کد خبر: 1314327
تاریخ انتشار: ۰۳ شهريور ۱۴۰۴ - ۰۳:۲۰
احسان زارع از نقش محوری رادیو در اطلاع‌رسانی، آرامش‌بخشی و هدایت مردم در شرایط بحرانی می‌گوید
پرچم رادیو در جنگ ۱۲ روزه یک لحظه هم پایین نیامد قاب تلویزیون، به‌عنوان تصویر رسمی جمهوری اسلامی ایران، باید حفظ شود و محترم است، اما آنچه پایه‌ریزی رسانه را در بحران‌ها شکل می‌دهد، رادیوست. تلویزیون درست مثل یک ساختمان که نمای زیبا و رسمی دارد، اما پی ساختمان، زیر کار چیز دیگری است. رادیو در این شرایط می‌تواند نقش بسیار مهمی ایفا کند؛ از آرامش دادن، اخطار دادن، اطلاع‌رسانی گرفته تا همه موارد دیگر
مینا حکمت

جوان آنلاین: احسان زارع حدود ۱۵سال سابقه فعالیت رسانه‌ای دارد که ۱۲ سال آن در رادیو و سه سال اول در تلویزیون بوده است. زارع برنامه‌هایی، چون «سلام صبح بخیر»، «زیر آسمان ایران»، «روی خط ورزش» و «ورزش ایران» را در رادیو ایران اجرا کرده است. او در جنگ تحمیلی ۱۲روزه در استودیوی رادیو حضوری فعال داشت و خاطراتی از روز‌های حمله به صداوسیما و نحوه کار رادیو دارد. 

خبر شروع جنگ چه حسی به شما داد و اولین کاری که انجام دادید، چه بود؟
با توجه به تجربه‌ای که پیش‌تر در شرایط اضطراری و بحرانی در رادیو کسب کرده بودیم، همان زمان چند تماس ضروری گرفتیم تا در صورت نیاز، در محل حاضر شویم. تقریباً حوالی ساعت پنج یا شش صبح بود که اسامی شهدای هسته‌ای منتشر شد و همان‌جا بود که متوجه شدیم موضوع ابعاد بسیار پیچیده‌تری دارد و با اتفاقات گذشته قابل مقایسه نیست. با وجود این سعی کردم تمرکزم را روی وظیفه رسانه‌ای‌ام بگذارم. در ذهنم این بود که هرکس باید در جای خود کارش را انجام دهد. اکنون نوبت ماست که در جایگاه رسانه وظیفه‌مان را به‌درستی انجام دهیم. به نظرم همین هماهنگی و ایفای نقش دقیق افراد در موقعیت‌های بحرانی است که می‌تواند کشور را از مسیر درست عبور دهد. در نهایت، من ساعت یک یا دو به محل رسیدم و از آن لحظه تا حدود ساعت ۱۲ شب برنامه‌سازی انجام شد. زمان جنگ خبرنگاران و گزارشگران ما بدون دستور و بدون اجبار، خودشان داوطلبانه به سطح شهر رفته بودند. یکی از آنها با من تماس گرفت و گفت: «من الان در شهر هستم. هر گزارشی خواستی بگو.» این همان ذات کار رسانه است. شما به مرکز می‌آیید، سپس از آنجا مانند شبکه‌ای به نقاط مختلف پخش می‌شوید و پوشش می‌دهید. من خودم هم تماس گرفتم تا اگر لازم باشد، زودتر بروم. با این حال، همکاران من پیش از آنکه حتی چنین فکری به ذهنم برسد، آنجا بودند. واقعاً باید گفت که پخش رادیو ایران را در آن روز هیچ‌گاه به آن اندازه شلوغ ندیده بودم. افراد زیادی آمده بودند نه صرفاً کارکنان عادی، بلکه تهیه‌کنندگان حرفه‌ای و باتجربه‌ای که معمولاً برنامه‌های مهم شبکه را در دست دارند. آنان بدون کوچک‌ترین تردیدی آمده بودند و می‌گفتند: «اگر کمکی لازم است، بگویید.» بعضی از آنها همانجا آیتم تولید می‌کردند، برخی متن آماده می‌کردند و گروهی نیز اطلاعات را گردآوری و دسته‌بندی می‌کردند. وقتی وارد واحد پخش شدم، کاملاً برایم روشن شد که این، «وعده صادق۱» یا یک عملیات محدود نیست. موضوع بسیار فراتر و جدی‌تر از آن بود. از همان‌جا بود که روند جدیدی در پخش شکل گرفت. 

 در طول جنگ، چه تغییراتی در برنامه‌های رادیویی ایجاد کردید؟ آیا رویکرد خاصی رو در پیش گرفتید؟
تمام برنامه‌ها به‌تدریج به سمت برنامه‌های ویژه بحران، با محوریت جنگ تغییر مسیر دادند. برنامه‌ها ماهیت شخصیت‌محور پیدا کردند؛ برنامه‌هایی که مبتنی بر گفت‌و‌گو با کارشناسان، تحلیلگران و مجریان بودند به بررسی ابعاد مختلف شرایط جنگی می‌پرداختند. در این برنامه‌ها سعی می‌شد علاوه بر تحلیل، اطلاعات به‌روز در اختیار مردم قرار گیرد؛ از توصیه‌های ضروری در شرایط خاص گرفته تا اطلاع‌رسانی درباره اخبار جدید و نحوه مواجهه مردم با وضعیت پیش‌آمده. 

 از لحظه‌ای که ساختمان شیشه‌ای مورد هدف قرار گرفت، بگویید. 
واقعیت این است که تهدید‌ها از صبح آغاز شده بود. من متوجه شرایط و شدت ماجرا شده بودم، چراکه قبل‌تر تلفنی با برخی دوستان صحبت کرده و از خطر احتمالی مطلع شده بودم. به همین دلیل وسایلم را جمع کردم، چون می‌دانستم اگر اتفاق بدی بیفتد، تنها جایی که می‌توانیم برنامه را بدون قطعی ادامه دهیم، همین محل است که باید به آنجا می‌رفتیم. لحظاتی قبل از رسیدن به استودیوی رزرو، ناگهان صدای مهیبی شنیدم که تأییدی بود بر شدت و جدیت وضعیت. ما به استودیو رسیدیم و بلافاصله کارمان را روی آنتن رادیو ایران آغاز کردیم. پس از نیم ساعت تا یک ساعت، تماس گرفتیم تا وضعیت را بررسی کنیم. معلوم شد که تمام رادیو‌های کشور، از جمله رادیو ایران، رادیو جوان و رادیو ورزش، همه در حال رله شدن روی رادیو ایران بودند و به نوعی یک اتحاد رادیویی شکل گرفته بود. از آن پس به جای نام رادیو ایران، گفتیم «صدای جمهوری اسلامی ایران»، چون همه رادیو‌ها در قالب این شبکه واحد برنامه پخش می‌کردند. این وضعیت تا پایان جنگ ادامه داشت؛ هرچند برخی از رادیو‌ها به تدریج مجدداً به پخش مستقل خود بازگشتند، اما ما همچنان نقش مهمی در اطلاع‌رسانی داشتیم. شما تصور کنید رادیویی که فقط با یک فرستنده، یک گوینده، یک تهیه‌کننده و یک صدابردار بتواند کل کشور را پوشش دهد، این موضوع مرا به یاد فیلم «آبادانی ۱۱۶۰» انداخت؛ رادیو ملی آبادان که در تاریخ گم شده و کسی درباره آن سخنی به میان نیاورده است. 

مهم‌ترین چالش‌هایی که در دوران جنگ مواجه شدید چه بود؟ چطور این چالش‌ها را مدیریت کردید؟
یکی از مهم‌ترین چالش‌هایی که با آن مواجه بودیم، دسترسی به خبر‌های موثق و صحیح بود. دسترسی نداشتن به منابع موثق خبری، بزرگ‌ترین دشواری ما در آن شرایط بود. ما مجبور بودیم از طریق تلفن به تأیید و اطمینان لازم دست یابیم. حتی خبرگزاری‌ها که با دقت فراوان فعالیت می‌کردند، در جریان این دفاع مقدس ۱۲ روزه شهیدانی تقدیم کردند که بسیار دردناک و ناگوار بود. با این حال، ما به عنوان رسانه ملی موظف بودیم اطمینان حاصل کنیم و اخبار را به صورت دقیق و مرحله به مرحله استعلام کنیم از افرادی که مطمئن بودیم و از منابع قابل اعتماد. نکته مهم این بود که پرچم رادیو هیچ‌گاه پایین نیامد و این برای من موضوع مهمی بود. 

چه درس‌هایی از این تجربه گرفتید؟ آیا دیدگاه‌تان نسبت به کارتان یا زندگی تغییر کرده است؟
واقعیت امر این است که پس از رخ دادن آن اتفاقات و ماجرا‌ها و بعد از اینکه همه چیز گذشت، دیگر مثل قبل فکر نمی‌کنم. در مورد کار هم صادقانه می‌خواهم بگویم گاهی در فضای کاری، اختلاف‌نظر‌هایی وجود دارد، اما در آن شرایط خاص، به وضوح درک کردم که برخی از این اختلافات واقعاً ارزشی ندارند. حتی لحظاتی هست که به‌عنوان تهیه‌کننده از خودت و برنامه‌ای که ساخته‌ای، احساس غرور می‌کنی، اما بعد از تجربه آن فضا، با خودت می‌گویی نه شاید اگر دیگران بودند، حتی بهتر از تو عمل می‌کردند، یعنی احساس می‌کنی وقتی که به لحظه‌ای نزدیک می‌شوی که می‌تواند پایان باشد، خودت هم عمیق‌تر می‌شوی. من واقعاً احساس می‌کنم که آن ماجرا، بخشی از درون من را تغییر داد؛ دیگر مثل قبل فکر نمی‌کنم. 

چطور سعی می‌کردید امید و آرامش را در بین مردم حفظ کنید؟ چه تکنیک‌هایی را به کار می‌بردید؟
هدف ما این بود که علاوه بر انتقال اخبار به شکل صحیح، به مردم آرامش دهیم. چون باور داریم وقتی با مخاطب‌مان صادق باشیم، او بهتر می‌شنود، بهتر درک می‌کند و حتی اگر شرایط سخت باشد، راحت‌تر آن را می‌پذیرد. ما خودمان هم جزئی از همین مردم هستیم. همین رفاقت در بیان باعث شد وقتی به موضوعات راهبردی می‌رسیدیم مثلاً اینکه «در چنین شرایطی چه باید کرد؟» مردم واقعاً گوش می‌دادند و توصیه‌ها را جدی می‌گرفتند. 
واقعیت این است که بخش بزرگی از ترس‌های ما ناشی از ناآگاهی است. یکی از کار‌های مؤثری که دوستان و همکاران بسیار حرفه‌ای ما انجام دادند، این بود که محتوایی در لحظه و کاربردی برای موقعیت‌های جنگی و بحرانی تولید کردند. مثل اینکه اگر صدای انفجار شنیدیم چه کنیم؟ اگر موشک زده شد چه رفتار‌هایی ایمن‌تر است؟ یا حتی در مواجهه با احتمال حضور عوامل مشکوک یا موضوعات مرتبط با جاسوسی، مردم چه رفتاری باید داشته باشند؟ تمام این اقدامات با هدف افزایش سواد رسانه‌ای و امنیتی مردم انجام شد. در مرحله بعدی، ما در برخی بخش‌ها واقعاً برنامه را به شکل عادی اجرا می‌کردیم، یعنی حتی موسیقی‌های عاشقانه پخش می‌کردیم. چون واقعیت این است که انسان‌ها حتی در دل جنگ هم عاشق می‌شوند. ما هم بخشی از برنامه را به موسیقی‌هایی با فضای عاشقانه اختصاص دادیم و برخی آیتم‌ها را هم به همین سبک پیش بردیم. هدف این بود که بعد از ماجرا‌های پیش‌آمده و با توجه به فرمایشات مقام معظم رهبری درباره لزوم حفظ روال عادی زندگی ما نیز همین روال عادی را در برنامه حفظ کنیم. 

 بازخورد مردم به برنامه‌های رادیویی شما در آن دوران چطور بود؟ آیا خاطره خاصی از این بازخورد‌ها دارید؟
اگر نگاه کنید، واقعاً این فضا را در برنامه داشتیم، یعنی در بخش‌هایی از برنامه ما روندی کاملاً طبیعی و عادی را دنبال می‌کردیم. برنامه «سلام صبح بخیر» هر صبح پخش می‌شد و فضای شادی داشت. ما سعی کردیم همان آرم، همان تم موسیقی و همان انرژی اولیه را حفظ کنیم. تصور کنید در آن شرایط بحرانی، مردم چقدر استقبال کردند. پیام می‌دادند و می‌گفتند: «آقا، شاد شدیم»، «دمتون گرم»، «چقدر لذت بردیم.»

نقش رسانه، و به‌ویژه رادیو در زمان بحران چقدر جدی است؟
شرایط رسانه‌ای در زمان جنگ شرایط ایده‌آلی نبود، اما ما در کشور، نیرو‌های قوی و باتجربه زیادی داریم، هم در بخش‌های مکتوب، روزنامه‌ها و خبرگزاری‌ها و هم در سازمان صدا و سیما، اما آنچه به‌شدت نیاز به تقویت دارد، زیرساخت‌هاست. مخصوصاً در زمان بحران. با وجود اینکه حدود ۴۶ سال از جنگ تحمیلی گذشته و ما تجربه هشت سال جنگ را پشت سر گذاشته‌ایم، باز هم زیرساخت‌های رسانه‌ای در بحران‌ها نیازمند بازسازی، تقویت و نوسازی‌اند. در آن زمان، گستردگی رسانه‌ای امروز وجود نداشت. همه سراغ رادیو می‌آمدند. تلویزیون آنطور که امروز می‌شناسیم، نقش کلیدی نداشت. رادیو حرف اول را می‌زد. قاب تلویزیون، به‌عنوان تصویر رسمی جمهوری اسلامی ایران، باید حفظ شود و محترم است، اما آنچه پایه‌ریزی رسانه را در بحران‌ها شکل می‌دهد، رادیوست. تلویزیون درست مثل یک ساختمان که نمای زیبا و رسمی دارد، اما پی ساختمان، زیر کار چیز دیگری است. رادیو در این شرایط می‌تواند نقش بسیار مهمی ایفا کند؛ از آرامش دادن، اخطار دادن، اطلاع‌رسانی گرفته تا همه موارد دیگر.

برچسب ها: رسانه ، تلویزیون ، جنگ
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
captcha
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار