کد خبر: 1319947
تاریخ انتشار: ۰۴ مهر ۱۴۰۴ - ۲۳:۰۰
۳ هزار نفر، صفر دبیرستان
عدالت آموزشی به برخی جا‌ها نرسیده‌است! رئیس شورای روستا‌های بروایه تریچی و بروایه حیدر در گفت‌و‌گو با «جوان»: ۴۲ دانش‌آموز از این روستا‌ها امسال ترک تحصیل کرده‌اند. نه به دلیل بی‌علاقگی، بلکه، چون جایی برای ادامه تحصیل‌‎شان وجود ندارد
مهسا گربندی

جوان آنلاین: در حالی که هر روز صحبت از پیشرفت و عدالت آموزشی می‌شود، واقعیت‌های تلخ در جای جای کشور نشان می‌دهد هنوز برخی از کودکان و نوجوانان به حق ابتدایی خود، یعنی تحصیل در دسترس و باکیفیت، دست نیافته‌اند. چهار روستای نزدیک به هم در حاشیه اهواز، با جمعیتی بیش از ۳ هزار نفر، همچنان بدون مدرسه مقطع متوسطه هستند. دانش‌آموزان این روستاها، برای رسیدن به نزدیک‌ترین مدرسه که در روستای دیگری قرار دارد باید مسیر طولانی را طی کنند و همچنین از یک آزادراه پرخطر نیز بگذرند، جاده‌ای که عمده والدین، به ویژه خانواده‌های دختران، حاضر نیستند اجازه دهند فرزندانشان هر روز از آن رد شوند. این شرایط ترکیبی از محرومیت جغرافیایی، فشار اقتصادی و کم‌توجهی مسئولان است که منجر به ترک تحصیل بیش از ۴۰ دانش‌آموز در سال تحصیلی پیش‌رو شده‌است. 
در شرایطی که هزینه‌های سرویس مدرسه در این روستا به ماهی یک میلیون تومان رسیده و بسیاری از خانواده‌ها توان تأمین آن را ندارند، دانش‌آموزان مستعد و باانگیزه ناچار به تسلیم هستند و این محرومیتی است که نه فقط زندگی فردی آنها را، بلکه کل جامعه را تحت‌تأثیر خود قرار می‌دهد. در همین حال، تلاش‌های محلی برای یافتن راه‌حلی موقتی نیز بی‌نتیجه مانده و حتی نهاد‌های دولتی حاضر نشدند حداقل امکانات را در اختیار این دانش‌آموزان بگذارند. 

 ۴ روستا بدون حتی یک دبیرستان
چهار روستا در حاشیه اهواز با نام‌های بروایه تریچی، بروایه حیدر، بروایه قاطع و بروایه آلبوعزیز، در مجموع میزبان بیش از ۳ هزار نفر جمعیت هستند، اما با وجود این تعداد سکنه، در هیچ‌یک از آنها مدرسه‌ای برای تحصیل دانش‌آموزان در مقطع اول و دوم دبیرستان وجود ندارد. 
حیدرزاده، رئیس شورای روستا‌های بروایه تریچی و بروایه حیدر، از این وضعیت به شدت انتقاد می‌کند و با لحنی آمیخته به ناامیدی و خشم می‌گوید: «۴۲دانش‌آموز از این روستا‌ها امسال ترک تحصیل کرده‌اند. نه به دلیل بی‌علاقگی، بلکه، چون اصلاً جایی برای ادامه تحصیل‌شان وجود ندارد.»
او ادامه می‌دهد: «تنها گزینه‌ای که برای این بچه‌ها باقی می‌ماند، رفتن به مدرسه‌ای در روستای مجاور است، مسیری حدود ۱۵ کیلومتری، که تنها از طریق آزادراه قابل‌دسترسی است. خانواده‌ها، مخصوصاً آنها که فرزند دختر دارند، حاضر نیستند فرزندانشان را هر روز در آن مسیر خطرناک روانه مدرسه کنند.»
این مسافت نه‌تنها مخاطره‌آمیز است، بلکه از نظر مالی نیز برای بسیاری از خانواده‌ها قابل‌مدیریت نیست. هزینه‌های تردد به‌شدت بالا رفته و فقر مالی به تنهایی می‌تواند مانعی برای تحصیل یک نسل باشد. این داستان تلخی است که حالا برای ۴۲ دانش‌آموز اتفاق افتاده و در سال‌های آینده کودکان و نوجوانان دیگری نیز طعم تلخ این محرومیت و ترک تحصیل را زیر سایه بی‌توجهی مسئولان تجربه خواهند کرد. 

 تباهی آینده دانش‌آموزان با فقر و فاصله
برای خانواده‌هایی که در این روستا‌ها زندگی می‌کنند، تأمین هزینه سرویس مدرسه، به‌ویژه برای چند فرزند، امری تقریباً ناممکن است. حیدرزاده با اشاره به شرایط سخت اقتصادی خانواده‌ها می‌گوید: «سال گذشته، وقتی دیدیم مسئولان هیچ توجهی به این مشکل ندارند، مردم خودشان آستین بالا زدند. با زحمت زیاد، توانستیم برای مدتی سرویس رفت‌وآمد تأمین کنیم، اما امسال دیگر توان مالی مردم هم به ته خط رسیده‌است.»
او ادامه می‌دهد: «حالا این خانواده‌های کم‌برخوردار، علاوه بر تمام مشکلات اقتصادی‌شان، با معضل ترک تحصیل فرزندانشان هم روبه‌رو شده‌اند. سؤال من از مسئولان این است؛ وقتی بچه‌ای مدرسه ندارد، سرویس ندارد، امکان رفت‌وآمد ندارد، چطور باید آینده‌اش را بسازد؟!»
این ترک تحصیل، فقط پایان مدرسه نیست، آغاز زنجیره‌ای از آسیب‌هاست که در سال‌های بعد، آثار آن در بیکاری، فقر پایدار، مهاجرت اجباری و حتی اعتیاد و طرد اجتماعی نمایان می‌شود. 

 حتی حداقل‌ها را هم نگذاشتند
بر اساس گفته‌های حیدرزاده، شورای روستا با نهاد‌های مسئول، از جمله سازمان نوسازی مدارس و نماینده مجلس، مذاکراتی برای احداث مدرسه انجام داده‌است. حتی زمین برای ساخت مدرسه آماده شده، اما پاسخ دریافت‌شده ناامیدکننده بوده‌است: «به ما گفتند تعداد دانش‌آموزان به حد نصاب نرسیده، بنابراین امکان ساخت مدرسه جدید وجود ندارد. ما گفتیم حتی شده یک کانکس آموزشی بدهید، که بچه‌ها حداقل در آن ادامه تحصیل بدهند، اما همین حداقل هم محقق نشد.»
این در حالی ا‌ست که بسیاری از پروژه‌های بزرگ صنعتی و نفتی از زیرساخت‌های این روستا‌ها بهره‌برداری می‌کنند. لوله‌های نفت از دل همین زمین‌ها عبور می‌کنند، جاده‌های روستا‌ها توسط ماشین‌آلات پروژه‌های ملی اشغال می‌شود، اما سهم بچه‌های روستا، حتی یک کلاس درس ساده هم نیست. 
حیدرزاده با حسرت ادامه می‌دهد: «ما دانش‌آموزانی داشتیم که با همین امکانات کم، توانستند وکیل شوند، پرستار شوند، اما امروز بچه‌هایی با همان استعداد، فقط، چون مدرسه‌ای در دسترس ندارند، ناچارند ترک تحصیل کنند. این یعنی از دست دادن آینده‌ای که می‌توانست ساخته شود.»

 روایت تلخ دانش‌آموزان محروم از تحصیل
نجمه، دانش‌آموزی که قرار بود امسال وارد پایه یازدهم شود، حالا به دلیل نبود مدرسه و مشکلات رفت‌وآمد، دیگر سر کلاس درس حاضر نمی‌شود. او به ما می‌گوید: «در روستای ما نه مدرسه مقطع اول دبیرستان داریم و نه دوم. رفت‌وآمد برایمان به یک معضل بزرگ تبدیل شده. خانواده ما از نظر مالی شرایط سختی دارد و اصلاً توان پرداخت هزینه‌های سرویس مدرسه را نداریم. خانواده‌هایی را می‌شناسم که حتی نمی‌توانند کرایه رفت و آمد فرزندشان را تأمین کنند. به همین دلیل، هر سال تعداد دانش‌آموزان کم‌تر و کمتر می‌شود.»
نجمه ادامه می‌دهد: «سال گذشته هزینه سرویس مدرسه حدود ۷۰۰ هزار تومان در ماه بود، اما امسال حتی با پرداخت یک میلیون تومان نیز یافتن سرویس دشوار شده‌است. همین شرایط سخت و نابرابر باعث شده‌است که بسیاری از دانش‌آموزان، با وجود اشتیاق به درس و تحصیل، مجبور شوند قید مدرسه را بزنند.»
از سوی دیگر، مهسا، دانش‌آموز ساکن روستای بروایه تریچی، نیز درباره این وضعیت می‌گوید: «بعد از ۱۰ سال تحصیل مستمر، درست زمانی که می‌خواستم وارد پایه یازدهم شوم، به دلیل دوری خانه‌مان از مدرسه، مجبور شدم درس را رها کنم. هر دانش‌آموز حق دارد به مدرسه و کلاس درس دسترسی داشته باشد. اگر ما از این حق محروم هستیم، حداقل باید برای رفت‌وآمدمان تسهیلاتی فراهم شود.»
مهسا با حسرت می‌پرسد: «ما چه گناهی کرده‌ایم که در روستایی زندگی می‌کنیم که حتی دبیرستان ندارد؟»

 آموزش و پرورش در حل مشکل کوتاهی می‌کند
یکی از معلمان مدرسه در این مناطق که نمی‌خواهد نامش فاش شود، به صورت صریح وضعیت آموزش در این روستا‌ها را نقد می‌کند و می‌گوید: «این مسئله مربوط به یکی دو دانش‌آموز نیست. چند ده دانش‌آموز از روستا‌های مختلف به مدرسه‌ای نزدیک‌ترین روستا مراجعه می‌کنند که حتی آن هم برای‌شان دور است. بسیاری از خانواده‌ها به دلیل ناتوانی مالی قادر به پرداخت هزینه سرویس یا کرایه رفت‌وآمد نیستند و وقتی توان تأمین این هزینه‌ها را ندارند، اجازه نمی‌دهند فرزندانشان ادامه تحصیل بدهند.»
او درباره تأثیر این مشکلات بر آینده دانش‌آموزان هشدار می‌دهد: «موضوعی که می‌تواند آینده این بچه‌ها را کاملاً تغییر دهد. هر سال با این چالش تکراری روبه‌رو هستیم و متأسفانه آموزش و پرورش هیچ اقدام مؤثری در این رابطه انجام نمی‌دهد.»
این معلم با اشاره به عملکرد اداره آموزش و پرورش اضافه می‌کند: «بعد از آن، اداره فقط یک بخشنامه صادر می‌کند و مبلغی ناچیز به حساب دانش‌آموزان واریز می‌شود؛ مبلغی که حتی به اندازه هزینه رفت‌وآمد آنها نیست. این باعث می‌شود دانش‌آموزان به جای ادامه تحصیل وارد بازار کار شوند و کمک خرج خانواده باشند. آینده‌ای که می‌توانست روشن باشد، به این شکل تاریک می‌شود.»
او با تأکید بر حق تحصیل برای همه کودکان و نوجوانان می‌گوید: «هر کودک حق دارد شرایط تحصیل برایش تسهیل شود و اگر قرار است برنامه‌هایی مانند شاد مشکلات حضور در مدرسه را حل کند، باید به این بچه‌ها کمک کرد. معلم باید بتواند درس را برایشان بفرستد و به صورت آنلاین آنها را همراهی کند، اما لازمه این کار، فراهم کردن اینترنت با کیفیت و گوشی هوشمند برای دانش‌آموزان است.»
و در پایان با لحنی دلسوزانه اظهار می‌دارد: «بالاخره باید کاری برای این بچه‌ها انجام شود و این وضعیت رها شده، دیگر قابل‌تحمل نیست.»

 آرزو‌هایی که به مدرسه نمی‌رسد
در حالی که هر روز از «عدالت آموزشی» و «دسترسی برابر» حرف زده می‌شود، واقعیت در همین گوشه‌ای از خوزستان چیز دیگری است، جایی که آرزوی ساده بعضی از بچه‌ها، فقط داشتن یک کلاس درس است، حتی اگر در یک کانکس فرسوده باشد. 
در دل چهار روستا با جمعیتی بیش از ۳ هزار نفر، حتی یک دبیرستان وجود ندارد. جاده‌ای که به مدرسه ختم می‌شود، نه تنها ۱۵ کیلومتر دورتر است، بلکه از دل یک آزادراه خطرناک می‌گذرد. همین فاصله و همین خطر، حالا تبدیل به دیوار بلندی بین بچه‌ها و آینده‌شان شده‌است. 
۴۲ دانش‌آموز فقط در همین روستاها، امسال ترک تحصیل کرده‌اند. برخی از آنها مانند نجمه و مهسا، با تمام علاقه به درس، حالا در خانه مانده‌اند، چون مدرسه‌ای نزدیک‌شان نیست و البته پول سرویس هم ندارند؛ و این تنها مربوط به یک روستا نمی‌شود. بدون شک روستا‌های زیادی در نقاط دیگر همین استان و کشور هستند که حداقل‌های تحصیل را هم ندارند، اما صدای‌شان هنوز شنیده نشده. یا شاید هم شنیده شده، اما نادیده گرفته شده‌است. 
این صدا‌ها را نمی‌توان نشنیده گرفت. چون آینده، خیلی وقت‌ها از همین روستا‌های فراموش‌شده شروع می‌شود. حال سؤال مهم این است که اگر امروز این بچه‌ها به مدرسه نرسند، فردا ما قرار است با نسلی که نه به خاطر بی‌استعدادی که به خاطر بی‌امکاناتی، از تحصیل بازمانده‌اند، چه کنیم؟

برچسب ها: آموزش ، دانش آموز ، عدالت
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
captcha
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار