کتابهای بیکیفیت با ترجمههای ضعیف در بازار فراوان شده و متأسفانه حوزه کودک و نوجوان بیش از همه از این وضعیت آسیب میبیند. مردم برای خرید کتاب، حتماً از ناشران معتبر و شناختهشده خرید کنند و از دکهها و فروشگاههای نامطمئن کتاب تهیه نکنند، چون کیفیت چاپ، ترجمه و حتی محتوای این کتابها قابل اعتماد نیست جوان آنلاین: نام «قدیانی» برای بسیاری از ما یادآور دوران کودکی، قصهها و کتابهای رنگارنگ است. ناشری که از دهه ۵۰ تاکنون که بیش از نیم قرن همراه چند نسل از کودکان ایرانی بوده و هنوز هم یکی از پرکارترین مجموعههای نشر کودک و نوجوان به شمار میآید. در گفتوگویی که پیشرو دارید، نادر قدیانی مدیر انتشارات قدیانی از چالشها، تحولات و دغدغههای امروز صنعت کتاب کودک سخن میگوید. متن گفتوگو به شرح زیر است.
به نظر شما چرا کتاب از سبد فرهنگی بسیاری از خانوادههای ایرانی خارج شده است و نقش اقتصادی و همچنین نقش فرهنگی را چقدر در کمرنگشدن خرید کتاب مؤثر میدانید؟
من بهخوبی به یاد دارم که حدود سال ۱۳۴۸ تا پیروزی انقلاب، کتابفروشی بزرگی در غرب تهران داشتم و در آن زمان با توجه به جمعیت حدود ۳۳ میلیونی کشور و نرخ بالای بیسوادی، مطالعه کتاب چندان رواج نداشت. ناشران حرفهای در حوزه کودک و نوجوان هم بسیار اندک بودند. اگر در کتابفروشیها قفسهای مخصوص کودکان وجود داشت، معمولاً فقط یک یا دو طبقه در گوشهای از مغازه به آن اختصاص داده میشد، اما با پیروزی انقلاب اسلامی، دهه ۶۰ و ۷۰ را میتوان دوران شکوفایی و اوج کتاب کودک و نوجوان در کشور دانست. امروز کمتر خانوادهای پیدا میشود که کودکی خردسال داشته باشد و خودش یا همسرش حتی اندکی اهل مطالعه نباشد. عشق و علاقه به کتابخوانی در میان خانوادههای نسل جوان قابل توجه است، اما آنچه موجب کمرنگ شدن خرید کتاب در سالهای اخیر شده، بیشتر دلایل اقتصادی دارد. در فشار تورم و گرانیها معمولاً کتاب نخستین کالایی است که از سبد خرید خانوار حذف میشود. از سوی دیگر، کتابخانههای ما اغلب بهروز نشدهاند و در زمینه تأمین منابع جدید عقب ماندهاند که نیازمند تلاش در این زمینه است. به هر حال با وجود سر و صدای دنیای مجازی و فناوریهای نو، کتاب همچنان جایگاه خود را بهویژه در حوزه کودک و نوجوان، حفظ کرده و به نظر من این علاقه از بین نرفته است.
چرا بسیاری از والدین از فرزندانشان انتظار کتابخوانی دارند، در حالی که خودشان اهل مطالعه نیستند، در تجربهتان بهعنوان ناشر، آیا خانوادههایی که پدر و مادر کتابخوان دارند، واقعاً خریداران ثابتتری هستند؟
از دهه ۹۰ به بعد، یعنی حدود ۱۵ تا ۲۰ سال گذشته، فروشگاههای بزرگ فرهنگی در کشور و مجموعههایی مانند «شهر کتاب»ها یا مجتمعهای فرهنگی بزرگ شکل گرفتهاند؛ معمولاً وقتی خانوادهای به چنین مجموعههایی میآید، کمتر از پنج یا شش ساعت آنجا را ترک نخواهد کرد. یعنی محیط فرهنگی تبدیل به محل گذران اوقات فراغت خانوادهها شده است. سطح سواد و آگاهی نسل جدید خانوادههای ایرانی نسبت به قبل از انقلاب بسیار بالاتر رفته است. نسل جوان امروز، اهل مطالعه است؛ حتی اگر بخشی از مطالعهاش از طریق فضای مجازی و تلفن همراه انجام شود. اگر دولت بخشی از بودجه فرهنگی خود را به حمایت از ناشران اختصاص دهد و در زمینه تولید، خرید و اهدای کتاب به مدارس و کتابخانهها فعالیت کند، تأثیر چشمگیری خواهد داشت. چون در شرایط کنونی، بسیاری از مردم توان خرید کتاب را ندارند، اما اگر کتابخانهها بهروز باشند و امکان امانتدادن بیشتر فراهم شود، مردم میتوانند به کتاب دسترسی پیدا کنند. در واقع، حمایت دولت از ناشران و تقویت کتابخانهها میتواند به ترویج فرهنگ کتابخوانی در جامعه کمک زیادی کند.
وضعیت بازار کتاب کودک و نوجوان در سالهای اخیر چگونه بوده است؟
در سالهای اخیر ناشران بیشتری پروانه فعالیت گرفتند که صرفاً بهصورت صوری یا حسب کارهای تجاری کتابهایی چاپ میکنند، بدون آنکه هدف فرهنگی یا کیفیتی در کارشان باشد. این افراد معمولاً سراغ کتابهای پرفروش خارجی یا کارتونی میروند و نسخههای ترجمهشده و بیکیفیتی از آنها را در قالب ترجمه ضعیف، کاغذ و جلد بیکیفیت و قیمتهایی چند برابر واقعیت منتشر میکنند. مردم هم گاهی فریب قیمتهای ظاهراً ارزان یا تخفیفهای غیرواقعی را میخورند. کتابهایی که در پیادهروها، مترو، ترمینالها یا فرودگاهها با عنوان «تخفیف ۵۰ درصد» عرضه میشوند که در واقع قیمت دو سه برابر ناشران معتبر را قیمتگذاری کردهاند و با وجود تخفیف بالای آن باز هم به قیمت واقعی ناشر نزدیک نمیشوند. این یک عوام فریبی محض است. اغلب نسخههای غیرمجاز و بیکیفیتند. توصیه من این است که مردم برای خرید کتاب، حتماً از ناشران معتبر و شناختهشده خرید کنند و از دکهها و فروشگاههای نامطمئن کتاب تهیه نکنند، چون کیفیت چاپ، ترجمه و حتی محتوای این کتابها قابل اعتماد نیست.
پس عملاً میتوانیم بگوییم با صحبتهای شما، بازار کتاب کاغذی وجود دارد، اما درگیر آشفتهبازار شده است؟
بله، دقیقاً همینطور است. در حوزه کودک و نوجوان این آشفتهبازار حتی شدیدتر از سایر حوزههاست. متأسفانه بسیاری از کتابهای ترجمه، از جمله آثار کلاسیک و معروف خارجی، بدون رعایت اصول حرفهای ترجمه و نشر وارد بازار میشوند. امروز برخی افراد، بدون داشتن دانش زبانی یا تخصص لازم، متون ژاپنی، فرانسوی و سایر زبانها را از اینترنت میگیرند و با کمک هوش مصنوعی، ترجمهای سطحی و بیکیفیت از آن تهیه میکنند. سپس همان کتاب را با چاپ نامناسب و قیمتی بالاتر روانه بازار میسازند. نتیجه این است که کتابهای بیکیفیت با ترجمههای ضعیف در بازار فراوان شده و متأسفانه حوزه کودک و نوجوان بیش از همه از این وضعیت آسیب میبیند.
چه پیشنهادی برای ساماندهی این آشفته بازار دارید؟
اهالی رسانه اعم از رادیو، تلویزیون و روزنامهها دست به دست هم دهند و مردم را آگاه کنند.
به عنوان یک ناشر بحث رقابت با فضای دیجیتال را چطور ارزیابی میکنید. به نظر شما کتاب کاغذی و دیجیتال رقیب شدند؟
کتابهای دیجیتال و صوتی در سطح جهانی هنوز هم محدود هستند و تعداد واقعی آنها به اندازهای نیست که بتوان گفت بازار گستردهای را در اختیار دارند. برخی از آنها برندهای معتبر و ثبتشدهاند، اما متأسفانه تعدادی نیز نسخههای جعلی هستند که هدفشان نه ترویج مطالعه، بلکه ضربه زدن به بازار نشر و تسهیل فروش غیرقانونی کتابهاست. از نگاه من، کتاب دیجیتال رقیب کتاب چاپی نیست. هرکدام فضای خود و مخاطب خاص خود را دارند. کتاب چاپی هنوز جایگاه ویژهای در میان مردم دارد و نمیتوان آن را با نسخه دیجیتال مقایسه کرد. با این حال، آنچه امروز بازار کتاب را تهدید میکند، نه فضای دیجیتال، بلکه تورم و شرایط اقتصادی است که موجب کاهش تیراژ و افت قدرت خرید مردم شده است. این مسئله باید بهصورت جدی ساماندهی شود تا صنعت نشر بتواند به حیات طبیعی خود ادامه دهد.
اگر بخواهید به والدین امروز یک جمله بگویید، برای آنها چه پیامی دارید؟
به والدین امروز توصیه میکنم همانطور که برای تحصیل و رفتوآمد فرزندشان وقت میگذارند، بخشی از زمان خود را هم صرف پرورش عادت مطالعه در خانه کنند. کافی است نیم ساعت پیش از خواب، تلفن همراه را از دست بچهها بگیرند و به جای آن، همراه فرزندانشان کتاب بخوانند. همین زمان کوتاه اگر به عادت تبدیل شود، میتواند تأثیر عمیقی بر آینده فکری و فرهنگی کودکان بگذارد.