کد خبر: 907447
تاریخ انتشار: ۲۹ ارديبهشت ۱۳۹۷ - ۱۲:۵۳
دکتر گلشنی در نشست طلایه‌داران وحدت اسلامی:
از نظر نبوغ، شهید صدر در سن ۲۰سالگی به اجتهاد رسیدند و در ۲۴ سالگی کتاب «فلسفتنا» را نوشتند. در زمان ایشان دو مشکل اصلی وجود داشت؛ یکی مارکسیسم و دیگری پوزیتیویسم که در آن زمان کمتر کسی به مشکل پوزیتیویسم واقف بود.
نشست «طلایه‌داران وحدت اسلامی؛ آراء و اندیشه‌های آیت‌الله شهید سید محمد باقر صدر» چهارشنبه هفته گذشته با سخنرانی دکتر مهدی گلشنی، استادتمام گروه فلسفه دانشگاه شریف و آیت‌الله محسن اراکی، دبیر کل مجمع تقریب مذاهب اسلامی در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.

گلشنی در این نشست با بیان اینکه شهید صدر از استثنائات زمان بودند، گفت: امام خمینی (ره) در پیامی که به مناسبت شهادت ایشان فرستادند، ایشان را مغز متفکر اسلامی نامیدند. شهید صدر چند ویژگی بارز داشتند که این ویژگی‌ها کمتر در یک نفر به طور همزمان وجود دارند. نبوغ، شهامت، رفتار اخلاقی، جامع‌نگری و آگاهی به مقتضیات زمان از ابعاد شخصیتی ایشان بود. مشکل حوزه‌های علمیه ما در حال حاضر این است که به مقتضیات زمان آگاه نیستند.
او علامه طباطبایی، علامه جعفری و شهید مطهری را به‌عنوان کسانی که مانند شهید صدر به مقتضیات زمان آگاه بودند مثال زد و گفت: از نظر نبوغ، شهید صدر در سن ۲۰سالگی به اجتهاد رسیدند و در ۲۴ سالگی کتاب «فلسفتنا» را نوشتند. در زمان ایشان دو مشکل اصلی وجود داشت؛ یکی مارکسیسم و دیگری پوزیتیویسم که در آن زمان کمتر کسی به مشکل پوزیتیویسم واقف بود. بیشتر به مارکسیسم توجه داشتند. به‌عنوان مثال سید جمال در مناظره با ارنست رنان وقتی رنان می‌گوید من پوزیتیویست هستم اهمیت این نکته را متوجه نشد و جواب او را به خوبی نداد.
گلشنی گفت: وقتی امام خمینی (ره) در نجف تشریف داشتند ایشان به آنجا رفت‌وآمد داشتند و در شام 22 بهمن‌ماه که انقلاب پیروز شد، به فرمان شهید صدر در سراسر عراق تظاهراتی به نفع انقلاب اسلامی انجام شد. پس از انقلاب هم فرمودند ذوبوا فی‌الامام الخمینی کما ذاب فی الاسلام. ایشان در راستای حمایت از انقلاب «الاسلام یعود الحیات» را در 6 جلد تألیف کردند که در آن نیازهای زمان را متذکر شده‌اند.
او با اشاره به دو جامع نگری و زمان آگاهی شهید صدر گفت: در جهان اسلام یک عالمی کتابی نوشت و صریحاً از پوزیتیویسم دفاع کرد که شهید صدر کتاب اقتصادنا و فلسفتنا را در جواب این‌ها نوشتند. همچنین برای دولت پاکستان کتابی درباره ربا در بانک نوشتند.
گلشنی بحث نظرات شهید صدر درباره فلسفه علم را پیش کشید و افزود: مسأله علیت در کتاب فلسفتنا قابل توجه است. پوزیتیویسم از ابتدای تکوین علم جدید رواج یافت و آگوست کنت صریحاً گفت دو دوره را گذرانده‌ایم و وارد دوره تجربه‌گرایی شده‌ایم. شهید صدر معتقد بود که اگر بر اساس حس بخواهیم مبدأ علیت را بشناسیم موفق نمی‌شویم. چون حس و تجربه نمی‌تواند جزء تعاقب دو امر که محسوس هستند را به دست آورد. البته ابن سینا قبلاً این نکته را در اشارات گفته بود. هیوم هم بعداً تعاقب و تداعی معانی را مطرح کرد و گفت که لزوماً با علیت مواجه نیستیم. شهید صدر معتقد بود اگر فکر در حدود تجربه زندانی باشد نمی‌تواند به عدم امکان چیزی از اشیاء به طور کلی حکم کند. اگر اصل علیت را نپذیریم هیچ نظریه‌ای را نمی‌توان تثبیت کرد. شهید صدر به اصول ما تقدم (مانند اصل ضرورت و سنخیت علت و معلول) متوسل می‌شد.
او ادامه داد: مشکل اینجاست که در زمان ما در فیزیک ذرات به این نتیجه رسیده‌اند که نمی‌توانند مسائل مربوط به ابعاد کوچک اتم‌ها و ... را تبیین کنند. در نتیجه گفتند در این ابعاد شانس حاکم است. شهید صدر در کتاب فلسفتنا این مسأله را رد می‌کند و معتقد است اگر علیت را قبول نکنیم اصلاً نمی‌توانیم استدلال کنیم. البته بعدها در کتاب «مبانی منطقی استقراء» نظرشان متفاوت شد. ایشان می‌گفتند که نقصان وسایل آزمایشی است که باعث می‌شود ما علیت را کنار بگذاریم. در بحث استقراء شهید صدر معتقد بود با استفاده از حساب و احتمالات به یقین موضوعی می‌رسیم. ایشان سعی کردند خود اصل علیت را از طریق استقراء ثابت کنند. اصل عدم تناقض را به‌عنوان ماتقدم قبول کردند. روش قیاسی را قبول داشتند اما می‌‌گفتند کافی نیست. احکام ما تقدم را هم قبول داشتند اما می‌گفتند اصل علیت را می‌توان از طریق استقراء ثابت کرد.گلشنی با بیان اینکه بحثی که شهید صدر برای احتمالات مطرح کرد را امروز برخی فیلسوفان دارند دنبال می‌کنند، گفت: فیلسوفان و فیزیکدان‌های غربی با در نظر گرفتن برخی شواهد تجربی مثلاً می‌گویند ۶۰ درصد احتمال وجود خدا را اثبات کردیم. در گذشته اثبات خدا از طریق عقل انجام می‌شد و امروز استقراء را برای این مسأله مورد توجه قرار داده‌اند. سوینبرگ در کتاب «خداوند وجود دارد» مباحثی از این قبیل را مطرح می‌کند.
در ادامه آیت الله محسن اراکی با اشاره به سه ابتکار علمی شهید صدر گفت: ایشان ابتکارات زیادی دارند اما به عقیده من این‌ها مهم‌ترند. چون هر کدام از این ۳ ابتکار منشأ تحول بزرگی است. ابتکار نخست در رشته منطق است. حل مشکل جهش از جمع‌آوری اطلاعات و احتمالات برای رسیدن به یقین و این که بتوان پلی میان احتمال و یقین ایجاد کرد. این بحث مهمی است و جوابی به آن داده نشده است. شهید صدر توانستند با نظریه توالد ذاتی برای این مسأله قانونی را پیدا کنند. این کار تحولی در علم منطق به وجود آورد که به عقیده من هنوز درست شناخته نشده و در حوزه‌های علمیه ما، هنوز این نکته را مورد توجه قرار نمی‌دهند. حتی اگر حرف درستی نیست باید مورد نقد قرار گیرد که بنده ندیدم حتی نقدی انجام شود. تا قبل از ایشان بر مبنای قواعد عقلی سعی داشتند استقراء را توضیح دهند.
او ابتکار دوم شهید صدر را بحثی فلسفی دانست که می‌تواند مبنای علوم جامعه شناختی نیز قرار گیرد. اراکی توضیح داد: این ابتکار عبارت است از تفسیر قانون علیت در رفتارهای ارادی. این مشکل از دیرباز در فلسفه وجود داشته است. شهید صدر معتقد بود باید به ریشه قانون علیت توجه کرد که ریشه آن بحث امتناع ترجیح بلامرجح است. نمی‌توانیم قانون علیت قطعی را در فعل ارادی پیاده کنیم.
بنده در کتاب «علیت و آزادی» به تفصیل این مسأله را توضیح داده‌ام. اراکی با اشاره به ابتکار سوم شهید صدر در حوزه فقه گفت: این که ما بتوانیم به فقه نظام دست پیدا کنیم و از فقه فردی بیرون بیاییم. فقهی که راهگشا برای بشر باشد و بتواند پرسش‌های انسان را پاسخگو باشد. تمام فقه ما ساختار یافته است و برای اداره جامعه طراحی شده است. در این نظام ایشان نظریه نظام اقتصادی‌شان را مطرح کردند و در زمان پیروزی انقلاب اسلامی نیز نظریه سیاسی‌شان را هم به طور مختصر بیان کردند. خداوند دو نوع تکلیف برای ما مقرر نموده است. تکالیف فردی و تکالیفی که متوجه جامعه است که مهم‌تر است. جامعه یعنی حاکم و محکوم. در هر جایی فرمانروایی باشد و کسانی از او تبعیت کنند این جا جامعه شکل گرفته است.
وی همچنین افزود: این همه آیاتی که پیرامون اطاعت خدا و رسول (ص) در قرآن آمده اشاره به پذیرش فرمانروایی خدا و رسول (صلی‌الله‌علیه‌واله) دارد. این یعنی فقه اجتماعی مبتنی بر فقه سیاسی. شهید صدر کار بزرگی در این زمینه انجام دادند. اگرچه در آثار قدمای ما این مسأله وجود داشت. در مباحث علم‌الاجتماع اسلامی این مسائل را به تفصیل مطرح کردیم. ما امروز به فقه اقتصاد، فقه سیاست، فقه فرهنگ، فقه بهداشت و ... نیاز داریم. فرهنگ چون مقوله‌ای اجتماعی است به فقه اجتماعی نیاز دارد و متفاوت از مسائلی است که به‌عنوان مثال در کتاب مکاسب محرمه مطرح شده است. در همه عرصه‌های اجتماعی باید فقه متناسب با آن را استخراج کنیم. در این صورت است که می‌توانیم انتظار یک جامعه صددرصد اسلامی را داشته باشیم.

منبع: صبح نو

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر