جوان آنلاین: شاعر و نویسنده کشورمان با تأکید بر اینکه ادبیات فارسی حلقه وصلی بین شاعران و خبرنگاران است میگوید: زبان فارسی در خدمت ارائه خبر است و خبرنگاران با درستنویسی خبرها میتوانند به زبان فارسی خدمت کنند. همچنین اهالی خبر میتوانند با واژهآفرینی و ترکیبآفرینی زبان فارسی را بارور کنند.
تبیین، تشبیه و تفسیر مؤلفههای مشترک زبان فارسی در بین دو عرصه موسع ادبی، یعنی «خبر» و «شعر» هستند؛ گاهی یک جمله در قامت شعر ظاهر میشود و گاهی به عنوان خبر کاربرد دارد. ایجاد اشتراک معنایی از اهداف اصلی و نهایی ارتباط است و اصلیترین ابزار برای به وجود آوردن این معنا متن است که این شاخصه حلقه وصل بین شاعران و خبرنگاران است. گاهی شاعران کار خبررسانی و تنبهآفرینی را در قالب شعر سرودن انجام میدادند؛ در واقع با بررسی اشعار بزرگانی مثل مولوی میتوانیم رگههایی از حوزه و عنوان خبر و خبررسانی پیدا کنیم.
همداستانی شعر و خبر
دکتر محمود اکرامیفر، نویسنده، روزنامهنگار و شاعر مثنوی معروف «یا علی گفتیم و عشق آغاز شد» در گفتگو با «جوان» پیرامون وجه تمایز بین شعر و خبر میگوید: شعر با تخیل، اغراق، مبالغه و دیگر آرایههای ادبی سروکار دارد، ولی خبر با واقعیت سروکار دارد. وقتی میگوییم خبری هست، یعنی اینکه اتفاقی در عالم واقع رخ داده است. با این حال گاهی شاعر با سرودن شعر میتواند در نقش خبررسانی و خبرنگاری برآید. بین شعر و خبر از منظر ماهیتی تفاوت وجود دارد، خبر یک واقعیت و رخدادی است که شما نمیتوانید یک ذره از آن را پس و پیش کنید. میتوانید اطلاعرسانی کنید و بگویید، اما نمیتوانید زمان، مکان یا شخصیتهای دخیل در آن را عوض کنید. شعر اینگونه نیست؛ در شعر شما آزاد هستید تخیلتان را آزاد کنید و سیال ذهن داشته باشید، با این کار میتوانید هر چیزی را که میخواهید زیبا بیان کنید. البته در حدی که اصول و چارچوب اخلاقی و انسانی مراعات شود.
اکرامیفر با اشاره به اینکه گاهی اوقات خبر در شعر آمده یا گاهی به وسیله شعر یک خبری را بیان کردهاند، میافزاید: مثلاً امیرخسرو دهلوی، شاعر گفته است: «خبرت هست که از خویش خبر نیست مرا» یا اینکه سعدی در گلستان میگوید: «ای مرغ سحر عشق ز پروانه بیاموز/ کآن سوخته را جان شد و آواز نیامد/ این مدعیان در طلبش بیخبرانند/ کآن را که خبر شد خبری باز نیامد»، اینها مواردی است که در شعر از خبر گفته شده، ولی گاهی شاعر میخواهد با شعر خودش یک خبری را اعلام کند. بهطور مثال سعدی در باب «در سیرت پادشاهان» کتاب گلستان به قصه دو برادر اشاره میکند که «دو برادر یکی خدمت سلطان کردی و دیگر به زور بازو نان خوردی؛ باری، این توانگر گفت درویش را که: چرا خدمت نکنی تا از مشقت کار کردن برهی؟ گفت: تو چرا کار نکنی تا از مَذَلَّتِ خدمت رهایی یابی؟ که خردمندان گفتهاند: نان خود خوردن و نشستن به که کمرشمشیر زرین بهخدمت بستن» و در ادامه در قالب شعر میگوید: «به دست آهک تفته کردن خمیر/ به از دست بر سینه پیش امیر/ عمرِ گرانمایه در این صرف شد/ تا چه خورم صَیف و چه پوشم شِتا /ای شکم خیره به نانی بساز/ تا نکنی پشت به خدمت دو تا» میخواهم بگویم که اگرچه تفاوت ماهیتی بین شعر و خبر وجود دارد، ولی همداستانی بین آنهاست.
شاعران خبرنگار، خبرنگاران شاعر
این شاعر و نویسنده کشورمان ادامه میدهد: نکته جالب این است که بسیاری از خبرنگاران ما که در حوزه فرهنگ فعالیت میکنند، شاعر هستند. دوستان زیادی از جمله آقای آرش شفاهی، سینا علیمحمدی، آقای مظاهری و عزیزان دیگری که الان در حوزه خبر فعالند یا در گذشته کار خبری میکردند، شاعر بودند، در واقع این افراد روزگاری از تخیلشان در حوزههای مرتبط با خبرنگاری استفاده میکردند و بعدها آن را برای سرودن اشعارشان به کار گرفتند.
وی با تأکید بر اینکه ادبیات فارسی حلقه وصلی است بین شاعران و خبرنگاران اظهار میدارد: وقتی شما میخواهید با دیگران ارتباط کلامی برقرار کنید، ناگزیرید که از ادبیات یا همان زبان معیار گفتاری یا نوشتاری استفاده کنید. زبان معیار نوشتار همان زبانی است که قبلاً در آثاری مثل شاهنامه و تاریخ بیهقی بوده و امروز در کتابهای درسی ما نیز وجود دارد. معیار گفتار زبانی است که رسانه ملی و دیگر رسانهها در حال ترویج و استفاده از آن هستند و همه مردم هم در ارتباطات روزمره خودشان از آن استفاده میکنند، مثلاً یک ایرانی اهل میناب همانگونه سخن میگوید که هموطن اهل خوی.
اکرامیفر در پایان خاطرنشان میکند: ادبیات در کل در خدمت خبر است و اصلاً نمیشود یک خبری بدون ارتباط گفتاری و نوشتاری در رسانهها منتشر شود. زبان فارسی در خدمت ارائه خبر است و خبرنگاران با درستنویسی خبرها میتوانند به زبان فارسی خدمت کنند. همچنین اهالی خبر میتوانند با واژهآفرینی و ترکیبآفرینی زبان فارسی را بارور کنند.