در سایهروشن اجرای تدریجی دکترین سیاسی قدرتهای غربی در منطقه، بروز و ظهور قدرت بلامنازع منطقهای جمهوری اسلامی ایران و نقش تعیینکننده در بسیاری از معادلات سیاسی بینالمللی، شوک بزرگی در اردوگاه سلطهگران غربی ایجاد کرد که مقیاس این قدرت در جنگ تحمیلی ۱۲روزه امریکا و رژیم صهیونی علیه ایران بیش از پیش آشکار شد و دیدند و دریافتند که با چه قدرت نوظهوری طرفند.
اقتدار و پیروزی ایران در آن جنگ نامتقارن برگرفته از قدرت افتخارآفرین سخت و نظامی جمهوری اسلامی ایران بود، این در حالی است که منطق انسانی و قدرت نرم ایران به مراتب تأثیرگذارتر و کاراتر از قدرت سخت آن است که این رسالت حوزه «دیپلماسی عمومی» است. آنگاه که این حوزه نرم در کنار آن حوزه اقتدارآمیز سخت قرار گیرد، میتواند معجزه بیافریند.
با خیزش جهانی علیه فرا آپارتاید و نسلکشی غیرقابل تصور تاریخی رژیم صهیونی با حمایت و پشتیبانی همهجانبه امریکا علیه مردم فلسطین و غزه از یکسو و تحمیل جنگ نامتقارن دو قدرت اتمی جهان یعنی امریکا و رژیم صهیونی و حمایتهای بیدریغ دیگر قدرتهای غربی علیه کشور متمدن ایران از دیگر سو، بستر برقراری ارتباط
«بین الدوَل» به بستر ارتباط «بینالملل» در حوزه اجتماعی را بیش از هر زمان دیگری فراهم کرد و این از فرصتهای مغتنمی است در راستای ارتباط با افکار عمومی جهان و «دیپلماسی عمومی».
ما در عین اینکه با جوامع مسلمین دنیا گرایشهای مشترک، باورهای مشترک و فهم مشترک دینی و با جوامع موحد غیرمسلمان گرایشها، باورها و فهم مشترک توحیدی داریم، با همه انسانها در دنیا حتی غیرمسلمانان و غیرموحدان نیز گرایشهای مشترک، باورهای مشترک و فهم مشترک منطق انسانی و ارزشهایی، چون عدالتطلبی، ظلمستیزی و آزادیخواهی داریم.
همه این گرایشها، باورها و فهم مشترک، بنمایه «دیپلماسی عمومی» است. برخاستن صدای واحد از دل ایران چندصدایی، ترجمان وحدت در عین کثرت سیاسی- اجتماعی و جلوهای از حقیقت ناب ایران و ایرانی است. این صدای واحد که همه صداهای ایران چند صدایی را در خود داشته و دارد، در دینیترین، مذهبیترین و شعور و شورانگیزترین شب سال یعنی شب عاشورا فرمودند: «ایران بخوان». پژواک این صدای واحد که از تمام ایران برخاست، در جایجای جهان پهناور مستلزم حرکتی فعال و پویا در حوزه «دیپلماسی عمومی» است.
از مجرای دیپلماسی عمومی که نوع متأخر و بدیع از روابط بینالملل و معطوف به افکار عمومی است، میشود حقیقت ناب وحدت در عین کثرت سیاسی- اجتماعی جامعه متمدن ایران را به دنیا نشان داد تا دوستداران، حقیقت ناب جامعه متمدن ایران را بیشتر و بهتر دریابند و بدخواهان و دشمنان دچار خطای محاسباتی در مورد ایران و ایرانیان نشوند.
افزون بر وزارت امور خارجه که دیپلماسی سیاسی و کلاسیک از تکالیف ذاتی آن وزارتخانه است که به صورت فعال پای کار است، حداقل ۱۶سازمان و نهاد و وزارتخانه و مراکز بزرگ و بعضاً با تشکیلات عریض و طویل که هر کدام در بودجه عمومی سالانه کشور ردیف بودجهای جداگانه دارند، بعضاً همه و بعضاً بخش بزرگی از فلسفه وجودی و رسالت و مأموریتشان «دیپلماسی عمومی» است، باید از طریق دیپلماسی عمومی پای کار این کارزار میبودند که اینگونه نیست!
آنچه قابل درک است اینکه وزیر محترم امور خارجه و ستاد دستگاه دیپلماسی مساعی لازم را در پیگیری امور این کارزار داشته و دارند، منتها در این میان نوعاً از سفرا و سفارتخانههای ایران در کشورهای مختلف و همچنین نمایندگیهای جمهوری اسلامی ایران نزد سازمانهای مختلف بینالمللی نظیر یونسکو و یونیسف که اصلیترین وظیفهشان حوزه فرهنگی- اجتماعی و دیپلماسی عمومی است، در راستای دیپلماسی پیرامون جنگ و وضعیت فعلی نه جنگ و نه صلح کشور، حرکت و کنشی در حوزه مأموریتشان دیده نشده و نمیشود که اتفاقاً اولیترین فلسفه وجودی و خدمتشان در مواقع بحران و جنگ تعریف شده است.