کد خبر: 1319739
تاریخ انتشار: ۰۲ مهر ۱۴۰۴ - ۲۲:۲۶
سه دلیل برای موجه بودن مقاومت ایران در برابر زورگویی آمریکا اهمیت مضاعف استراتژی مقاومت آنجاست که دقیقاً با فطرت انسان سر و کار دارد و بدین سبب می‌تواند تمام انسان‌ها را با هر دین و آئین و کیش و ملیتی و با هر مسلک و سلیقه سیاسی و فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی در بر بگیرد.

جوان آنلاین: در روابط بین‌الملل، مواجهه با قدرت‌هایی که از طریق فشار‌های اقتصادی، نظامی یا دیپلماتیک به دنبال تحمیل اراده خود هستند، کشور‌ها را با دو گزینه مواجه می‌کند: مقاومت یا تسلیم.

در مورد ایران، ایالات متحده، به‌ویژه در دوره اخیر با اظهارات صریحی خواستار مذاکراتی شده که نتیجه آن به گفته دونالد ترامپ «مشابه پیروزی نظامی» برای این کشور باشد. دولت ترامپ نیت خودش را هیچ گاه پنهان نکرده که هدفش از ورود به چنین مذاکره‌ای تضعیف مولفه‌های قدرت ایران از جمله توان دفاعی و استقلال سیاسی کشور است.

با این وجود، نکته قابل تأسف آنجا است که در داخل ایران هم برخی گروه‌ها گاه استدلال‌هایی بیان می‌کنند که دقیقاً همسو و همراستا با همین خواسته‌های زورگویانه است. به عنوان مثال بیانیه‌ای که چندی پیش گروهی از پژوهشگران و اساتید با موضوع تغییر پارادایم حاکم بر نظام حکمرانی ایران منتشر کرده بودند چیزی جز تسلیم در برابر خواسته‌های ترامپ نبود.

بنابر گزارش تسنیم، یکی از محور‌های مفهوم‌پردازی‌های این گروه این بود که اولاً «مقاومت» عقلانی و منطقی نیست و ثانیاً اگر هم مقاومت عقلانی باشد، «شدنی» و «امکان‌پذیر» نیست.

این در حالی است که چه انسان را از جنبه فطری آن درنظر بگیریم و چه وجه طبیعت انسان را در نظر آوریم، آدمی فطرتاً و طبیعتاً متمایل به مقاومت است و عدم مقاومت در برابر دشمنان، امری غیرانسانی، چه به لحاظ فطری و چه به لحاظ طبیعی، است.

در عرصه روابط بین‌الملل هم اگر از منظر منطقی به مسئله نگاه کنیم تصمیم‌گیری در سیاست خارجی باید بر مبنای حداکثر کردن منافع ملی و حفظ استقلال کشور باشد. مقاومت در برابر فشار‌هایی که هدف آن تسلیم کامل و تضعیف مولفه‌های قدرت یک کشور است، به سه دلیل محوری زیر منطقی است:

۱- تجربه تاریخی مذاکرات یک‌جانبه

خروج آمریکا از توافق هسته‌ای (برجام) در سال ۲۰۱۸ و اعمال تحریم‌های شدید اقتصادی تنها یکی از مصادیق مذاکره با قدرت‌های زورگو است. آمریکا در حالی که ایران به صورت کامل به تعهداتش پایبند بود با نقض قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل از این توافق خارج شده و تحریم‌ها علیه ایران را احیا کرد.

تجربه برجام نشان داد که مسئله هسته‌ای، برای کشور‌های غربی به ویژه آمریکا تنها یک بهانه بود و آنها درست از یک روز بعد از انعقاد این توافق اجرای تعهداتشان در قبال ایران را به حذف قدرت موشکی و منطقه‌ای ایران گره زدند.

۲- تحلیل هزینه-فایده

تسلیم در برابر خواسته‌هایی که هدف آن حذف توان دفاعی یا برنامه‌های استراتژیک ایران (مانند برنامه هسته‌ای یا موشکی) است، به تضعیف جایگاه ژئوپلیتیک ایران در منطقه منجر می‌شود. بر اساس گزارش‌های موسسه مطالعات استراتژیک (IISS) در سال ۲۰۲۴، توان دفاعی ایران یکی از عوامل کلیدی در حفظ توازن قدرت در خاورمیانه است. مقاومت، امکان حفظ این توازن و جلوگیری از وابستگی بلندمدت را فراهم می‌کند.

ایستادگی کردن در برابر دشمن زورگو ممکن است هزینه‌ای داشته باشد، امّا دستاورد‌های بسیار بزرگی دارد که صد‌ها برابرِ آن هزینه برای ملّتها ارزش دارد؛ و البته در این زمینه نیز تجربیات روشنی پیش‌روی ماست.

به عنوان مثال دولت کانادا در دور اول ریاست‌جمهوری ترامپ کاملاً در مسیر تسلیم در برابر او گام برداشت. ترامپ از این توافق که از سال ۱۹۹۴ میان آمریکا، کانادا و مکزیک به اجرا درآمده بود انتقاد می‌کرد و آن را «بدترین توافق تجاری تاریخ برای آمریکا» می‌خواند.

او بلافاصله بعد از آغاز ریاست‌جمهوری برای اعمال فشار تهدید کرد که چنانچه کانادا و مکزیک برای پذیرفتن شرایط جدید آمریکا پای میز مذاکره حاضر نشوند این توافق را به طور کامل لغو و تعرفه‌های سنگینی بر کالا‌های وارداتی از این کشور‌ها اعمال خواهد کرد.

گفتمان رایج دولت کانادا و و جو افکار عمومی این بود که مقاومت در برابر خواسته‌های ترامپ فایده‌ای ندارد و به ویژه با توجه به وابستگی اقتصادی کانادا به آمریکا بایستی به نوعی خطر او را با مذاکره دفع کرد.

دولت وقت کانادا به رهبری «جاستین ترودو» با دیپلماسی نرم به تهدید‌های آمریکا پاسخ می‌داد. به عنوان مثال او در دسامبر ۲۰۱۶ گفت: «ما آماده‌ایم با رئیس‌جمهور جدید آمریکا همکاری کنیم تا مطمئن شویم تجارت برای هر دو طرف سودمند است».

در چنین فضایی او سرانجام سال ۲۰۱۷ تصمیم گرفت وارد مذاکرات جدی با ترامپ برای بازنگری نفتا شود؛ آن گفت‌و‌گو‌ها در نهایت به امضای توافقی جدید میان ایالات متحده، مکزیک و کانادا به نام USMCA در سپتامبر ۲۰۱۸ منجر شد. امیدواری کانادا آن بود که این الگو بتواند خواسته‌های ترامپ را معقول کرده و جلوی زیاده‌خواهی‌های او و کشورش را بگیرد.

اما این راهبرد، چنانکه از سیاست ترامپ در دور دوم ریاست‌جمهوری برمی‌آید، نتیجه عکس داد؛ زیرا ترامپِ ۲۰۲۴ بعد از آنکه دید از طریق زورگویی توانسته در دور اول ریاست‌جمهوری‌اش کانادا را رام کند این بار با خواسته‌های زیادتر و عجیب‌تری پا به میدان گذاشت تا جایی که حتی خواستار الحاق کانادا به خاک ایالات متحده شد.

نتیجه این رفتار‌ها چیزی بود که نخست‌وزیر جدید کانادا مارک کارنی بعد از روی کار آمدن از ضرورت یک «چرخش پارادایمی» در رابطه با آمریکا سخن گفت.

۳- مخاطرات تسلیم

پذیرش خواسته‌های آمریکا، که به گفته مقامات این کشور شامل «توقف کامل فعالیت‌های هسته‌ای و موشکی» است، به معنای واگذاری اهرم‌های قدرت ایران بدون تضمین رفع تحریم‌ها یا کاهش دشمنی‌هاست. تجربه لیبی پس از تسلیم برنامه تسلیحاتی این کشور در سال ۲۰۰۳ که به فروپاشی دولت و دخالت خارجی منجر شد، نشان‌دهنده خطرات چنین رویکردی است.

از طرف دیگر همان‌طور که در بالا هم توضیح داده شد دشمن زورگو هنگامی که متوجه شود از طریق تحریم و فشار می‌تواند خواسته‌هایش را به یک ملت تحمیل کند از آن پس دیگر هیچ طریق دیگری را انتخاب نخواهد کرد و هر بار از طریق فشاری جدید به دنبال خواسته جدیدی است.

اما مقاومت علاوه بر بعد منطقی از بعد انسانی هم حائز اهمیت و قابل تببین است، زیرا با نیاز ذاتی انسان به حفظ کرامت، استقلال و هویت همخوانی دارد.

آیت الله جوادی آملی در مقدمه کتاب «ولایت فقیه، ولایت فقاهت و عدالت» انسان را دارای دو بعد و دو جنبه معرفی می‌کند. جنبه اول او جنبه‌ی فطری انسان است که رو به سمت عدالت و کمال دارد و در واقع جنبه‌ی الهی انسان همین جنبه‌ی فطری اوست: فطرت‌الله التی فطر الناس علیها.

آیت‌الله جوادی آملی تاکید می‌کند که هرجا در قرآن، خداوند متعال انسان را تکریم و عزیز و محترم می‌شمارد، ناظر به همین جنبه وجودی انسان است: "وَ لَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ وَ حَمَلْنَاهُمْ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّیِّبَاتِ وَ فَضَّلْنَاهُمْ عَلَى کَثِیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِیلاً" (سوره‌ی اسراء آیه ۷۰). امّا آنجا که قرآن انسان را شماتت می‌کند و عباراتی همچون «واکثرهم لایعقلون» و یا «الانسان انه کان ظلوماً جهولا» (سوره احزاب، آیه ۴۲) را به کار می‌برد، مربوط به جنبه‌ی «طبیعت» سرکش انسان است که رو به طغیان دارد.

مرحوم دکتر شریعتی هم در سخنرانی «انسان و اسلام» تفسیر مشابهی از سرشت انسانی دارد. او درباره سوره بقره و آیات مربوط به خلقت انسان، این آیات را نمادین توصیف می‌کند و می‌گوید وقتی خداوند می‌گوید انسان را از گِل و خاک (و حتی گل متعفن) که کم‌ارزشترین چیزهاست آفریده و سپس تاکید می‌کند که از روح خود (که عالیترین چیزهاست) به آن دمیده است، در واقع می‌خواهد این موضوع را تاکید کند که انسان سرشتی دوسویه و دو بعدی دارد؛ یک جنبه‌ی عالی و یک جنبه پست؛ یک جنبه الهی و متعالی و یک جنبه‌ی خاکی و بی‌ارزش.

اما آنچنان که از نظریه مقاومت فعال مقام معظم رهبری برمی‌آید، چه سرشت فطری انسان را در نظر بگیریم و چه جنبه‌ی طبیعی او را مدنظر قرار دهیم، انسان به سبب جنبه‌ی انسانی خود، اهل مقاومت است. در واقع آنچه طبیعیِ انسان است، مقاومت است و نظریاتی که علیه مقاومت بازدارنده مطرح می‌شود، متضمن زیرسوال بردن جنبه‌ی انسانی انسان است.

رهبر معظم انقلاب، نظریه مقاومت را ذیل استراتژی کلان جمهوری اسلامی، یعنی سیاست «لا تَظلِمون و لا تُظلَمون» صورت‌بندی می‌کند. یعنی نه ظلم می‌کنیم و نه ظلم می‌پذیریم. ظلم نکردن و ظلم نپذیرفتن اساساً مفاهیمی ذیل کلان مفهوم عدالت به شمار می‌رود.

اهمیت مضاعف این استراتژی مقاومتی جمهوری اسلامی از آن جهت است که دقیقاً با فطرت انسان سر و کار دارد و بدین سبب می‌تواند تمام انسان‌ها را با هر دین و آئین و کیش و ملیتی و با هر مسلک و سلیقه سیاسی و فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی در بر بگیرد.

دکتر سید محمد بنی‌هاشمی از مدرسان فلسفه در کتابی با عنوان «پرتو خرد» به این مسئله‌ی بسیار مهم پرداخته است که «ذاتی‌ترین» و «فطری‌ترین» ارزش برای هر انسان چیست؟ به عبارت روشن‌تر، کدام یک از ارزش‌های انسانی است که حسن و قبحش و ارزشمند و معتبر بودن آن صرفاً وابسته به خود آن ارزش است و در نسبت با هیچ یک از ارزش‌های دیگری سنجیده نمی‌شود و یا وابسته به هیچ زمان و مکان و موقعیتی نیست؟ مثلاً «صداقت» به عنوان یک ارزش، دارای حسن و قبح ذاتی نیست، چرا که در برخی موارد صداقت و راست گفتن می‌تواند به جای آنکه ممدوح و مثبت باشد، مذموم و منفی باشد. مثلاً آنچنان که در برخی احادیث و روایات نیز هست، در مسئله‌ی اصلاح ذات بین و برای اصلاح رابطه بین دو مومن شما می‌توانید دروغ بگویید تا آنها نسبت به یکدیگر دلگرم شوند و سوءتفاهم‌ها و کدورت‌ها از بینشان برداشته شود. یا در مثالی شاید روشنتر، راست گفتن به دشمن، هیچگاه یک ارزش عقلی محسوب نمی‌شود.

بنی‌هاشمی در کتاب خود بسیاری دیگر از ارزش‌ها مانند امانتداری یا ... را بررسی می‌کند، اما نهایتاً به این ایده‌ی مرکزی می‌رسد که تنها ارزشی که دارای حسن و قبح ذاتی و عقلی است، ارزش «عدالت» است؛ به این معنا که انسان در هر حالتی و به هر صورتی، مخالف ظلم و موافق عدالت است.

بر این اساس، منطق مقاومت که ذیل سیاست کلان لا تَظلِمون و لا تُظلَمون قرار می‌گیرد، دارای حسن و قبح عقلی و ذاتی است، و هر انسانی به ضرورت فطرت خود با این ایده موافق است و با آن همراهی می‌کند.

اما آیت‌الله خامنه‌ای از این هم فراتر می‌رود و معتقد است نه تنها مقاومت با فطرت انسان همخوان است، بلکه هر انسانی حتی به سبب «طبیعت» خود هم تمایل به مقاومت دارد.

رهبر معظم انقلاب در سخنرانی ۱۴ خرداد ۹۸، تاکید می‌کند که «مقاومت، واکنش طبیعیِ هر ملّت آزاده و باشرف در مقابل تحمیل و زورگویی است؛ دلیل دیگری لازم ندارد. هر ملّتی که برای شرف خود، برای هویّت خود، برای انسانیّت خود ارزش قائل است، وقتی ببیند یک چیزی را می‌خواهند به او تحمیل بکنند، مقاومت می‌کند، امتناع می‌کند، ایستادگی می‌کند؛ خود این، یک دلیل مستقل و قانع‌کننده است».

برچسب ها: آمریکا ، ایران ، مقاومت
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
captcha
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار