نقش زنان در مبارزه از جنس ویژگیهای زنانه و متفاوت از نقش مردان است. حضرت زینب (س) نمونه برجسته این الگوست؛ زنی که با حمایت از امام سجاد (ع)، رسیدگی به کودکان و زنان کاروان و حفظ انسجام گروه، نقشی حیاتی ایفا کرد. مهمتر از همه، او با «شمشیر کلام» و جهاد تبیین، نبردی فرهنگی و اجتماعی را پیش برد و نشان داد، اثرگذاری زنانه از جنس قدرت کلام، مدیریت عاطفی و هدایت جمعی در بحرانها نقشی تعیینکننده دارد جوان آنلاین: در روز زن، وقتی از جایگاه و نقش زنان ایرانی حرف میزنیم، فقط از محبت مادری یا مسئولیتهای خانوادگی سخن نمیگوییم، حرف از ستونهایی زده میشود که در سختترین بحرانهای تاریخ کنار مردان و مردم استوار ماندند تا خانه و جامعه برقرار باشد. زنانی که در لحظههای حساس از نهضتهای ملی تا روزهای جنگ و حتی جنگ ۱۲ روزه و بحرانهای اجتماعی امروز با صبر، مدیریت احساسات، قدرت کلام و حتی جریان مقاومت را حفظ کردند و امید را دردل خانوادهها زنده نگه داشتند. همین حضور آگاهانه و نقشآفرینی بیادعاست که تبدیل به سپری مؤثر در برابر هجمه دشمنان و سرمایهای بزرگ برای تابآوری ملی شده و میشود. زهرا امیری، مدرس تاریخ در حوزه علمیه و معلم جامعه شناس میگوید: «وقتی زنان با تواناییهای زنانه و مهارت در مدیریت احساسات وارد عرصه میشوند، میتوانند بخش مهمی از بحرانها را کنترل کنند. امروز که دشمنان این سرزمین برای تضعیف قدرت کشور از هر راه و نیرنگی استفاده میکنند، طبیعی است که به نقش و تأثیرگذاری زنان هم توجه ویژه داشته باشند و بخواهند از این ظرفیت بهره ببرند. به همین دلیل لازم است ما نیز از تجربه زنان در حوزه امنیت ملی بیشتر استفاده کنیم و این تجربههای ارزشمند را با روایتگری به روز و قابل فهم، به عنوان الگو به نسل جوان منتقل کنیم.» متن زیر ماحصل گفتوگوی «جوان» با این کارشناس است که میخوانید.
نقش زنان در مدیریت بحرانهای ملی در تاریخ معاصر ایران چگونه شکل گرفت و چه ویژگیهایی این نقش را متمایز میکند؟
برای فهم نقش زنان در بحرانهای ملی، باید به این نکته توجه کرد «بحران ملی» به رخدادهای ناگهانی طبیعی یا انسانی گفته میشود که به جامعه آسیب میزند و نیازمند اقدام فوری است. تاریخ معاصر ایران را باید از دوره قرارداد تالبوت و جنبش توتون و تنباکو بررسی کرد، دورهای که نشان داد؛ علما و روحانیت شیعه نخستین گروههایی بودند که مردم را بیدار کردند و برای دفاع از منافع ملی به میدان آوردند، در حالی که روشنفکران غربگرا چنین نقشی نداشتند.
در آن دوران، بسیاری از بحرانها به دلیل غفلت و خودکامگی شاهان و همچنین دخالت و طمع قدرتهای استعماری مانند انگلستان و روسیه بر جامعه تحمیل میشد. چون رسانههای مدرن وجود نداشت، مجالس مذهبی مهمترین بستر آگاهیبخشی و سازماندهی مردم بود و زنان، به دلیل پیوند عمیق با این مجالس و مرجعیت شیعه، وارد صحنه مبارزه شدند.
از نهضت تنباکو به بعد، شکلهای مختلف حضور و مقاومت زنان آشکار شد، چه در دربار و چه در جامعه. زنان در جنبشهای ملی، بهویژه در مشروطه، حضور فعالی داشتند و همراه با بدنه مذهبی جامعه خواستار محدود شدن قدرت شاه بر اساس قانون و شرع و مقابله با نفوذ قدرتهای خارجی بودند. شبکه مذهبی زنان توانست بار دیگر در حمایت از تصمیمهای بزرگ ملی مانند مخالفت با استقراض خارجی و تأسیس بانک ملی نقش مهمی در بسیج مردم ایفا کند.
در کشوری که شاه حتی هزینههای شخصی خود را نمیتوانست از منابع داخلی تأمین کند، تأسیس یک بانک ملی چگونه ممکن شد؟
زنان نقش حامی و پشتیبان مالی ایفا کردند. آنان با اهدای طلا و جواهرات خود بنیان اولیه بانک ملی را شکل دادند و با این کار، در مدیریت بحرانی که ریشه در وابستگی مالی حکومت داشت، نقشآفرینی کردند. بنابراین نقش زنان در تاریخ معاصر از همان دوران بیداری قاجار آغاز شد. این نقش در ارتباط مستقیم با مرجعیت شیعه و روحانیت شکل گرفت و تا دوران پس از انقلاب اسلامی ادامه یافته است، دورهای که این پیوند در قالب «ولایتفقیه» استمرار یافته و همچنان یکی از مهمترین زمینههای کنش اجتماعی و ملی زنان محسوب میشود.
چه ویژگیهایی باعث شد، زنان در انواع بحرانها نقش متمایز و گاه تعیینکنندهای داشته باشند؟
ابتدا باید گفت، نقش زنان در مبارزه، متمایز از مردان است و از جنس ویژگیهای زنانه مانند قدرت کلام، مدیریت عاطفی و توان هدایت جمعی شکل میگیرد، نه تقلید از نقش مردانه. نمونه بارز آن حضرت زینب (س) در واقعه عاشوراست. او با حمایت از امام سجاد (ع)، رسیدگی به کودکان و زنان کاروان و حفظ انسجام گروه، نقش حیاتی و زنانهای ایفا کرد. مهمتر از همه، حضرت زینب (س) با «شمشیر کلام» و جهاد تبیین، نبردی فرهنگی و اجتماعی را پیش برد و توانست اثرگذاری عمیقی داشته باشد. این تأثیرگذاری ناشی از قدرت کلام، ظرافت، مدیریت احساسات و هدایت جمعی بود. بنابراین وقتی زنان با ویژگیهای زنانه خود وارد میدان میشوند، قدرت و مدیریتی ارائه میکنند که خاص زنان و در بحرانها بسیار تعیینکننده است.
زنان در دوران دفاعمقدس همزمان میتوانستند هم خانواده را اداره کنند و هم پشتیبان رزمندگان باشند. این ویژگیها چگونه در آنها شکل گرفت و عامل اصلی تابآوری آنها چه بود؟
زنان در دوران دفاعمقدس با تکیه بر ایمان، مهارتهای اقتصادی و نقشهای تربیتی هم مدیریت خانواده در غیاب مردان را داشتند و هم پشتیبانی و حضور مستقیم در جنگ. آنها با اعزام مردان به جبهه، بار اقتصادی خانواده را بر دوش میگرفتند و همزمان نسل مقاومی تربیت میکردند، آنان نقشهای پشتیبانی، امدادی و تدارکاتی مانند تهیه غذا، شستن لباس رزمندگان و جمعآوری کمکهای مردمی را بر عهده داشتند و در برخی مناطق مانند خرمشهر حتی در خطمقدم دفاع شهری حاضر شدند.
عامل اصلی تابآوری زنان، ایمان عمیق دینی و الگوگیری از شخصیتهایی مانند حضرت فاطمه (س) و حضرت زینب (س) بود. علاوه بر این، عوامل فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی مانند جهاد سازندگی، نظام کوپنی، کار جمعی، سرمایه اجتماعی، اعتماد به مسئولان، حضور سادهزیست فرماندهان، بسیج و شبکههای مذهبی نقش مهمی در تقویت تابآوری ایفا کردند. مساجد و حرمها نیز پناهگاه معنوی مردم بودند و رهبری امامخمینی (ره) با ارتباط صمیمی و سادهزیستیاش روحیه جامعه را تقویت کرد. این تجربه زنانه الگویی ارزشمند برای مدیریت بحرانهای امروز فراهم میکند.
از مادرانوهمسران شهدا بگویید. آنهایی که رنج را به معنای اجتماعی تبدیل کردند و هیجانات شدید دوران جنگ را مدیریت کردند. در بحرانهای جدید این الگوها چگونه قابل کاربرد است؟
برای پاسخ به این سؤال باید سه بخش را در نظر گرفت، مدیریت هیجانات، تصمیمگیری و تبدیل رنج به کنش اجتماعی. تجربه مادران شهدا و خانوادههای ایثارگران نشان میدهد، تابآوری در شرایط سخت با مدیریت هیجانات آغاز میشود. آنها واقعیت جنگ و دوری همسران خود را پذیرفتند و فهمیدند این جنگ بخشی از مسیر تاریخ است. پذیرش واقعیت اولین گام مدیریت هیجانات بود، زیرا کسی که مدام میپرسد «چرا من؟ چرا این زمان؟ چرا این کشور؟» انرژی خود را صرف مقابله با چیزی میکند که تغییرپذیر نیست. این زنان احساسات خود را انکار نکردند و اجازه ندادند، اضطراب و غم بر زندگی خانواده غلبه کند و با این کار ستون عاطفی خانواده را حفظ کردند.
آنها دو نوع خودآگاهی داشتند، خودآگاهی فردی برای شناخت احساسات و تأثیر آن بر رفتار و خودآگاهی تاریخی و معنوی که نشان میداد، درچه شرایط و آرمانهایی ایستادهاند. باورهای دینی نیز به مدیریت هیجانات و انگیزه خدمت کمک میکرد. آنها میدانستند دفاع از مظلوم و حفظ کشور وظیفهای الهی است. شناخت الگوهای مقاوم مانند حضرت زینب (س) و حضرت فاطمه (س) نیز امید و توان عبور از بحران را به آنان میداد.
این تابآوری در نهایت منجر به تبدیل رنج فردی به کنش اجتماعی شد. درد دوری از همسر یا فرزند معنا پیدا میکرد و زنان آن را صرف یاری مظلومان، کمک به خانوادههای نیازمند و دفاع از کشور میکردند. این معنا دادن به رنج، آن را از تجربهای شخصی به حرکت اجتماعی مؤثر تبدیل میکرد. همانطور که در قرآن آمده است: «فاعتبروا یا اولی الابصار»؛ یعنی از تجربهها عبرت بگیرید.
این تجربه هنوز هم کاربرد دارد، چه در مواجهه با بحرانهای امروز، مانند جنگ ۱۲ روزه و چه در آثار فرهنگی که مدیریت رنج و تابآوری را نشان میدهند، مانند فیلم «ویلاییها». به طور کلی، این تجربه شامل پذیرش واقعیت، خودآگاهی، معنا دادن به رنج، الگوگیری و تبدیل درد به کنش اجتماعی است و میتواند چراغ راه در شرایط سخت باشد.
این تابآوری برای خانوادههای مدافعان حرم متفاوت است. از تفاوتهای این تابآوری بگویید. تابآوریهایی که باید همزمان با ایفای نقش آگاهی بخشی و جهاد تبیین باشد.
تفاوت تابآوری زنان در دوران دفاع از حرم با دوران دفاعمقدس را میتوان از چند منظر بررسی کرد. در دوران دفاعمقدس، جامعه ایرانی جامعهای جمعگرا، اهل کار گروهی و با سطح رفاهی پایینتر بود. توقعات مردم کمتر بود و شبهات و هجمههای فرهنگی از سوی رسانههای خارجی و شبکههای اجتماعی بسیار محدودتر، اما امروز جامعه فردگراتر، رفاهزدهتر و لذتگراتر است و حجم شبهاتی که از طریق ماهوارهها، فضای مجازی و گروههای معاند وارد میشود، بسیار گستردهتر شده است.
از سوی دیگر، مفهوم دفاع از حرم مفهومی دینی است، یعنی توجیه آن در چارچوب ادبیات مذهبی و انسانی قرار میگیرد، دفاع از مظلوم و کمک به همنوع. اما دفاعمقدس، علاوه بر پشتوانه دینی، یک پشتوانه ملی و ناسیونالیستی نیز داشت، دفاع از مرزهای وطن. این مفهوم در همه دنیا قابل احترام است و برای مردم قابلفهمتر. اما دفاع از مردم کشوری دیگر آن هم کیلومترها دورتر به لحاظ روانی و اجتماعی پیچیدهتر است و همین مسئله کار زنان مدافعان حرم را سختتر میکند.
زنان در دوران دفاعمقدس، با وجود سختیها، از این جهت شرایط سادهتری داشتند که مردم تردیدی در اصل دفاع نداشتند، اما زنان مدافعان حرم، علاوه بر انجام همه نقشهای زنان دفاعمقدس مانند تأمین اقتصادی خانواده، جبران کمبود حضور پدر، حمایت عاطفی از رزمنده و پشتیبانی مالی و معنوی باید دائم پاسخگوی شبهات اجتماعی نیز باشند، شبهاتی مثل: «چرا باید برای مردم کشور دیگر جنگید؟»، «چرا همسرت رفت؟»، یا «اینها برای پول میروند.»و... این فشارها آنقدر شدید بود که برخی خانوادههای شهدا جرئت نمیکردند بگویند عزیزشان کجا و چگونه شهید شده است. نمونه آن گلایه خانوادههای شهدای مدافع حرم اصفهان بود که از زخم زبانها رنج میبردند و مداحی مشهور «آره، منم باید برم...» برای التیام همین دردها خوانده شد.
بعد از شهادت شهید حججی و انتشار تصاویر مظلومیت او، نگاه مردم تا حدی تغییر کرد، اما دوباره با تغییر شرایط سوریه، هجمهها بیشتر شد. بنابراین، تابآوری در دوران دفاع از حرم سختتر است، چون زنان باید هم بار جنگ و هم بار شبهات و فشارهای اجتماعی را تحمل کنند.
این وضعیت شبیه شرایط جنگ نهروان است؛ جایی که مؤمنان باید هم شمشیر بزنند و هم خطابه بخوانند؛ هم بجنگند و هم بصیرتافزایی کنند. زنان مدافعان حرم امروز دقیقاً با همین دو میدان مواجهند.
پس به گفته شما این تغییر در نسل، سبک زندگی و رسانهها، مدیریت بحران را سختتر کرده است؟
بله. شکل مقاومت دیگر فقط نظامی نیست. امروز باید مقاومت بر پایه آگاهی، بصیرت و جهاد تبیین شکل بگیرد. نسلها تغییر کردهاند، زندگیها راحتتر شده و توقعات بالا رفته است، و همین مسائل کار را پیچیدهتر میکند. چالش دیگر، فاصله گرفتن برخی مسئولان از ساده زیستی و روحیه انقلابی است. همین فاصله باعث شده، حتی بعضی خانوادههای مذهبی هم خانوادههای مدافع حرم را زیر سؤال ببرند و حرفهایی بزنند مثل: «شما جوانتان را در راه اسلام دادید، اما سودش را دیگران میبرند!» این قضاوتها و مقایسههای نادرست، فشار روحی زیادی بر زنان مدافعان حرم وارد میکند و تابآوری آنها را سختتر کرده است.
از این تجارب و مؤلفههایی مثل صبر، استقامت و حمایت اجتماعی، چگونه میتوان در مدیریت بحرانهای اقتصادی و اجتماعی امروز جامعه بهرهگرفت؟
برای پاسخ به این سؤال، باید اول ببینیم تجربه زنان مقاوم بر چه پایهای شکل گرفته است. ریشه این تجربه در «سبک زندگی ایرانی–اسلامی» است؛ سبکی که در آن صبر، استقامت، حمایت از خانواده و جامعه، استفاده درست از امکانات و اهمیتدادن به انجام تکلیف بیش از نتیجه، محور اصلی است. کسی که این مؤلفهها را در زندگیاش دارد، امروز میتواند در بحرانهای اقتصادی، اجتماعی یا روانی از همین الگو بهره بگیرد.
مثلاً در بحرانهای اقتصادی مثل رکود تورمی، بیکاری یا وابستگی به خامفروشی، همین سبک رفتاری زنان مقاوم میتواند راهگشا باشد. همان الگویی که در دوران جنگ تحمیلی هم دیده شد. در آن دوران، ویژگی مهم سبک زندگی جهادی این بود که به جوانان مسئولیت داده میشد، ریسکپذیری تشویق میشد، خودکفایی در تولید اهمیت داشت و «علم و دین» کنار هم قرار میگرفت. نمونه روشنش ساخت موشکهای نقطهزن است. چون بر اساس فقه اسلامی، حتی چند متر خطا ممکن بود جان بیگناهان را بگیرد. این دقت و این پیوند میان دانش و ارزشها میتواند امروز در اقتصاد هم الهامبخش باشد.
در این سبک زندگی، ایثار اصل مهمی است. هدف، جمعکردن ثروت برای خود نیست، کمک به دیگران ارزش دارد. همانطور که روزی دفاع از کشور یک عمل ایثارگرانه بود، امروز هم زنان میتوانند با ایجاد کسبوکارهای کوچک یا مشارکت مالی جمعی مثلاً گذاشتن طلا و داراییهایشان کنار هم زمینه اشتغال جوانان را فراهم کنند و بخشی از مشکلات اقتصادی را کم کنند.
البته این مؤلفهها باید به روز شوند. همانطور که در دوران جنگ، تحریمها با نوآوری و اتکا به توان داخلی شکسته شد. نمونهاش شهید منصور ستاری که با شناسایی جوانان توانمند، صنایع هوایی را احیا کرد و نشان داد، در سختترین شرایط هم میتوان فرصت ساخت. همین الگو در بحرانهای اجتماعی هم قابل استفاده است.
در حقیقت «جهاد» از ریشه «جهد» یعنی تلاش زیاد میآید. این تلاش همراه با امید و پشتکار چه در اقتصاد و چه در اجتماع همان چیزی است که از دل تجربه زنان مقاوم بیرون میآید و میتواند راهی مؤثر برای عبور از بحرانهای امروز جامعه باشد.
آیا نقش واقعی زنان در دفاعمقدس و عرصههای امنیتی دیده شده و میشود؟ آیا رسانهها توانستهاند این بخش مهم از تاریخ را بهتر و کاملتر نشان دهند؟
مدتها نقش زنان در تحلیلهای نظامی و امنیتی نادیده گرفته شده بود، اما به مرور وضعیت بهتر شد. در فیلمهای قدیمی دفاعمقدس، زنان تقریباً حضور نداشتند و تنها صحنه کوتاهی از خداحافظی رزمنده با خانواده نشان داده میشد، اما با آثار آقای حاتمیکیا مانند «بوی پیراهن یوسف» و «از کرخه تا راین»، نقش زنان برجسته شد. این فیلمها نشان دادند، زنان در دل ماجرا حضور فعال دارند و نه فقط در حاشیه.
فیلمهایی مثل «شیار ۱۴۳» و «ویلاییها» نیز زندگی مادران، همسران و خواهران شهدا را روایت کردند و نشان دادند، زنان چگونه میتوانند مسائل اجتماعی را روشن کنند. کتابها و خاطراتی مانند «دا» و خاطرات مرضیه حدیده نیز تجربهزیسته زنان را در کنار مردان به تصویر کشیده و دید کامل تری از جنگ ارائه میکنند. همانطور که زنان با ظرافت آفریده شدهاند، حضورشان در عرصههای نظامی و امنیتی نیز نیازمند درک این ظرافت است و در این حوزهها حتی از مسائل خانوادگی تا امنیت اجتماعی نقش مهمی دارند.
در انقلاب اسلامی نیز نقش زنان پررنگ بود، از تظاهرات و انتخابات گرفته تا آموزش و فعالیتهای اجتماعی. اگرچه حضورشان در حوزه نظامی کمتر دیده میشد، اما در سالهای اخیر رسانهها، فیلمها و کتابها کمکم این خلأ را پر کردهاند.
چطور میتوان از تجربههای ارزشمند زنان ایرانی در گذشته که بر پایه باورهای دینی بوده استفاده کرد و آنها را با نیازها و مشکلات امروز کنار هم گذاشت، تا زنان بتوانند در سختیهای زندگی امروزی مقاومتر و امیدوارتر باشند؟
تابآوری زنان ایرانی بر پایه زیست بوم فرهنگی، دینی و تاریخی خاصی شکل گرفته است. فرهنگ ایرانی در طول تاریخ توانسته زبان، ارزشها و سنتهای خود را حفظ کند و در همین روند، زنان همیشه نقش مهمی در خانواده و اجتماع داشتهاند. در تاریخ تشیع نیز الگوهای روشنی از مقاومت و صبر زنان وجود دارد. مثل حضرت فاطمه (س)، حضرت زینب (س) و زنان حاضر در عاشورا که نمونههای برجستهای از ایثار و استقامت را نشان میدهند. این تجربهها میتواند امروز هم بهعنوان الگوی تابآوری در بحرانها به کار بیاید.
در مقابل، زنان امروز با چالشهای زندگی مدرن روبهرو هستند، مانند فشارهای ناشی از سبک زندگی مصرفگرا و فردگرایانه غربی که گاهی با ارزشهای دینی و سنتی در تضاد است. بنابراین هر مدلی که بخواهد تابآوری زنان ایرانی را توضیح دهد، باید بین سنت و مدرنیته تعادل برقرار کند و مفاهیم صبر و مقاومت را برای شرایط امروز بازتعریف و بهروز کند.
در یک مدل بومی تابآوری میتوان سه بخش کلیدی را در نظر گرفت. بخش اول «بینش» است، یعنی شناخت و آگاهی. زنان باید فرهنگ، دین، تاریخ و ارزشهای ایرانی اسلامی را خوب بشناسند و همزمان از چالشها و بحرانهای جدید آگاه باشند تا ذهنیتشان برای مواجهه با مشکلات آماده شود. بخش دوم «گرایش» است، یعنی احساس و انگیزه. در این مرحله باید صبر آگاهانه و معنادار تقویت شود، هنر و رسانه برای تشویق زنان به تابآوری استفاده شود و انگیزهای برای پایبندی به ارزشها در شرایط سخت ایجاد شود. بخش سوم «رفتار» است، یعنی عمل و اقدام. زنان باید با الگوهای موفق زنان مقاوم گذشته و امروز آشنا شوند، به فعالیتهای اجتماعی و اقتصادی مطابق با ارزشها تشویق شوند و مهارتهایی بیاموزند که تابآوری واقعی را در عمل تقویت میکند. این مدل میتواند در سیاستگذاری، آموزش و برنامهریزی اجتماعی کاربرد داشته باشد.
روایتگری از زنان در مسیر مقاومت چه دستاوردی به همراه دارد؟
به نظر من روایت زنان از جنگ به اندازه روایت مردان مهم است. حتی روایتهای کودکان و نوجوانان هم اهمیت دارد؛ مثل «بیست و سه نفر». چراکه جنگ تجربهای جمعی است، زنان، مردان، بچهها، نوجوانان و حتی سالمندانی که شاید در خط مقدم نبودند، اما پشت جبهه نقش داشتند.
در کنار همه اینها، باید هوشیار بود. چون دشمنان در مسائل امنیتی توجه ویژهای به زنان دارند و سعی میکنند از ظرفیت آنها برای اهداف خود استفاده کنند. نمونهاش اتفاقات سال ۱۴۰۱ است که محوریتش مسائل زنان بود. بنابراین لازم است از تجربه زنان در امنیت ملی بیشتر استفاده شود و این تجربهها به عنوان الگو به جوانان منتقل شود.