بسیاری از جوانان امروز، «گل» و «حشیش» را نه بهعنوان مواد مخدر، بلکه بهعنوان ترکیباتی طبیعی و بیخطر میشناسند، اما واقعیت علمی چیز دیگری است. آنچه به ظاهر برگ گیاه است، میتواند در مغز انسان توفانی از توهم، پرخاشگری و جنون برپا کند.
مصرف «گل» یا «حشیش» شاید در ابتدا با حس سبکی و خندههای بیدلیل همراه باشد، اما این تنها آغاز راهی است که پایانش به اختلالات روانی، پرخاشگری و حتی جنایت میرسد. ماده مؤثر موجود در این ترکیبات، یعنی تتراهیدروکانابینول (THC)، مستقیماً بر گیرندههای عصبی مغز اثر میگذارد و تعادل طبیعی میانجیهای شیمیایی ذهن را برهم میزند.
نتیجه این اختلال، چیزی جز توهم، بینظمی ادراکی و تغییر در درک زمان و مکان نیست. در چنین وضعیتی فرد ممکن است بوها را بشنود، صداها را ببیند یا فاصلهها را اشتباه محاسبه کند. سقوط از ارتفاع، رانندگی خطرناک یا رفتارهای خشونتآمیز حاصل همین خطاهای ذهنی است.
توهم ناشی از مصرف این مواد میتواند آنقدر شدید باشد که فرد در دنیایی خیالی فرو برود و واقعیت را از دست بدهد. مواردی از رفتارهای مرگبار و حمله به اطرافیان گزارش شده که ریشه در همین توهمها داشته است؛ مغز در اثر THC کنترل خود را از دست میدهد و فرد ممکن است عزیزترین کسانش را دشمن پندارد. از سوی دیگر، اثرات این مواد به سرعت از بین نمیرود. ترکیبات فعال آن در چربی بدن ذخیره میشوند و تا هفتهها باقی میمانند، در نتیجه فرد حتی پس از چند روز هوشیاری ظاهری، همچنان در معرض تغییرات رفتاری و شناختی قرار دارد. ضعف تمرکز، فراموشی، کاهش انگیزه و نوسانهای خلقی از عوارض رایج مصرفکنندگان است.
در سالهای اخیر نوع خطرناکتری از این مواد، یعنی کانابینوئیدهای سنتتیک یا مصنوعی نیز در بازار دیده میشود. این ترکیبات شیمیایی که در قالب ویپها یا دخانیات مدرن عرضه میشوند، قدرتی چندین برابر گل طبیعی دارند و میتوانند به توهمهای شدید، حملات روانپریشی و سکته مغزی منجر شوند. «سرخوشی کوتاهمدت» این مواد، بهایی سنگین دارد؛ مرگ سلولهای عصبی، افسردگی مزمن، بیتفاوتی نسبت به زندگی و از بین رفتن پیوندهای عاطفی با خانواده و جامعه. مغز انسان، برخلاف تصور رایج به دخالت مصنوعی عادت نمیکند، بلکه در هر بار مصرف بیشتر از تعادل طبیعی خود فاصله میگیرد. رفتار مصرفکنندگان به مرور تغییر میکند؛ خشکشدن دهان، قرمزی چشم، خندههای بیدلیل، بیخوابی و انزوا از نشانههای ظاهری هستند، اما در عمق ذهن، بیثباتی شخصیت و فرسایش توانشناختی آغاز شده است. والدین و اطرافیان باید این علائم را جدی بگیرند. بیتوجهی به درس و کار، تغییر ناگهانی در خلقوخو یا فاصله گرفتن از جمع خانواده میتواند زنگ خطر باشد. پیشگیری، آگاهی و گفتوگوی صادقانه با نوجوانان مؤثرترین راه برای مهار این بحران پنهان است. «گل» و «حشیش» هر نامی که داشته باشند، حقیقتی واحد دارند؛ دخالت در کار مغز و ویران کردن نظم روانی انسان. گاهی این مواد نه جسم، بلکه روح را میسوزانند. وقتی مرز میان خیال و واقعیت محو میشود، خطر از درون آغاز میشود، جایی که صداها بو دارند و بوها شنیده میشوند.