای اطراف که لیگ آنها در سطح لیگ ما بود، البته نه با هیجانات و تنشها و مشکلات لیگ ایران، داوران هفت، هشت و گاها حتی تا ده برابر ما دریافتی داشتند. به طوریکه وقتی برای قضاوت در بازیهای بین المللی انتخاب میشوند تمایلی برای رفتن ندارند و معتقدند که قضاوت در بازیهای آسیایی برایشان صرف ندارد و قضاوت در لیگ داخلی را به دلیل درآمد بیشتر ترجیح میدهند و حاضر نیستند برای روزی صد، دویست دلاری که کنفدراسیون فوتبال آسیا به آنها میدهد، تن به قضاوت در بازیهای آسیایی بدهند. به همین دلیل مجلس آنها تصویب کرده با توجه به اینکه قضاوت در بازیهای آسیایی به سود داوری و فوتبال این کشورهاست و اطلاعات و دانش داوری و فوتبال آنها را بالا میبرد، دولت نیز به همان اندازه که afc در این زمینه هزینه میکند به آنها پرداختی داشته باشد تا به این شکل داوران به قضاوت در بازیهای آسیایی ترغیب شوند. علاوه بر آن، شرایط رفاهی خاصی نیز برای این داوران در نظر گرفته میشود تا به قضاوت در بازیهایی که afc به آنها محول میکند تشویق شوند. خب نتیجه این توجه و رسیدگی فکر میکنید به سود فوتبال و داوری آنها تمام نمیشود؟ اما آیا برای داوران ما هم شرایط به این شکل است؟
** به همین دلیل است که داوران ایرانی قضاوت در بازیهای آسیایی را به قضاوت در بازیهای داخلی ترجیح میدهند؟
قضاوت در بازیهای آسیایی و بین المللی نه فقط به سود داوری و فوتبال ایران است و به روز رسانی اطلاعات و تبادل دانش، که باعث افتخار داوری کشور نیز هست. اما برای ما حداقلها را هم در نظر نمیگیرند و ما بعد از اولین سفر باید بیشتر دریافتی خود را بابت عوارض خروج از کشور پرداخت کنیم ونمی کنند حداقل زمانی که قرار است نتیجه کار ما افتخاری برای کشور به دنبال دارد در این زمینه با ما همکاری کنند و بعضا از اینکه به مسابقات بین المللی میرویم ناراحت هم میشوند و میگویند دستمان در بازیهای داخلی خالی میماند. درحالی که این خودشان هستند که شرایط را به گونهای رقم میزنند که ترجیح داوران قضاوت در خارج از کشور باشد.
** محسن ترکی هم تجربه زیادی از قضاوت در کشورهای آسیایی و حتی حالا نظارت دارد.
بله، اما ما برخلاف آقایان همیشه هواسمان به شان ایران و داوری ایران هست. یادم میآید اولین بار که پیشنهاد قضاوت در یک کشور دیگر به من داده شد، زمان عنایت بود. رقم پیشنهادی رقم خیلی خوبی هم بود برای من و خیلی از مشکلاتم را کم میکرد، اما احساس کردم که این رقم برمای حیثیت داور ایرانی خوب نیست و چشم پوشی کردم و بخاطر شان داوری ایران از خودم و پولی که میتوانستم دریافت کنم گذشتم. اما چه شد؟ من مدتها در لیگ چین قضاوت کردم و در یکی از کلاسهایی که برگزار شده بود دیدم عکس من روی کتاب قوانین داوری چین خورده. برای خودم تعجب برانگیز بود. بعد فهمیدم که در چین چقدر معروف شدم و چه احترامی برایم قائل هستند. این خب متعلق به محسن ترکی نیست. این افتخاری برای داوری فوتبال ایران است. اما مگر این مسائل برای کسی اهمیتی هم دارد!
** در بحث نظارتها هم بیشتر در بازیهای آسیایی حضور دارید تا داخلی.
بله، اتفاقا از فدراسیون در این زمینه با من تماس گرفته شد. گفتند که با کمیته داوران همکاری نمیکنید. بله، خیلی تمایلی ندارم، اما نه فقط به خاطر خودم. برای حفظ شان ناظران داوری. من در هر نظارت خارجی هم اندازه داوران دستمزد میگیرم، اما در نظارتهای داخلی به ناظر دویست و به داور هشتصد هزار تومان میدهند. این شان ناظر را پایین میآورد. از آن طرف هم که در نمرات دست میبرند. یعنی نه حق مادی و نه معنوی ما را رعایت میکنند. خب با این شرایط چه دلیلی دارد که سه چهار روز از زن و زندگی و فرزندانم بزنم و برای نظارت بروم؟ این را به همان آقای مسئول هم که تماس گرفته بود گفتم که البته جوابی نداشت برای گفتن!
** در زمان قضاوت حساب ویژهای روی ترکی میشد. اتفاقی که این روزها برای فغانی میافتد. هرچند که به نظر میرسد بیشتر به جای احترام چیزی شبیه سو استفاده است یا خالی بودن دست کمیته داوران برای قضاوتهای حساس. برای نمونه در چند دربی قضاوت با محسن ترکی بود و دیگر این مسئله کاملا لوث شده بود و گویی قحط الرجال بود!
بله. این دقیقا حرف خود من بود. میگفتم مگر قحط الرجال است که من باید همه دربیها را قضاوت کنم. پس کی قرار است نوبت به دیگران برسد و خیلی از دربیها را رد کردم. این درست نیست. این اتفاق الان دارد برای فغانی رخ میدهد. به جای اینکه به فکر حفظ امثال فغانی و استفاده درست از دانش، تجربه و توانایی آنها باشیم، تا جایی که میشود از آنها بهره برده و سپس رهایشان میکنیم! درحالی که ما باید این داوران را حفظ کرده و از آنها در زمینه تربیت داوران جوان و پشتوانه سازی استفاده کنیم. اما شاید میترسیم. شاید مدیران بالا دستی از ترس به حاشیه کشیده نشدن یک بازی است که ترجیح میدهند از اسمها استفاده کنند. شاید در آن صورت اشتباهات بازخورد کمتری داشته باشد. شاید اگر یک داور اسم ورسم دار اشتباهی را مرتکب شود صرفا یک اشتباه قلمداد شود، اما اگر یک داور جوان آن را مرتکب شود با حجمه زیادی مواجه شود وبه همین دلیل است که درانتخابها تنها روی چند داور دور میخوریم! اما ین باعث میشود تا جوانترها تجربه لازم را به دست نیاورده و یکهو دستمان خالی بماند. این خیلی عجیب و دور از انتظار نیست. اگر داور نسازیم و در رشد داوران جوان تلاش نکنیم، یکی دو سال بعد دستمان خالی میماند و در همین هفتههای اول برای چیدن داوران به مشکل میخوریم چه برسد به هفتههای حساس لیگ که کار سختتر هم میشود. چرا که تا یک زمانی میتوانیم روی فغانیها حساب بازکنیم و زمانی میرسد که آنها نیز بازنشسته میشوند و اگر به فکر آن روزها پشتوانه سازی نکرده باشیم، عجیب به مشکل برخواهیم خورد
** در همه این بحثهایی که مطرح شد فکر میکنید بله قربان گو بودن افراد چقدر تاثیر گذار است و مسئله؟!
یک چیز واضحی هست. وقتی فلان فردی که غیرفوتبالی است در راس است، رخ دادن این اتفاقات کاملا طبیعی است. وقتی فلان مدیر در راس بود، هیچ وقت رئیس کمیته داوران هزاری هم که کار تخصصی اش داوری نبود، اشراف کامل به آن داشت و کسی نمیتوانست او را دور زده یا حرفی خارج از محدوده داوری بزند. چون در نهایت فوتبالی بود و مسائل را از نزدیک درک کرده بود. اما فکر میکنید چرا آن اتفاقات در اهواز رخ میدهد؟ نود درصد اتفاقات اهواز به دلیل حضور افراد غیرفوتبالی است. اگر یک فوتبالی در راس هیئت فوتبال استان بود این اتفاقات رخ نمیداد. چون مسائل را درک میکرد. شما فکر کنید در فینال جام حذفی اگر حریف پرسپولیس استقلال یا سپاهان بودند چه فاجعهای میشد. الان در راس هیئت فوتبال خراسان رضوی هم چهل روز است که یک فرد غیرفوتبالی از شورای شهر آمده. بنده خدا خودش هم نمیداند که باید چه کاری کند. خب به این فرد به دلیل عدم شناختی که ازفوتبال دارد هر چیزی میتوان گفت و این عاقبت خوبی ندارد برای فوتبال! و برای داوری!
** البته الان بحث VAR مطرح شده. هرچند که فدراسیون گفته باشگاهها باید هزینه آن را بدهند، اما به نظر میرسد که با اضافه شدن این تکنولوژی به فوتبال، بسیاری از مشکلات داوری و چالشهای ناشی از آن حل و فصل شود.
استفاده از این تکنولوژی حتی اگر در سه چهار سال آینده انجام شود باز هم خوب است. اما باز هم اشتباهاتی خواهد بود. چرا که VAR در زمین بازی قضاوت نمیکند و باز هم نیروی انسانی است که پشت آن مینشیند. نیرویی که ما برنامهای برای تربیت و آموزش آن نداریم. باز هم نیروی انسانی است که باید صحنهها را ببیند و تشخیص بدهد و نتیجه کار باز هم برمی گردد به آموزش صحیح نیروی انسانی و افرادی که قرار است پشت آن سیستم نشسته و تصمیم گیری کنند که اگر آموزش درستی ندیده باشند، هیچ کمکی نمیکنند و فرقی نمیکند که شما یک صحنه را در زمین دیده باشید یا از پشت مونیتور و فقط با استفاده از VAR این فرصت را دارید که چند مرتبه و آهستهتر آن را بازبینی کنید و انتظار نداشته باشید با استفاده از این تکنولوژی، اشتباهات داوری در فوتبال ایران به صفر برسد. مهمترین مسئله تربیت نیروی انسانی است و هزینه کردن برای آن که ما توجهی به آن نداریم و حاضریم دهها برابر ش. را در جاهای دیگر هزینه کنیم، اما در داوری نه و حتی حاضر نیستیم از اسپانسر خود داوران برای آنها خرج کنیم و با این نوع نگاه، مطمئن باشید که با VAR شاهد معجزه در داوری فوتبال ایران خواهیم بود.