جوان آنلاین: «خدای جنگ» به کارگردانی حسین دارابی و تهیهکنندگی سعید سعدی محصول سازمان هنری رسانهای اوج است که چگونگی دستیابی ایرانی به صنعت موشکی در دوران دفاع مقدس را روایت میکند.
احسان ثقفی، نویسنده فیلمنامه «خدای جنگ» در گفتوگو با «جوان» درباره ایده ساخت فیلم گفت: این فیلم پروژهای طولانیمدت بود که ایدهپردازی برای قصهاش از سال ۹۶ شروع شد. ما داستانی واقعی را شنیدیم که یکی، دو کتاب هم در مورد آن نوشته شدهبود و مؤلفههایی جذاب و دراماتیک داشت که احساس کردیم میشود یک قصه جذاب سینمایی از آن بیرون کشید، در نتیجه مصمم شدیم که قصهاش را بنویسیم.
تقفی ادامه داد: البته این قصه بسیار کار داشت، چون یک پای آن در واقعیت بود، اما باید جذابیت سینمایی پیدا میکرد و از مستند فاصله میگرفت و این شکل دادن به کار، مسیر سختی بود. بالاخره رسیدیم به متنی که در پیش تولید هم تغییر کرد و در نهایت به این شکل ساخته شد.
ثقفی یادآور شد: به شکل فنی فیلمنامه «خدای جنگ» را تک نفره نوشتم، اما من با آقای دارابی به عنوان کارگردان و آقای شفاه به عنوان کسی که به کار شکل میداد، مدام در تعامل و گفتوگو بودیم و در رویکردهای کلی ایدهپردازیهای بسیاری داشتیم. ضمن اینکه آقای دارابی در مقام کارگردان بسیار به جزئیات متن حساسیت و وسواس داشتند و همه چیز را با همفکری جلو بردیم.
این نویسنده فیلمنامه در ادامه گفت: قصه اصلی را سال ۹۶ فردی آگاه برایم تعریف کرد و پس از آن من هر کتابی را که در این مورد بود و به دستم میرسید، تورق میکردم و با آدمهایی که در این داستان حضور داشتند هم صحبت کردم. ضمن اینکه کتاب «خط مقدم» (نوشته فائضه غفار حدادی و محمدحسین پیکانی روایتی داستانی و مستند از تشکیل یگان موشکی ایران با محوریت زندگی شهید حسن طهرانیمقدم) به کلیت کار ما سر و شکل داد.
ثقفی خاطر نشان کرد: اصل اتفاق واقعی در فیلم وجود دارد و ما به کلیت داستان پایبند بودیم و آن را تغییر ندادیم. کلیت این بود که در دوران دفاع مقدس ایران نیاز به ادوات نظامی داشت. محدودیتی بزرگ در این زمینه داشتیم که صدام دورترین شهرهای ما را میزد و ما این توانایی را نداشتیم. همین نیاز جدی ایران را به سمت خریدن موشک سوق میدهد که در ادامه مشکلاتی رخ میدهد که تلاش میشود به شکلی بومی با تولید داخلی حل شود و ما تلاش کردیم که همه این واقعیات در کارمان بیان شود.
وی افزود: این قصه برای سال ۶۴ است و در فیلم ما هم همین دوره زمانی است که روایت میشود. کاراکترهای قصه متناظر عینی در واقعیت نیستند و در واقعیت تعداد بیشتری آدم در این داستان دخیل بودند که شرح اقداماتشان به چیزی که ما روایت کردیم نزدیک است. برداشت ما آزاد بود و عیناً شخص خاصی مدنظر نیست، چراکه ما ماجرا را اقتباس کردیم و نه اشخاص را.
تصویر شهید طهرانیمقدم را بازسازی نکردیم
ثقفی اذعان داشت: البته، چون رهبر آن قصه شهید طهرانیمقدم است، ساعد سهیلی متناظر با ایشان قرار میگیرد، اما باز هم این کاراکتر کلیت شهید طهرانی مقدم را بیان نمیکند و ما تصویر ایشان را بازسازی نکردیم و به همین دلیل هم اسم کاراکتر فرق دارد و هم شخصیت ساعد سهیلی برداشتی آزاد است. این نویسنده فیلمنامه در ادامه توضیح داد: خط اصلی داستان ما واقعیت است که برای خلق آن از منابع مختلف الهام گرفتیم و فرایند دراماتیک و نمایشی کردن را روی داستان واقعی پیاده کردیم تا در ساختار درام بنشیند و برای مخاطب جذاب باشد. تلاشمان را کردیم که بدون تغییر دادن ساختار داستان عنصر درام را هم به آن اضافه کنیم.
تقفی تصریح کرد: این قصه یک پا در واقعیت و یک پا در خیال دارد و قرار است راوی چیزی باشد که کنه آن واقعه تاریخی را تغییر ندهد. ولی در ظاهر به عنوان یک قصه دراماتیک برای مخاطب جذاب باشد؛ اجرایی کردن این امر کار سختی است، چراکه بعدها هم باید پاسخگو باشیم که کدام قسمت بر اساساً مستندات واقعی است و کدام واقعی نیست. ضمن اینکه بخشی از صاحبان ماجراهای تاریخ معاصر زنده هستند و حضور دارند و هرکس زاویه نگاه خود را به یک ماجرای واحد دارد و هر روایتی ممکن است از زاویه دید شخصی دیگر غلط یا ناکافی به نظر برسد و رسیدن به یک حالت متعادل بهینه چالش جدی این جنس قصههاست.
نویسنده فیلمنامه فیلم «خدای جنگ» تأکید کرد: به علاوه اینکه اگر بتوان یک قصه دهه شصتی را به صورتی روایت کرد که امروز هم دیده شود و جذاب باشد کار بزرگی است که اصلاً راحت نیست.
اهمیت اقتدار موشکی ایران
ثقفی در باب اهمیت این فیلم خاطرنشان کرد: داستان فیلم «خدای جنگ» مسئلهای ملی است و ما طوری این موضوع را مطرح کردیم که هرکسی با دیدن آن میتواند ایران، اهمیت و اقتدار آن را ببیند. رسیدن به این هدف برای ما مهم بود و احساس میکنم با همه چالشهایی که سمت ما میآید و این وحدت و یکیشدن و گره کردن مشت اگر در هر جایی از فیلم برای هر مخاطبی با هر رویکرد و ایدئولوژی روی دهد ما به بخش جدیای از هدفمان رسیدهایم.
وی در پاسخ به این پرسش که چگونه است که در این فیلم ما با چهره بدون رتوش آدمهای خوب قصه روبهرو هستیم و مثلاً یکی از کاراکترها سیگار میکشد یا دیگری در گذشته دزدی میکرده است، توضیح داد: نگاهی کلی روی متن این بود که آدمها به هرحال آدم هستند و نقص و ایرادهایی دارند و این موضوع را حتی در مورد کاراکتر اصلیمان هم داریم که جنسی از تعارض را با خود به همراه دارد یا دیگری سیگار میکشد یا فردی که به همهچیز بدبین است.
او ادامه داد: بخشی از این جزئیات رفتاری را در پیشتولید به کاراکترها دادیم که یکی سیگار میکشد یا کسی دیگر جنس خاصی از رفتار یا مدل حرف زدن را دارد. برخی را هم بازیگران پیشنهاد میدادند و برخی هم سر صحنه فیلمبرداری و در روند تولید شکل گرفت. بلوغی که در روند تولید توسط آقای دارابی ایجاد شد، چیزهایی را رقم میزد که مصادیق واقعیتهای زندگی بودند.
احسان ثقفی در پایان گفت: تاریخ به شکل کلی و بهخصوص تاریخ معاصر حتی اگر یک روایت خام هم باشد، مفید است، چه برسد به تاریخی که در آن غور شده است و اگر در تاریخمان دقیق شویم، میتوانیم المانهایی را بیابیم که به درد امروز میخورد و جنسی از وحدت و شناخت بیشتر نسبت به خودمان را رقم میزند. ضمن اینکه واکنش خوبی هم از سوی مخاطب به دنبال دارد و از دید سینمایی هم اینها قصههایی واقعی و دراماتیک با ظرفیتهای جذب بسیار زیاد هستند.