اثر  ارجمندی که هم اینک در معرفی آن سخن میرود، دربردارنده روزنگاشتهای سیدحسین میرممتاز از رجال دوره پهلوی دوم است 				                                      جوان آنلاین: اثر ارجمندی که هم اینک در معرفی آن سخن میرود، دربردارنده روزنگاشتهای سیدحسین میرممتاز از رجال دوره پهلوی دوم است. این مجموعه به همت زندهیاد مهندس علی اکبر رنجبر کرمانی تدوین و ویراسته شده و مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، آن را روانه بازار نشر کرده است. تارنمای ناشر در اشارات پی آمده، اینگونه مضمون این یادداشت را به وصف آورده است: «کتاب روزنگار میرممتاز، خاطرات سیدحسین ممتاز ۱۳۱۹ – ۱۳۰۷، به کوشش علیاکبر رنجبر کرمانی، سندی دست اول و گرانبها از یکی از حساسترین دورههای تاریخ معاصر ایران است. این اثر، دستنوشتههای روزانه سیدحسین میرممتاز را در بر میگیرد، شخصیتی که کارنامه سیاسیاش به عنوان نماینده مشهد در دوره ششم مجلس شورای ملی و سپس به عنوان حاکم در مناطقی، چون چهارمحال و بختیاری، لارستان و فیروزآباد فارس، او را به یک ناظر و بازیگر منحصربهفرد در بطن تحولات عصر رضاشاه بدل کرده است. ارزش این خاطرات در ماهیت خصوصی و بیواسطه آن نهفته است، یادداشتهایی که برای انتشار عمومی نوشته نشدهاند و از این رو، تصویری صریح و بدون ملاحظهکاری از رویدادها، شخصیتها و فضای حاکم بر آن دوران ارائه میدهند. میرممتاز برخاسته از خراسان، پس از راهیابی به مجلس ششم، زندگی خود را در آن دیار رها کرد و در تهران ساکن شد. ناکامی او در راهیابی به مجلس هفتم، سرآغاز دورهای از تلاش برای بازگشت به ساختار قدرت بود که سرانجام به انتصاب او به سمتهای حکومتی در نقاط مختلف کشور انجامید. این یادداشتها که دورانی از اوج قدرت رضاشاه را پوشش میدهند، به خوبی دو مسئله را روشن میسازند. نخست، وضع واقعی انتخابات در آن دوره و دوم، وضعیت روحی و شخصیت رجال و کارگزاران حکومت رضاشاهی. روزنگار میرممتاز، خواننده را با دغدغههای روزمره یک شخصیت سیاسی، از معاشرت با نخبگان تازه به قدرت رسیده در تهران گرفته تا تلاش برای یافتن جایگاهی در ساختار اداری کشور آشنا میسازد. در میان صفحات این کتاب، اشارات پراکنده، اما مهمی به خراسان و مشهد نیز به چشم میخورد. این یادداشتها، جزئیاتی از زندگی شخصی و فعالیتهای اقتصادی میرممتاز، مانند دریافت پول خانه بیع شرطی در مشهد یا مطالبه طلب از یک فرد کشمیری را در کنار مسائل کلان سیاسی قرار میدهند. وی به وضعیت تجارت خراسان اشاره میکند و از وقایع مهمی، چون قتل کلنل محمدتقی خان پسیان سخن به میان میآورد. یکی از تکاندهندهترین بخشهای مربوط به خراسان، روایت او از شورش در مشهد در پی واقعه مسجد گوهرشاد و پیامدهای آن است. میرممتاز به تبعید آیتالله العظمی سید حسین قمی، سخنرانیهای شیخ محمدتقی بهلول و دستگیری و اعدام محمدولی اسدی نایبالتولیه وقت آستان قدس اشاره میکند. یادداشت او در وقایع ۲۰ دی ماه ۱۳۱۴، نگاهی مستقیم و بیپرده به این ماجرا میاندازد. این کتاب همچنین به مسائل اجتماعی فراگیری، چون تغییر کلاه به کلاه پهلوی و کشف حجاب و اعتراضات مردم و علما در مشهد و دیگر شهرها نیز میپردازد. در مجموع روزنگار میرممتاز، به مورخان و علاقهمندان به تاریخ این امکان را میدهد تا از منظر یک کارگزار دولتی، سازوکار قدرت، روابط انسانی و فضای اجتماعی یکی از پرحادثهترین ادوار تاریخ ایران را متوجه شوند....» 
سایت مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی در یادداشتی دیگر، اطلاعات خواندنیتری از خاطرات میرممتاز ارائه میدهد که برای آگاهی از مضمون این یادداشتهای پرنکته، مفید مینماید: «کتاب روزنگار میرممتاز، حاوی دستنوشتههای سید حسین میرممتاز در اوایل قرن سیزدهم به پیشخوان کتابفروشیها رسید. روزنگار میرممتاز، یادداشتهای روزانه سیدحسین میرممتاز طی سالهای ۱۳۰۷ تا ۱۳۱۹ را دربرمیگیرد. شروع کتاب، از دوره نمایندگی او از سوی مردم مشهد در مجلس شورای ملی است. میرممتاز اگر چه مجلس عضو مؤسسان بود، اما با پایان مجلس ششم در مرداد ۱۳۰۷، دیگر به این نهاد راه نیافت! او پس از دورهای بیکاری و همنشینی با نخبگان تازه رسته در دوره پهلوی، حاکم چهارمحال بختیاری، لارستان و فیروزآباد فارس شد و روزنگارهایش، روایتی کمنظیر از نگاه کارگزاری میانی از آن دوره کمتر روایت شده است. مجموعه یادداشتهایی که در این کتاب آمده، اگر چه ناقص و نامنظم است، اما تصویری زنده و گویا از گذران روزگار و کیفیت زندگی آحاد مردم و کارگزاران دولتی در دوران سلطنت رضاشاه را نشان میدهد و از جهات گوناگون، دارای اهمیت است. گونهای از تاریخنگاری اجتماعی و محلی که آگاهیهای متنوع و جالبی را از آنچه در آن روزگار سپری شده است، به خواننده عرضه میکند. میرممتاز همچون بسیاری از نخبگان زمان خود، این عادت پسندیده را داشت که وقایع روزانه را در دفترچهای، بیکم و کاست مینوشت. آنچه باعث اهمیت این یادداشتها شده، این است که میرممتاز نوشتن وقایع روزانه را نه برای عرضه به دیگران که برای ثبت یاد و ذکر خویش انجام میداد. بنابراین خاطرات او را میتوان فارغ از شائبهها و ملاحظهکاریهای معمول دانست. بخش اول یادداشتهای او شامل بهمن ۱۳۰۸ تا آذر ۱۳۰۹ است. در این بخش، تصویری آیینهوار از تهران در آن روزها دیده میشود. در بخشهای دیگر این یادداشتها، کیفیت زندگی اجتماعی بهویژه در دوره شکلگیری دیوانسالاری پهلوی منعکس شده است. پیشاز انتشار این کتاب، بخشی از روزنوشتهای سیدحسین میرممتاز در گاهنامهای در سال ۱۳۷۲، توسط مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی منتشر شده بود که مورد توجه و تحسین حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی قرار گرفت. ایشان بر آن گاهنامه تقریظی نوشتند و ضمن اظهار خشنودی از مطالب آن نشریه، در مورد این روزنوشتها فرمودند: از خاطرات میرممتاز در این کتاب، درباره تنقیح چند موضوع میشود خوب استفاده کرد: اول، وضع انتخابات در زمان رضاخان. دوم، وضع روحی و شخصیت رجال رضاخانی... اطلاعی در دست نیست که آیا میرممتاز پس از ۱۳۱۹، همچنان به روزنگاری ادامه داده است یا خیر؟ اما او تا ۱۳۲۷ در مسند قدرت باقی بود. او در ۱۷ آبان ۱۳۴۷، در تهران درگذشت و در ابن بابویه به خاک سپرده شد. یادداشتهای این کتاب به کوشش مرحوم علیاکبر رنجبر کرمانی، از داخل و خارج از کشور جمعآوری و تصحیح شد و توسط مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، منتشر و در سیوششمین نمایشگاه بینالمللی کتاب، از آن رونمایی شد....» 
همانگونه که در بادی این یادداشت اشارت رفت، مجموعه «روزنگار میرممتاز» به همت شادروان مهندس علی اکبر رنجبر کرمانی تدوین شده است. در باب اطلاع از پیشینه و کارنامه آن محقق فقید، بازخوانی نکاتی که پایگاه «ایران کتاب» در این باره منتشر کرده، آگاهی بخش تواند بود: «زندهیاد علی اکبر رنجبر کرمانی، متولد سال ۱۳۳۸ بود. مدرک مهندسی خود را از دانشگاه شریف گرفت، اما بعد از فارغالتحصیلی، کار مهندسی را رها کرد و وارد حوزه مطالعات تاریخ شد. او از ابتدای تأسیس حزب جمهوری اسلامی توسط شهید آیتالله بهشتی با این تشکل همکاری داشت و همیشه با دکتر محمدرضا بهشتی فرزند شهید بهشتی در تعامل بود. او عضو هیئت امنای مؤسسه مطالعات تاریخ خاورمیانه بود و در سالهایی که دکتر بهشتی در آلمان دکتری خود را میگرفت، او را به عنوان جایگزین خود به عنوان رئیس مؤسسه انتخاب کرده بود. در سالهای اخیر هم با مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی همکاری میکرد....»