در هنرهای نمایشی اصیل و قدیمی ایرانی مادر و زن شخصیتی محوری داشته است. در تعزیه، نقلهای داستانی، روایتهای منظوم و حتی در آیینهای بومی و محلی، مادر همواره عنصر پیونددهنده قصه و برانگیزاننده حرکت قهرمان است جوان آنلاین: تصویر منعکس شده از زن در سینمای قبل از انقلاب غالباً باشخصیتی مشحون از نگاه لذتجویانه جنسی یا موجودی تو سریخور و ضعیفه همراه بود. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی با وجود اینکه زن در قامت شخصیتی که ضمن کنشگری اجتماعی، فرهنگی و حتی نقشآفرینی سیاسی در به پیروزی رساندن بزرگترین انقلاب قرن را ایفا کرده است، به بهترین نحو ممکن وظایف مادری و زنانگی در زندگی زناشویی را هم انجام میدهد. با این همه، نمایش این شخصیت فوقالعاده و پر انگیزه در سینمای اجتماعی و همچنین سینمای دفاع مقدس که مولود انقلاب است، با شمایی متناقض همراه بوده و هست. شاید مهمترین علت این نگاه متناقض زیست حلقه نزدیک فیلمساز یا اداهای شبهروشنفکری باشد که در اتاقهای تخدیر دود گرفته، گعدههای خصوصی آلوده یا القائات تفکرات دفن شده زیر عصبیت و نگاه دگماتیکی است که نسبت به دین و مذهب به ذهن این افراد حقنه شده است. البته در سوی دیگر نمای زن در سینمای دفاع مقدس شخصیتی کنشگر، غیور، محکم و به معنای واقعی کلمه قهرمانپرور، گردآفرین، قابل اتکا و اعتماد است که این نوع نگاه ریشه در واقعیات کف جامعه و مصداقهای واقعی و ملموسی دارد که در شهرها و روستاهای دور و نزدیک مشغول نقشآفرینی در سرنوشت خود و جامعهشان هستند.
نقش زنان در جامعه و انعکاس دراماتیک و هنری آن در مدیومها و عوالم متنوع هنری همواره با انتقادات و چالشهای فراوانی همراه بوده و هست.
زن در سینمای اجتماعی
سینما یکی از مدیومهایی است که به دلیل اثرگذاری و ذهنیتسازی محتواهای ارائه شده در آن بر ذهن و باور مخاطبان جایگاه مهمی دارد؛ چه اینکه به گفته متخصصان و بر اساس آمار و ارقام، وجوه سرگرمکنندگی و انتقالدهندگی پیام یا همان رسانه بودن را توأمان و با درصد اختلاف خیلی بیشتر و بالاتری نسبت به دیگر هنرها به خودش اختصاص داده است. به طور کلی کاربست و نقش زن در سینمای قبل از انقلاب از سطح نگاه التذاذگرایانه جنسی و لولیتامآبانه یا یک ضعیفه ناقص عقلی که صرفاً باید در خدمت مردان جامعه (برای اموری مثل فرزندآوری، پخت و پز و رفت و روب) باشد، بالاتر نمیرفت. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و نقشآفرینی مهم و بیبدیل زنان شهری و روستایی در به ثمر رساندن مهمترین و بزرگترین تحول قرن باعث شد تا این توقع بهجا و درست در جامعه شکل بگیرد که دیگر شاهد ادامه روند پرغلط و ضددینی و انسانی قبل از انقلاب نباشیم.
هر چقدر جلوتر میآمدیم، نقش مسموم و منفعلی که از زنان جامعه در سینمای قبل از انقلاب منعکس و منتشر میشد، روند اصلاحی به خود میگرفت و سینما سعی میکرد (ولو در ظاهر) خودش را با تغییرات بنیادین ایجاد شده همراه نشان بدهد. متأسفانه با نضج و ریشهدوانی مجدد جریان شبه روشنفکری، جعل هویت و وارونه نمایی شخصیت زن، بهخصوص در سینمای اجتماعی کشورمان با شمایل جدیدتر، اما منطبق با ابتنای مسموم و ملکوک قبل از انقلاب را آغاز کرد.
عدم تطابق با واقعیت
هر چند جفای سینمای اجتماعی کشورمان به زنان در کشورهای دنیا به اشکال دیگری اتفاق میافتاد ولی ادامه این تصویرسازی دروغین در کشوری که تمدن، فرهنگ، دین و ارزشهای اجتماعیاش هیچ تناسبی با جوامع دیگر (بهلحاظ فرهنگی و مذهبی) ندارد، اصلاً قابل قبول نبوده و نیست. سینما به عنوان جادوی قرن بیستم و سینماگران میتوانستند چهرهای واقعی و حقیقی از زن ایرانی ارائه کنند که در کف جامعه جاری بود؛ نقشآفرینی به دور از هرگونه تفکر متحجر و تعصبآمیزی که تحت لوای روشنفکری تنها چهره و جایگاه کامجویانه و ارائهکننده خدمات به مردان، برای زنان میشناخت. شخصیتی که مهمترین وظیفهاش باز تولید نیروی انسانی و انجام خدمات خانگی است.
زن در نگاه و آثار این سینماگران اکثراً موجودی تو سری خور، مورد ظلم واقع شده، ستمکش و محروم از حقوق اولیه انسانی و اجتماعی است که یا در حال له شدن زیر فشار جامعه مرد سالار است یا در حال مهاجرت و فرار از کشور.
زن در سینمای دفاع مقدس
در مقابل، سینمای دفاع مقدس با ارائه چهرههای واقعی و ملموس از زنان در جامعه که نه تنها مشغول خانهداری و همسرداری هستند بلکه عنصر کنشگر و فعالی هستند که نقش اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و مدیریتی را توأمان و به شکل قابل احترامی انجام میدهند. زن در سینمای دفاع مقدس کاراکتری است که هم در دامانش قهرمان پرورش میدهد و هم در بزنگاههای خاص به عنوان عنصر وسط میدان مشغول نقشآفرینی است. زن در این نوع سینما شخصیتی است که با وجود از دست دادن همسر و فرزند همچنان پای باورها و ارزشهای فرهنگی، دینی و اجتماعی جامعهای که در آن زندگی میکند ایستاده است و هرگز نمیشکند.
نکته جالب این است که در هنرهای نمایشی اصیل و قدیمی ایرانی مادر و زن شخصیتی محوری داشته است. در تعزیه، نقلهای داستانی، روایتهای منظوم و حتی در آیینهای بومی و محلی، مادر همواره عنصر پیونددهنده قصه و برانگیزاننده حرکت قهرمان است. نمایشایرانی، بهخصوص نمایشهای آیینی و سنتی، از یکسو بر عاطفه و مهر مادری تأکید میکند و از سوی دیگر، از فضیلتهای شخصیتی مادر برای پیشبرد درام استفاده میکند. این پیوند میان تقدس مادر و ساختار روایی نمایش سبب شده است که نویسندگان این آثار از ویژگیهای شخصیتی بانویی بزرگ، چون حضرت زهرا (س) یا حضرت مریم (س) اقتباس کنند و از آنها برای خلق شخصیت مادر بهره گیرند.
بهطور طبیعی، هنرمند وقتی میخواهد مادری متعالی خلق کند، سراغ بالاترین الگوی ممکن میرود؛ یعنی شخصیتی که هم پاکی دارد، هم ایثار، هم هدایت و هم نقشآفرینی در تعالی خانواده و جامعه. همین نگاه سبب شده است که مادر و زن در آثار دفاع مقدسی نه فقط شخصیتی احساسی، بلکه کاراکتری با تأثیر معنوی، تربیتی و کنشگر اجتماعی باشد. هرچه در سینمای دفاعمقدس زن و مادر تصویری آمیخته از اسطوره، دین، کنشگراجتماعی و تجربه زیسته جامعه است به همان اندازه در سینمای اجتماعی، بدلی، اگزجره و گروتسک است.