کد خبر: 503017
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۰۵ دی ۱۳۹۱ - ۰۹:۲۶
نگاهي به جديدترين اثر سينمايي عبدالرضا كاهاني
محمدصادق دهنادي
عبدالرضا كاهاني كه در كارنامه سينمايي‌اش فيلم‌هاي پوچ‌گرايي مانند «هيچ»، «بيست» و هجويه‌هايي مانند «اسب حيوان نجيبي است» را ساخته است، در جديدترين افاضه سينمايي‌اش «بي‌خود و بي‌جهت» كه روي موج مظلوم‌نمايي و شهرت‌طلبي ناشي از تحريم حوزه هنري سازمان تبليغات اسلامي، توجه رسانه‌اي زيادي را به خود جلب كرده است، اين بار با عنوان پرچمداري فيلمسازي مستقل دست به بازي جديدي زده و ضمن به چالش كشيدن دينداري و قشر ديندار با يك سياه‌نمايي جهت‌دار، گستاخانه براي نمايش فيلمش در سينماهاي تحت پوشش سازمان تبليغات اسلامي، مدعي شده و در مصاحبه‌اش با ايسنا اعلام كرده حوزه هنري مرا كشته است.
گرچه روايت داستان فيلم‌ها در زمان پخش آن مغاير شئون حرفه‌اي نقد است اما به دليل اينكه بسياري از فيلمسازان روشنفكرنما، منتقدان خود را به نديدن و قضاوت كوركورانه درباره آثار خود متهم مي‌كنند، لازم است چند مشخصه محتوايي اين فيلم مورد توجه قرار گيرد.

تصوير‌سازي از مذهب در فيلم

فيلم «بي‌خود و بي‌جهت» آقاي كاهاني در تصاوير خود يك متهم بيشتر ندارد و آن هم اعتقادات و باورهاي ديني يك خانواده است كه شادي عده‌اي كه دارند زندگي‌شان را مي‌كنند، مخدوش مي‌كند.
نماينده اين طرز تفكر، مادر شخصيت عروس داستان است كه ظاهراً كل نام فيلم، يعني بي‌خود و بي‌جهت به مناسبت توطئه او نامگذاري شده و او تا پايان قصه، موجبات غصه و استرس فيلم را فراهم مي‌آورد.
مادري كه به عنوان يك زن مؤمنه و مقيد و با حجاب، در چند صحنه وارد مي‌شود و با رفتار مغرورانه و پركبر و ريا باعث ناراحتي آدم‌هاي شاد و شنگولي مي‌شود كه فقط دارند زندگي‌شان را مي‌كنند.
كاهاني حتي در طراحي چهره شخصيت عروس كه منتسب به خانواده مذهبي است و لابد به خاطر باورهاي خشك مذهبي‌اش هم به دردسر خلاف عرف جامعه افتاده و حاضر نشده فرزندش را سقط كند، اين طور نشان داده كه چقدر به سياه و كريه نشان دادن چهره اين نوع آدم‌ها اصرار دارد و عروس به رغم همه اختلافاتش با مادر مذهبي ظالم و اقتدارگرايش باز رفتاري طبيعي ندارد. بي‌حد و حصر بد و تصنعي صحبت مي‌كند و دليلش براي مخالفت با چيزهايي مانند ماهواره تنها ترس از خانواده است و نه ترس از خدا!
كاهاني همه نمادهاي مذهبي را در فيلم يا به تمسخر گرفته يا با كنايه شلاق مي‌زند. مفاهيمي چون عيد غدير، حاجي بودن، صندوق قرض‌الحسنه، ريش اجباري نامرتب و زشت داماد در شب دامادي‌اش، نوع تعذب و خودخوري دختري كه از خانواده باحجاب آمده و مدام به خاطر حجابش با خودش درگير است را در كنار همه سياهي‌هايي كه فيلمنامه‌نويس و كارگردان به روي مادر مؤمن عروس مي‌پاشد، بايد به شرح افتخارات فيلم و مجوزي كه به آن داده شده است، افزود!

لاابالي‌گري در سازمان فيلم
اين ظاهراً به عرف تبديل شده كه در سينما به زودي تماس بازيگران نامحرم فيلم با هم مجاز باشد و بازيگران در هر حالت خصوصي مانند مو رنگ كردن، لباس خانه و... نشان داده شوند.
شايد در عرف آقاي كاهاني اينها اصلاً مهم نباشد و مهم نيست ولي آيا براي وزارت ارشاد هم اين طور است؟ زن‌ها و مردها براي ايجاد تفريح و شرايط كمدي، به راحتي توي سر و كله هم بزنند يا مردي، زني را زير ماشين بيرون بكشد!
اين قدر اين مسائل در فيلم كاهاني عادي است و اين مسائل زير بخش‌هاي عمده انحراف محتوا و جهت آن در زمينه كوبيدن مذهب پنهان مانده كه شايد در نقدها، كمترين چيزي باشد كه مورد اشاره قرار گرفته است.
علاوه بر رفتار نامناسب زن و مرد در جاي جاي فيلم، موضوع عفت كلام يكي ديگر از مشكلات عمده اين فيلم است.فيلم در كنار عرصه فحاشي و حرف‌ها و كنايه‌هاي تو در تو و بعضاً جنسي بزرگ‌ترها عرصه فحاشي و بي‌ادبي يك بچه است كه فارغ از وجه فرهنگي فيلم، ياد دادن اين حرف‌ها به يك بچه چه توجيهي دارد؟
اينكه چگونه والدين اين هنرپيشه كودك اجازه داده‌اند، فرزندشان در صحنه‌هاي اين فيلم چنين حرف‌هاي بي‌ادبي را به زبان بياورد، يكي از سؤالات جدي است! اين در حالي است كه به دليل عدم‌طبقه‌بندي سني فيلم، احتمالاً فيلم توسط برخي خانواده‌ها تماشا مي‌شود و بعيد نيست كه اين ديالوگ‌هاي سرشار از ادبيات فاخر نويسنده، توسعه فرهنگي نيز پيدا كنند!

اصرار در استخراج طنز از پرده‌دري مسائل خانوادگي

شاخصه فرهنگي جامعه ايراني كه همواره مورد هجوم مهاجمان و خائنان اعتقادي جامعه بوده است، عبارت است از حياي اخلاقي. اين حيا نه تنها مرتبط با عدم‌شيوع فحشاست، بلكه بر اساس آيات قرآن، محارم نيز بايد در برخي از مسائل در مقابل يكديگر حريم داشته باشند. با اين حال يكي ديگر از شهرت‌طلبي‌هاي پنهان و آشكار نويسنده «بي‌خود و بي‌جهت»، مانور دادن بي‌حد و حصر وي روي يك موضوع زناشويي است كه گرچه خلاف عرف تلقي مي‌شود، اما خلاف شرع نيست.
«بي‌خود و بي‌جهت» ظاهراً يك طنز تلخ اجتماعي است و مي‌خواهد با اشاره به برخي از معضلات اجتماعي ديگران را به آن هشيار كند، اما اين همه تأكيد بي‌پرده روي بخشي از ارتباط زناشويي جز مشكلات فرهنگي و رواني روايت‌كننده او در جامعه‌اي كه نسبت به اين مسائل از روي ادب و حيا سكوت كرده، واقعاً از كجا نشأت گرفته است؟ آيا فيلمساز قصد نقد روابط زناشويي در دوران عقد و محرميت دارد؟ آيا فيلمساز قصد رواج اين كار را دارد؟چرا اين امر دستمايه شوخي‌هاي نابجا و فشار به شخصيت فيلم است و آيا نشان دادن دردسرهاي اين نوع مسائل ترويجي براي سقط جنين در چنين مواردي در اجتماع نيست؟

فيلمساز در رؤياي رنسانس

فيلمساز برخلاف آنچه در كشور ما معروف و به خصوص در شرق اسلامي متداول است، در آخرين قسمت سريال اهانت‌هايش به تدين و تشرع، با پيوند تمول و دين، نشان مي‌دهد بين دارايي، سنگدلي و دينداري مادر عروس ارتباط مهمي برقرار است و بسان انديشه‌گران رنسانس كه فئوداليسم و كليسا را به عنوان دو لبه يك تيغ معرفي كرده بودند، سعي مي‌كند نشان دهد دينداري و پولداري، شخصيت سياه فيلم يعني مادر مؤمن نماي عروس فيلم پيوند خورده است.
بي‌خود و بي‌جهت با همين نمايه و در حالي كه كبر خاص مادر، احساسات، اعصاب، وقت و تمام روح و روان چند نفر را به بازي گرفته با چند كلمه به ظاهر مذهبي ديگر مانند خيرات و اموات و... پايان مي‌پذيرد تا با بسته شدن در خانه (كل لوكيشن فيلم) و با رفتن اين زن چادري بي‌رحم گرچه به ظاهر همه چيز بي‌خود و بي‌جهت جلوه داده شود اما در باطن با فضايي آرام و خيالي راحت، اين‌گونه بنمايد كه دنيا بدون اين نوع تفكر جاي آرام‌تري است و اين بزرگ‌ترين تحريف و دروغي است كه نشانه‌هاي فيلم سعي در القاي آن به مخاطب دارند زيرا ناآرامي تنها ارمغان و تحفه طرز تفكر همين روشنفكراني است كه اين فيلم و اين فيلم‌ها را براي مردم مي‌سازند.
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱
ناشناس
|
Canada
|
۱۲:۳۴ - ۱۳۹۸/۰۲/۲۸
0
0
ﮐﻞ ﻣﻄﻠﺒﺘﻮﻥ ﮐﻪ ﺗﻬﻤﺖ ﻭﻟﯽ ﺍﻓﺘﺮﺍ ﺑﻮﺩ ﭼﻄﻮﺭ ﺍﯾﻨﻮ ﭼﺎﭖ کردین
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر