جوان آنلاین: جلسه محاکمه مردی که متهم است پدر پولدارش را در برج زعفرانیه به قتل رسانده، با اعتراف وی به انگیزه قتل و حضور همدستش در جنایت برگزار شد و اولیای دم خواستار قصاص شدند.
رسیدگی به این پرونده از شانزدهم خرداد سال گذشته، زمانی آغاز شد که اهالی یکی از برج‌های لوکس زعفرانیه از بوی تعفن شدید در طبقه‌ای از ساختمان به پلیس خبر دادند. مأموران پس از ورود به آپارتمان با جسد مرد ۶۵ ساله‌ای روبه‌رو شدند که با ضربات چاقو به قتل رسیده و کمربندی نیز دور گردنش پیچیده شده‌بود.
در تحقیقات اولیه مشخص شد مقتول تنها زندگی می‌کرد و مدتی بود با پسرش، کامران، اختلاف داشت. همسر و دخترش سال‌ها پیش به اروپا مهاجرت کرده‌بودند و تنها رفت‌وآمد به خانه او از سوی همین پسر انجام می‌شد. سرایدار ساختمان هم گفته بود چند روز پیش، کامران را در پارکینگ دیده‌است.
بازداشت متهم
پلیس با توجه به این سرنخ‌ها، پسر جوان را بازداشت کرد. او ابتدا منکر هرگونه دخالت در قتل شد، اما بررسی پیامک‌های میان او و پدرش درباره اختلاف بر سر خودروی لکسوس، شک مأموران را بیشتر کرد. سرانجام کامران پس از یک هفته سکوت، لب به اعتراف گشود و به همدستی با دوستش، بهادر، در قتل پدرش اعتراف کرد.
او مدعی شد: «وقتی فهمیدم پدرم در گذشته خواهرم را آزار داده، تصمیم گرفتم او را بکشم. به بهادر گفتم در گاوصندوق پدرم دلار و طلا هست و به عنوان دستمزد آنها را به او می‌دهم. شب حادثه با هم به خانه‌اش رفتیم. با او درگیر شدیم، با چاقو زدمش و بعد با کمربند خفه‌اش کردم. بعد هم صحنه‌سازی کردیم که وانمود شود دزدی بوده‌است.»
اعتراف همدست
با اعتراف او، بهادر نیز بازداشت شد. او گفت: «در هند با کامران آشنا شدم. خانواده‌اش مرفه بودند. شب حادثه هر دو کوکایین مصرف کرده‌بودیم. فقط یادم است وارد خانه شدیم. وقتی به خودم آمدم، کامران گفت پدرش را کشته است. بعد لباس‌ها را عوض کردیم و با لکسوس از برج خارج شدیم.»
محاکمه
پرونده پس از تکمیل تحقیقات، به شعبه دهم دادگاه کیفری یک تهران ارسال شد. در جلسه محاکمه، وکیل همسر و دختر مقتول خواستار قصاص کامران و اشد مجازات برای بهادر شد. کامران در دفاع از خود گفت: «پدرم را کشتم، چون از آزار خواهرم خبر داشتم. انگیزه مالی نداشتم. از گاوصندوق فقط طلا‌های خودم را برداشتم و مقداری دلار به بهادر دادم.».
اما نماینده اولیای‌دم گفت: «ادعای آزار خواهرش واقعیت ندارد. کامران سال‌ها قبل کارخانه پدرش را فروخت و پولش را صرف مواد کرد. وقتی پدرش قصد داشت او را از ارث محروم کند، نقشه قتل را کشید. بعد از دستگیری هم در زندان یاد گرفت با ادعای مهدورالدم بودن، خودش را نجات دهد.» با پایان دفاعیات، قضات برای صدور حکم مجازات پسر و همدستش وارد شور شدند.
