وابستگی امنیتی شورای همکاری خلیج فارس به واشینگتن، نه یک انتخاب راهبردی، که نشانهای از «بحران مشروعیت ساختاری» است. این بحران کلید فهم تناقض آشکار میان محکومیت صوری اسرائیل و اتحاد استراتژیک با حامی بیقید و شرط آن است. اکنون فرصتی تاریخی برای ایران فراهم شده با دیپلماسی هوشمند و بازدارندگی حساب شده، معماری امنیت منطقهای را بر پایه «امنیت مشارکتی» بازتعریف کند.
اظهارات اخیر جاسم البدیوی دبیرکل شورای همکاری خلیج فارس، حلقهای دیگر از زنجیره طولانی دوگانگیهای سیاسی است. این تناقض ریشه در عمیقترین لایه امنیتی این کشورها، «تقابل امنیت رژیم با امنیت ملت» دارد. برای حکومتهای عربی حوزه خلیج فارس، تهدید اصلی نه اسرائیل که موج بیداری مردمی است. امریکا با درک این ترس، خود را به عنوان «تضمین کننده بقا» معرفی کرده است. فروش تسلیحات و حضور نظامی، ابزارهایی برای تحکیم این وابستگی و نه تأمین امنیت واقعی هستند. محکومیت اسرائیل هم تنها یک «ضربهگیر روانی» برای مدیریت خشم افکار عمومی عربی است.
این وابستگی ساختاری، یک نقطه ضعف برای شورا و یک فرصت طلایی برای ایران محسوب میشود. ایران میتواند با راهبردی چندوجهی این نقطه ضعف را به عاملی برای افزایش همگرایی تبدیل کند:
۱. دیپلماسی عمومی هوشمند با گذر از شعار به گفتمان سازی علمی و با هدف ارائه «الگوی امنیتی جایگزین»: ایران باید با زبان علمی، هزینههای وابستگی امنیتی را تشریح کند. این دیپلماسی باید «نخبگان فکری، استراتژیک و رسانهای» جهان عرب را درگیر کند. برگزاری میزگردهای مشترک، انتشار تحلیلهای مشترک و سرمایهگذاری بر ترجمه آثار درباره مدل امنیت جمعی، میتواند گفتمان «امنیت مستقل» را نهادینه کند. این اقدامات فاصله جامعه و حکومت را با استدلال استراتژیک عمیقتر میسازد.
۲. بازدارندگی دینامیک با دکترین تثبیت قدرت و کاهش هراس:بازدارندگی ایران نباید به تشدید هراس بینجامد. پیام باید واضح باشد: «قدرت ایران عاملی برای ثبات و مقابله با زیاده خواهیهای فرامنطقهای است». تأکید بر اینکه توان دفاعی ایران خط قرمزی در برابر تجاوز به تمامیت ارضی کلیت منطقه است، میتواند ذهنیتها را تغییر دهد. این رویکرد، بازدارندگی را به سمت یک «امنیت بخشی مشروط» سوق میدهد.
۳. دیپلماسی تفکیک کننده با بهرهگیری از شکافهای راهبردی: شورای همکاری خلیج فارس یکپارچه نیست. اختلافات قطر و عربستان، رویکرد مستقل عمان و احتیاط امارات، زمینهساز دیپلماسی فعال برای ایران است. تهران باید با هر کشور بر اساس منافع ملی مشترک رابطهای خاص تعریف کند. تقویت روابط اقتصادی با قطر و عمان، میتواند پلهایی برای گفتوگوی امنیتی باشد. این تفکیک انسجام درونی شورا را کاهش و فضای مانور ایران را افزایش میدهد.
۴. پیشنهاد پیمان امنیت جمعی به عنوان یک ابتکار تاریخی: ایران باید به صورت فعال، پیشنهاد تشکیل یک «پیمان امنیت جمعی منطقه خلیج فارس» با حضور تمامی کشورهای ساحلی را مطرح کند. این پیمان میتواند با محوریت «مبارزه با تروریسم»، «امنیت انرژی»»امنیت کشتیرانی» و امثال آن تعریف شود که حتی اگر محقق هم نشود، خود طرح آن، ایران را در موضع یک کنشگر فعال و بازیگر مسئول و امریکا را در موضع عامل تفرقه قرار میدهد. این گفتمان سازی مشروعیت منطقهای ایران را به شدت افزایش خواهد داد.
وابستگی امنیتی شورای همکاری خلیج فارس بنبستی راهبردی است. ایران، به عنوان قدرت باثبات منطقه، میتواند با ترکیب «قدرت سخت هوشمند» و «قدرت نرم منبعث از گفتمان مقاومت» این معادله را به نفع تمام ملتهای منطقه تغییر دهد. راهبرد صحیح، «دعوت به همسویی» بر پایه منافع مشترک است. آینده خلیج فارس را نمیتوان بر پایه ترس ساخت. آیندهای پایدار، تنها در سایه امنیت مستقل، گفتوگوی مستقیم و همکاری کشورهای ساحلی ممکن است. این بار سنگین بر دوش دیپلماسی ایران است تا نقشه راهی نوین برای امنیتی مبتنی بر اعتماد ترسیم کند.