امریکا و رژیمصهیونیستی با تکرار روایتی سرخوشانه از پیروزیهای خود در منطقه و نابودی مقاومت و توانمندی و اراده آنها نمیتوانند بر حقایق جاری در منطقه سرپوش بگذارند. آنها با اینکه تلاش کردند در لبنان به موازات جنگ شناختی و روایت پیروزی، طرحهای مختلفی را برای باجخواهی، امتیازگیری و پیروزیسازی محقق کنند، ولی در تمامی این تلاشهای خود ناکام ماندند. آنها با توقف درگیری از ابتدای سال میلادی، دست به بمبارانها و اقدامات تروریستی علیه مردم عادی و به ویژه در جنوب رود لیطانی زدند و برای حفظ آبرو، این اهداف را به عنوان زیرساختهای مقاومت و افراد را به عنوان مسئولان مقاومت معرفی کردند، فقط نمایش قدرت دادند که حاصلی دربرنداشت، سپس به دنبال گسترش مأموریتهای یونیفل رفتند تا از مفاهیم و محتوای قطعنامه ۱۷۰۱ عبور کنند و سراسر لبنان را عرصه مداخلات، جاسوسی و کارشکنی علیه مقاومت قرار دهند که پس از رفتوآمدهای پرهیاهو از سوی خانم اورتاگوس یا توماس براک، ناچار به تمدید مأموریت یونیفل شدند و ناکام ماندند. پس از آن طرح تحمیلی به دولت لبنان را برای خلع سلاح به میدان آوردند، ولی با مصوبهای فضاحتبار و غیرقانونی همراه شد و ارتش لبنان هم اولویت خود را اجرای قطعنامه ۱۷۰۱ در جنوب رود لیطانی قرار داد. رژیم صهیونی که با بحرانهای مزمن در اقتصاد و بنیه انسانی در بدنه ارتش و بیانگیزهبودن نظامیان و افکار عمومی برای یک جنگ جدید مواجه است، به شدت به دنبال این بوده است عقبنشینی از تپههای اشغالی در جنوب لبنان و تجاوزگری روزانه به لبنان را به دستاوردی جدید تبدیل کند، بنابراین مذاکره با لبنان به میان آمد که مقامات لبنانی مذاکره غیرمستقیم و از طریق سیستم نظارتی آتشبس را که با نام مکانیسم نام برده میشود، تأیید کردند.
از چند هفته قبل، مقامات و سناتورهای امریکایی یک نمایش ارعاب و تهدید را شروع کردند که اگر دولت لبنان به مسئله خلع سلاح به شکل جدی اهتمام نکند، چنین و چنان خواهند کرد و خانم اورتاگوس را در هفته گذشته به اسرائیل و لبنان فرستادند. مقدمه این سفر هم، بمبارانهای بیهدف و آزاردهنده شهروندان لبنانی بود تا نشان داده شود که آماده جنایتآفرینی جدید هستند. این نمایش در حالی بود که پس از روایتهای توخالی در مورد مقاومت لبنان و حزبالله ناچار به اعتراف شدند؛ اینکه حزبالله و توانمندیهای مقاومت نه تنها شرایط خود را بازیابی کرده بلکه آماده برای واکنش علیه صهیونیستهاست، بنابراین از ابتدای هفته قبل و برای چهار روز، مانور نظامی سختگیرانهای در مرز لبنان اجرا شد که مأموریت آن مقابله با حمله زمینی حزبالله برای سیطره بر مناطق شمالی فلسطین اشغالی بود. سفر اورتاگوس هم نتوانست برای این رژیم کارکردی داشته باشد و همزمان با پایان سفر وی، رژیمصهیونیستی به شهرداری شهرک بلیدا حمله کرد و نگهبان آن را در خواب به شکل وحشیانهای به قتل رساند. این واقعه موج گستردهای از واکنش در سراسر لبنان و به ویژه از زبان جوزف عون، رئیسجمهور لبنان در پی داشت و عون به ارتش لبنان دستور مقابله با تجاوزگری ارتش صهیونیست را صادر کرد.
اگرچه پرواز پرتعداد پهپادها و هواپیماهای اسرائیلی در چند روز گذشته و هفتههای قبل، در تمامی فضای لبنان جریان داشته تا ضمن ارعاب و هراسافکنی، بانک اهداف جدیدی برای این رژیم دست و پا کند و حتی از پهپادهای امریکایی و انگلیسی هم استفاده شده است، ولی هراس در بین صهیونیستها از اینکه مقاومت لبنان وارد مرحله پاسخ به جنایات رژیم در ۱۱ ماه گذشته شود، کماکان باقی است. اکنون مرحلهای جدید در لبنان آغاز میشود و ارتش لبنان با پشتوانه مردم و مقاومت، معادله جدیدی در مقابل سیاست باجخواهی امریکا و اسرائیل خواهد گشود. با تمامی خبرسازیها و هراسافکنی از احتمال اقدامات گسترده از سوی صهیونیستها در لبنان بسیاری تأکید و اعتقاد دارند رژیمصهیونیستی هر چه در بساط داشته نشان داده است و نه تنها کارت جدیدی در اختیار ندارد بلکه اکنون در شرایط جدید، ناچار به رویکردی است که به جای باجخواهی و آرزومندی برای تصویر پیروزی در لبنان، با کابوس جدیدی از لبنان مواجه نشود. نمایش دیوانگی که ترامپ و نتانیاهو در یک تقسیم کار از خود نشان میدهند با استمرار تجاوزگری در لبنان فقط به معکوسشدن روندها و بحران جدید علیه رژیمصهیونیستی و کابوس ضربات مقاومت منجر خواهد شد و رؤیای نتانیاهو برای ساختن کلاه از نمد اشغالگری و وحشیگری و جنایتآفرینی تعبیر نخواهد شد.