نهم ربیعالاول به عنوان سالروز شهادت امام حسنعسکری علیهالسلام و آغاز امامت و ولایت حضرت ولیعصر علیهالسلام روزی متفاوت از دیگر روزها در تاریخ شیعه است. بنا به عقیده برخی مورخان در عصر ائمهاطهار علیهمالسلام میان شیعیان و خواص رسم بر این بوده که پس از شهادت یک امام و انتقال میراث امامت، شیعیان با حضور در بیت امام ضمن تسلیت شهادت امام درگذشته، آغاز امامت امام حی را نیز تهنیت میگفتند.
نقل منسوب به ابوالادیان خادم امام عسکری نیز بهعنوان مؤیدی بر این عقیده تاریخی برشمرده میشود که درباره حضرت ولیعصر نیز همین رسم جاری است. زمانی که ابوالادیان به عنوان فرستاده امام عسکری برای رساندن چند نامه، از مأموریت خود بازگشت، مشاهده کرد که مردم به اشتباه سراغ جعفر رفته و او را به مرگ برادر تسلیت میدهند و به امامت تهنیت میگویند. هر چند که مردم در تشخیص مصداق امامت دچار خطا شدهبودند، اما همین تسلیت و تبریک، نشانهای بر رواج این شیوه در میان شیعیان است. این رسم پس از آن نیز میان شیعیان به قوت خود باقی ماند و شیعیان سالانه در سالروز آغاز امامت حضرت حجت، با برگزاری جشنها و اجتماعات دینی، به بزرگداشت و تجدید بیعت با حضرت میپرداختند.
شادی در این روز نه فقط یک احساس شخصی بلکه در طول تاریخ کارکردی اجتماعی و هویتی داشت. وقتی شیعیان در عصرهای فشار و انکار، نهم ربیع را با شادی برگزار میکردند، در واقع موجودیت و انسجام تشیع را در دل جامعه اعلان میکردند. همانگونه که عزاداریهای محرم در خیابانها و میدانها نماد وفاداری به سیدالشهدا شد، جشنهای نهم ربیع و نیمه شعبان و غدیر هم نشان داد که شیعه تنها مذهبی سوگوار نیست، بلکه ملتی امیدوار و منتظر است. با صفویه، مناسک شیعی صورتی تازه یافت. دولتِ شیعهمحور، آیینهای مردمی را از خانهها و پستوها به میدانها کشاند؛ تعزیه و روضه و دستههای سینهزنی سازمانیافته شدند و جشنهای ولایی در سطح ملی گسترش یافتند. بازارها چراغانی میشد، هیئتها به مدیحهسرایی میپرداختند و محلات با نذری و شادمانی دینی روح تازهای به جامعه میبخشیدند.
حتی جشنهایی نظیر نهم ربیع در دربار و حرمسرای کاخها برگزار میشد. شادی در این روز، نه تفریح صرف، که «بیانیهای جمعی» برای وحدت شیعه و تجدید بیعت با امام غایب تلقی میشد. این سنتها در ادوار بعد، بهویژه در قاجار و معاصر، در قالب آیینهای محلی و جشنهای خانگی تداوم یافت. مردم، پس از هفتهها سوگ، گرد هم میآمدند تا نشان دهند جامعه منتظر، جامعهای پژمرده و مغموم نیست؛ بلکه با امید و سرور زیست میکند. چنین شادیهایی در حقیقت «آیینهای هویتساز» بودند؛ فرصتی برای بازشناسی خود در دل تاریخ و برای تقویت سرمایه اجتماعی شیعیان در جامعه.
فلسفه این جشنها را میتوان در دو کلیدواژه خلاصه کرد؛ امید و حضور. امید به ظهور مصلح و منجی از اهلبیت که جهان را به عدالت خواهد آراست و حضور اجتماعی مردمی که با برپایی آیینهای جمعی، همبستگی خود را آشکار میسازند و هویت اجتماعی و تاریخی خود را بروز میدهند.
شادی مذهبی در این معنا، نه سرگرمی گذرا، که بخشی از پروژه تمدنی تشیع است؛ پروژهای که قرنهاست در کوچهها و میدانها و محافل مردمی همچنان زنده نگه داشته شدهاست. امروز پاسداشت روز نهم ربیع به عنوان سالروز آغاز امامت حضرت ولیعصر این قابلیت را دارد که نهتنها اختلاف و تفرقه را کمتر کند، بلکه با اجتماع مذاهب اسلامی حول محور مهدویت به تقریب مذاهب و نحلهها نیز بینجامد.
با این همه، تحلیل تاریخی نشان میدهد که شکلگیری و گستردگی این جشنها محلی، متغیر و وابسته به شرایط سیاسی ـ فرهنگی هر دوره بودهاست؛ از اینرو بازخوانی معاصر آنها نیازمند بازاندیشی اخلاقی و بینفرقهای است تا جشنها بدل به عرصهای برای جدایی و تنش نشوند و به جای آن، ظرفیتهای همبستگی، همدلی و عمل اجتماعی مبتنی بر عدالت را تقویت کنند. در شرایطی که نیاز به وحدت و همدلی اجتماعی بیش از هر زمانه دیگری در جامعه ایرانی ضروری مینماید، توجه به ظرفیت مناسک جمعی دینی میتواند به وصول هر چه زودتر به همدلی و همبستگی اجتماعی نیز کمک کند.