جوان آنلاین: آرش فهیم در فضای مجازی نوشت: عمده نقد و انتقادات پیرامون سریال «تاسیان» به محتوا و پوشش بازیگران و نوع بازنمایی تاریخ برمیگردد در حالی که مسئله اصلی درباره این سریال، فرم پرچاله و روایت پرچالش آن است.
شاید تینا پاکروان، نویسنده و کارگردان در تاسیان تلاش کرده تاریخ را تحریف کند، اما این سریال در قواره تاریخنگاری نیست و اصلاً محتوایی جدی و عمیق ندارد؛ یک اثر شکستخورده درباره عشق و روابط است که به اشتباه حرفهایی گندهتر از دهانش درباره حوادث سالهای ۵۶ و ۵۷ زده و به واسطه همین عدم تناسب به کاریکاتوری بدریخت تبدیل شده است. ماجراها و روابط در «تاسیان» به قدری کاریکاتوریزه است که میتوان گفت این سریال در واقع، یک کمدی بوده که به اشتباه در قالب یک تراژدی ساخته شده است. این سریال در واقع باید در ژانر کمدی تولید میشد، اما سازندگانش به اشتباه آن را در قالب درام و با سرانجامی تراژیک بستهبندی کرده و به فروشگاه فرستادهاند!
بسیاری از نقشمایهها، موقعیتها و اتفاقات «تاسیان» به طرز غریبی شبیه به سریال طنز «لیسانسهها» است. هوتن شکیبا که در «تاسیان» نیز مانند «لیسانسهها» بیمقدمه با یک نگاه و بدون دلیل واقعی و باورپذیر دلباخته دختری میشود، این شباهت را پررنگتر میکند. با این تفاوت که در «لیسانسهها» به دلیل فضای طنز و کمدی، عاشقیت لحظهای و بیمقدمه تصنعی به نظر نمیرسد، اما در «تاسیان» این عشق نه از سوی امیر و نه از سوی شیرین، حس نمیشود و قابل درک نیست. به عنوان مثال، در قسمت نهم وقتی امیر برای شیرین دسته گل میبرد، فضا به قدری سرد و بیروح است که انگار دو همسایه، شبانگاه زباله دم در منازلشان بردهاند و درباره مسائل مشترک ساختمان با هم صحبت میکنند. بازی ضعیف هوتن شکیبا نیز به این نقص دامن زده است. فاجعهبارترین بخش سریال، سکانسهای آخر سریال بود؛ وقتی شیرین و امیر کشته میشوند، فضا باید طوری طراحی میشد که مخاطب دچار اشک و بغض شود، اما طراحی، اجرا و کارگردانی این بخشها آنقدر دمدستی و بدون حس صورت گرفته که مخاطب را به خنده میاندازد. خلاصه اینکه کارگردان تاسیان نتوانسته است موقعیت عاشقانه بسازد. یا صریحتر بگوییم تینا پاکروان بلد نیست فضا و حس عاشقانه درست کند.