کد خبر: 1155157
تاریخ انتشار: ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۲ - ۱۲:۰۶
استقرار موشک و پهپاد نقطه‌زن در مرز اسرائیل، رهبری جنبش مقاومت، شکست داعش، دفاع از سوریه و یمن، همه مهم بودند، اما شاید مهم‌تر از آن‌ها عبور حاج قاسم از ‌خط قرمز آمریکا در چارچوب «دکترین مونرو» بود.

به گزارش جوان آنلاین به نقل از مشرق، اگرچه نقش حاج قاسم سلیمانی در منطقه‌ی خاورمیانه به‌شدت پررنگ بود و بسیاری از نقشه‌های آمریکا در این منطقه را نقش بر آب کرد، اما دامنه‌ی نفوذ شهید سلیمانی از شرق تا روسیه و از غرب تا آمریکایی لاتین را در بر می‌گرفت. آمریکایی‌ها ادعا می‌کنند شهید سلیمانی را به خاطر نقشش در قتل آمریکایی‌ها به دست نیروهای مقاومت در خاورمیانه یا حمله‌ی معترضان به سفارت‌خانه‌ی آمریکا در عراق به شهادت رساندند، اما آیا در واقعیت، دلایل عمیق‌تری پشت تصمیم جنجالی دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور وقت این کشور، برای صدور دستور ترور حاج قاسم وجود داشته است؟ پایگاه اینترنتی «کریدل» طی گزارشی تحت عنوان «قاسم سلیمانی در ونزوئلا: انگیزه‌ی کم‌ترشناخته‌شده‌ی پشت پرده‌ی ترور او[۱]» با اشاره به «دکترین مونرو» در سیاست خارجی آمریکا، به دلیل دیگری اشاره کرده است که ممکن است پشت عملیات تروریستی سال ۲۰۲۰ در فرودگاه بغداد بوده باشد.

ارتش آمریکا ۳ ژانویه‌ی ۲۰۲۰ [۱۳ دی‌ماه ۱۳۹۸]، سرلشکر قاسم سلیمانی[۲]، فرمانده‌ی نیروی قدس سپاه پاسداران ایران، را به همراه همرزمش ابومهدی المهندس، جانشین فرمانده‌ی یگان‌های بسیج مردمی عراق، موسوم به حشدالشعبی، ترور کرد. با وجود این‌که سه سال از آن ماجرا می‌گذرد، اما انگیزه‌ی این تصمیم [به ترور] (و زمان‌بندی آن) همچنان محل بحث است. این در حالی است که ممکن است دلایل این ترور شوک‌آور آمریکا را نتوان تنها با نگاه به نقش سلیمانی در درگیری‌های منطقه‌ای پیدا کرد. این اقدام آمریکایی‌ها ممکن است از نفوذ بین‌المللی روزافزون سلیمانی نیز نشأت گرفته باشد.

چرا شهید سلیمانی ترور شد؟

بنا بر گزارش‌ها، سلیمانی مسئول طرح ایران برای محاصره‌ی اسرائیل با هلالی از موشک‌ها و پهپادهای نقطه‌زن در منطقه‌ی غرب آسیا (از لبنان و سوریه تا عراق و غزه و یمن) بود؛ طرحی که مقامات اسرائیلی آن را یک تهدید موجودیتی برای کشور یهودی می‌دانستند. به علاوه، آمریکا مدت‌ها بود سلیمانی را به پشتیبانی از بخش عمده‌ای از مقاومتی متهم می‌کرد که این کشور پس از حمله به عراق در سال ۲۰۰۳ با آن روبه‌رو شد. آمریکایی‌ها همچنین ادعا می‌کردند سلیمانی در مقطع منتهی به ترورش، [به نیروهای تحت امرش] دستور عملیات علیه نیروهای آمریکایی را می‌داده است.

از سوی دیگر، فرمانده‌ی نیروی قدس (به همراه المهندس) در کارزار عراق برای شکست داعش، خارج از کنترل و دستورکار آمریکا و متحدان منطقه‌ایش (که اغلب از این گروه تروریستی برای تأمین دستاوردهای سیاسی و جغرافیایی استفاده می‌کردند) نقش بسیار مهمی داشت. و بالأخره، آمریکا ایران، و به تبع آن سلیمانی، را مسئول حمله‌ی ۱۴ سپتامبر ۲۰۱۹ [۲۳ شهریور ۱۳۹۸] یمن به تأسیسات نفتی «آرامکو» در عربستان می‌دانست[۳]. حمله به آرامکو آن‌قدر گسترده بود که نیمی از تولید نفت عربستان را مختل کرد و بزرگ‌ترین حمله در نوع خود از زمان حمله‌ی صدام، رئیس‌جمهور وقت عراق، به کویت در سال ۱۹۹۰ بود.

یکی از رهبران محور مقاومت

یک سیاستمدار عرب، که روابط نزدیکی با محافل تصمیم‌گیری، هم در واشینگتن و هم در ریاض، دارد، می‌گوید سلیمانی «کلیددار» محور مقاومت بود. وی تصریح می‌کند که «حاج قاسم» به طور منحصربه‌فردی توانایی تصمیم‌گیری و سپس اجرای تصمیم‌هایش را داشت، که در میان رهبران، یک «نقطه‌ی قوت نادر» محسوب می‌شود. سلیمانی به لطف آزادی [و اختیار عمل] در رفت‌وآمد و مذاکره‌ی مستقیم با دولتمردان، شبه‌نظامیان، و جنبش‌های سیاسی مختلف می‌توانست به‌سرعت به نتایج راهبردی قابل‌توجهی دست یابد.

این مسئله نمونه‌های بسیار زیادی دارد: فرمانده‌ی نیروی قدس در سال ۲۰۱۵، ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه، را متقاعد کرد تا در سوریه مداخله‌ی نظامی کند[۴]. همچنین روابط پیچیده‌ی «دوستی-دشمنی» میان ترکیه و ایران را نیز از طریق «هاکان فیدان» رئیس سازمان اطلاعات و امنیت ترکیه، سازماندهی کرد. سلیمانی نقشی محوری در جلوگیری از سقوط دمشق، حفظ و توسعه‌ی پیوندهای مهم با حزب‌الله (جنبش مقاومت لبنان در بیروت)، رهبری عملیات منطقه‌ای برای شکست داعش، و مدیریت موفقیت‌آمیز توازن حساس میان عناصر سیاسی مختلف در عراق داشت. در یمن نیز توانست به جنبش انصارالله آموزش و تسلیحاتی ارائه کند که می‌توان گفت ورق را علیه تجاوز تحت رهبری عربستان برگرداند.

سفر به ونزوئلا

هر کدام از مواردی که تا این‌جا گفته شد، تک‌تک و در مجموع، سلیمانی را به یک هدف جذاب برای ترور توسط هم دولت آمریکا و هم نهادهای امنیتی اسرائیل تبدیل می‌کرد. با این حال، ممکن است عوامل دیگری نیز در تصمیم آمریکا برای ترور سلیمانی در ۳ ژانویه‌ی ۲۰۲۰ نقش ایفا کرده باشند. اگرچه برخی تحلیلگران، به عنوان مثال به حمله‌ی تظاهرات‌کنندگان عراقی به سفارت آمریکا در بغداد در سال ۲۰۱۹، سه روز پیش از قتل غیرقانونی سلیمانی اشاره می‌کنند، اما بعید است تصمیم‌گیرندگان آمریکایی در واکنش به این حادثه‌ی به‌نسبت کم‌اهمیت قاتل‌هایشان را گسیل کرده باشند. مسئله‌ی مهم‌تر برای آن‌ها احتمالاً سفر اعلام‌نشده‌ی سلیمانی به ونزوئلا در همان سال ۲۰۱۹ بود که مصداق عبور از خطوط قرمز واشینگتن در حوزه‌ی نفوذ جغرافیایی خودش محسوب می‌شد.

سفر سلیمانی به این کشور آمریکای جنوبی، دسامبر ۲۰۲۱، حدود دو سال بعد [از ترور شهید سلیمانی]، توسط نیکلاس مادورو، رئیس‌جمهور ونزوئلا، طی مصاحبه‌ای با المیادین به طور علنی فاش شد[۵]. مادورو گفت سلیمانی بین ماه‌های مارس تا آوریل ۲۰۱۹ به کاراکاس سفر کرد؛ در همان مقطعی که آمریکا دست به یک حمله‌ی سایبری و خرابکارانه علیه ونزوئلا زد که منجر به قطعی گسترده‌ی برق در این کشور شد. وی همچنین از ژنرال سلیمانی به عنوان یک قهرمان نظامی تجلیل کرد که «با تروریسم و جنایت‌کاران تروریست وحشی‌ای مبارزه می‌کرد که به ملت‌های محور مقاومت حمله می‌کردند. او انسان شجاعی بود.»

اگرچه مادورو تاریخ دقیق این سفر را افشا نکرد، اما می‌توان حدس زد که سفر سلیمانی در تاریخ ۸ آوریل ۲۰۱۹ انجام شده و وی با اولین پرواز مستقیم شرکت هواپیمایی «ماهان‌ایر» ایران میان تهران و کاراکاس[۶] به ونزوئلا رفته است. آن زمان، حملات [جنگ ترکیبی] آمریکا علیه کاراکاس در اوج خود بود: به رسمیت شناختن «خوان گوایدو» به عنوان رئیس‌جمهور ونزوئلا از سوی واشینگتن، تحریم‌های همه‌جانبه‌ی اقتصادی، و سپس، در پایان آوریل، سازماندهی کودتای ناکامی که صرفاً توانست فرار «لئوپولدو لوپز» رهبر معارضان تحت حمایت آمریکا، به سفارت اسپانیا را تضمین کند.

گسترش روابط نظامی ایران با کاراکاس

یکی از موضوعات کلیدی گفت‌وگو در طول سفر سلیمانی به کاراکاس، احتمالاً همکاری نظامی ایران و ونزوئلا بود. مادورو پیش از سفر سلیمانی، از تأسیس «یگان‌های دفاع مردمی»، یا شبه‌نظامیان انقلابی، برای حفظ نظم در بحبوحه‌ی کودتاهای ناموفق با حمایت آمریکا، خبر داده بود[۷]. هم منابع ایرانی و هم منابع آمریکای لاتین تأیید می‌کنند که تهران در سازماندهی این شبه‌نظامیان نقش داشته است. با این حال، مهم‌ترین همکاری نظامی میان دو کشور، در حوزه‌ی صنعتی‌سازی نظامی بوده است.

ونزوئلا از دوران هوگو چاوز، رئیس‌جمهور سابق و فقید این کشور، کار روی پروژه‌ای برای ساخت پهپاد را آغاز کرد. خود چاوز ۱۳ ژوئن ۲۰۱۲ [۲۴ خرداد ۱۳۹۱] این خبر را اعلام کرد[۸] و گفت: «این کار را داریم با کمک کشورهای مختلف، از جمله چین، روسیه، ایران، و سایر کشورهای متحدمان، انجام می‌دهیم.» چند ماه قبل‌تر، ژنرال «داگلاس فریزر» فرمانده‌ی مقر فرماندهی جنوبی ارتش آمریکا [بین سال‌های ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۲]، موسوم به «ساوث‌کام» (که حوزه‌ی استخفاظی‌اش شامل آمریکای مرکزی و جنوبی است)، درباره‌ی همین پروژه صحبت کرده بود. البته فریزر با طرح این ادعا که ایران در حال ساخت پهپادهایی با «ظرفیت‌های محدود» در ونزوئلا برای اهداف امنیتی داخلی است، مسئله را کوچک‌نمایی کرد.

میراث سلیمانی در آمریکای لاتین

واقعیت این بود که نیروی قدس [تحت فرماندهی] سلیمانی، به نمایندگی از ایران مشغول توسعه‌ی همکاری‌های نظامی با ونزوئلا از طریق ساخت پهپادهای نسل جدید و همچنین تأمین قطعات یدکی برای هواپیماهای ساخت آمریکا بود که در ناوگان کاراکاس بودند. جالب است بدانید که برافراشتن پرچم ایران[۹] به یک اتفاق روتین در مراسم‌های نظامی نیروی هوایی ونزوئلا تبدیل شده است. ۲۰ نوامبر ۲۰۲۰، رئیس‌جمهور مادورو طی یک سخنرانی برنامه‌هایش برای تولید انواع مختلف پهپاد را اعلام کرد. کنار مادورو یک مدل مینیاتوری از پهپادی به نمایش گذاشته شده بود که به نظر می‌رسید هوانورد ایرانی «مهاجر-۶» باشد[۱۰] که سال ۲۰۱۸ در ایران وارد خدمت شد. بنی گانتز، وزیر دفاع وقت اسرائیل، نیز فوریه‌ی ۲۰۲۲ زمانی که از سران سازمان‌های بعدی آمریکایی میزبانی می‌کرد، به همین موضوع اشاره کرد[۱۱].

این تحولات، نتیجه‌ی مستقیم تلاش‌های قاسم سلیمانی بودند. یک مقام ونزوئلایی در گفت‌وگو با کریدل تأیید می‌کند که پروژه‌ی پهپادی این کشور با حمایت کامل ایران ساخته شده است: از آموزش مهندسان گرفته تا راه‌اندازی مراکز تحقیقاتی و تولیدی، تا خودِ تولید. اکتبر ۲۰۱۹، دریابد «کریگ فالر» فرمانده‌ی مقر فرماندهی جنوبی ارتش آمریکا [بین سال‌های ۲۰۱۸ تا ۲۰۲۱]، هشدار داد که روسیه، چین، ایران، و کوبا با ظرفیت‌های متفاوتی مشغول عملیات در حوزه‌ی استخفاظی ساوث‌کام هستند. وی به طور خاص خاطرنشان کرد که نفوذ و حضور ایران دارد به طرز ملموسی در آمریکای جنوبی احساس می‌شود[۱۲]. فالر، مارس ۲۰۲۰، همین هشدار را تکرار کرد[۱۳] و ایران را در صدر فهرست کشورهایی قرار داد که به ونزوئلا در دور زدن تحریم‌های آمریکا کمک کرده‌اند[۱۴].

آمریکا مدت‌هاست آمریکای لاتین را «حیاط خلوت» خود می‌داند و با تبعیت از «دکترین مونرو[۱۵]» به دنبال جلوگیری از نفوذ قدرت‌های رقیب یا متخاصم در این منطقه بوده است. نفوذ سلیمانی در نیم‌کره‌ی غربی ممکن است تهدیدی برای منافع آمریکا و مصداق عبور از این «خط قرمز» تلقی شده باشد. نقش او در کمک به ونزوئلا با هدف توسعه‌ی قابلیت‌های نظامی این کشور، از جمله تولید پهپاد، از دید واشینگتن یک جهش کیفی در روابط خارجی ایران تلقی شده و احتمالاً عاملی در اتخاذ تصمیم ترور سلیمانی بوده است.

انتهای پیام/ 

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار