جوان آنلاین: نمایش «بچه نهنگ» به نویسندگی زیبا برجی فلاح و کارگردانی احسان مجیدی، اثری کودکانه و در عین حال عمیق و چندلایه است که توانسته مفاهیم زیستمحیطی، اخلاقی و خانوادگی را در قالب داستانی ساده و ملموس، اما درونمایهدار روایت کند. این نمایش در بستر فرهنگی خاص، یعنی جشن نوروز صیادان رخ میدهد؛ جشنی که در آن صید ماهی ممنوع است، اما در بطن همین ممنوعیت است که گرهافکنی دراماتیک آغاز میشود: عبد، پسر بزرگ خانواده، بچه نهنگی را صید کرده و خواهر و برادر دوقلویش، آسو و ابرا تصمیم میگیرند او را نجات دهند. این نمایش از تولیدات خانواده فرهنگ و هنر امید حوزه هنری کودک و نوجوان است.
این نمایش با زبانی کودکانه، اما صحنهپردازیای هوشمندانه، مخاطب را با جهانی روبهرو میکند که در آن مرز میان انسان و طبیعت بار دیگر ترسیم میشود. اگرچه مخاطب اصلی نمایش کودکانند، اما «بچه نهنگ» آنچنان هوشمندانه مفاهیم اخلاقی و فلسفی را در بطن روایت سادهاش میگنجاند که بزرگسالان را نیز درگیر تأمل و همدلی میکند.
نویسنده با انتخاب ساختار کلاسیک سهپردهای، در ابتدا آرام و آشنا، سپس درگیری با بحران (پیداشدن بچه نهنگ و تصمیم برای نجات او) و در نهایت گرهگشایی، موفق شده خط داستانیای جذاب و متعهد ارائه دهد. برجیفلاح بهخوبی از عنصر تضاد بهره گرفته: تضاد بین کودک و بزرگتر، بین وظیفه و اخلاق و مهمتر از همه بین انسان و طبیعت. کارگردانی احسان مجیدی نیز در این میان نقش برجستهای ایفا کرده است. میزانسنهای مینیمال و کاربردی، استفاده از نور برای القای فضاهای حسی مانند اعماق دریا یا پنهانگاه بچه نهنگ و حرکتبازیگران با ریتمی هماهنگ با فضای داستان، همگی بیانگر نگاهی ظریف و مهربان به دنیای کودکی هستند. کارگردان کوشیده تا توازن میان تخیل کودکانه و واقعیت اجتماعی را حفظ کند و به کمک عناصر بصری، موسیقی محلی و فضاسازی بومی، جهان داستان را قابل باور و دلنشین کند. از دیگر نکات قابل توجه نمایش، روایت بومی و در عین حال جهانی آن است. داستان در یک موقعیت جغرافیایی خاص، یعنی دهکدهای ماهیگیر با سنت نوروزی شکل میگیرد، اما دغدغههای آن فراتر از مرزهاست: نجات طبیعت، توجه به چرخه حیات، مسئولیتپذیری فردی و حفظ جان موجودات زنده. این جهانی شدن از دل محلی بودن، یکی از ویژگیهای ادبیات نمایشی موفق است که در «بچه نهنگ» به خوبی محقق شده است. شخصیتهای کودک در این نمایش، نه تنها نقشهای اصلی دارند، بلکه حاملان ارزشهای اخلاقیاند. آسو و ابرا با وجود کودک بودن، شهامت، احساس مسئولیت و قدرت عمل دارند. آنها برخلاف عبدِ بزرگتر که با تصمیم نادرستش تعادل طبیعت را به هم میزند، در مسیری درست حرکت میکنند. در اینجا نویسنده کودک را نه فقط دریافتکننده پیام، بلکه کنشگر و نجاتدهنده معرفی میکند. این انتخاب، نقش تربیتی نمایش را نیز تقویت میکند؛ نمایشی که کودکان را تشویق به پرسیدن، انتخابکردن و ایستادن پای انتخابشان میکند.
زبان نمایش ساده، شاعرانه و پر از تصاویر ذهنی زیباست. دیالوگها کوتاه، اما معنادارند و پرهیز از شعارزدگی در سراسر متن مشهود است. نکته مهم این است که «بچه نهنگ» بیش از آنکه آموزهای اخلاقی بهطور مستقیم ارائه دهد، شرایطی را خلق میکند که کودک مخاطب خودش به انتخابی اخلاقی برسد. این نشان از درک عمیق نویسنده نسبت به مخاطب کودک و فرآیند یادگیری او دارد. در نهایت، «بچه نهنگ» را میتوان نمایشی دانست که در عین کودکانه بودن، سرشار از دغدغههای انسانی و زیستمحیطی است. نمایشی که به کودک احترام میگذارد، او را موجودی مستقل و مسئول میبیند و در نهایت، امید به تغییر را از دل طبیعت و تخیل کودکانه بازمیسازد. نهنگ نجات پیدا میکند، اما مهمتر از آن نسلی نجات پیدا میکند که میآموزد چگونه با جهان اطرافش مهربانتر باشد.