شعار بنیادین انقلاب شکوهمند اسلامی، مشتمل بر این سه بخش بود: «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی.» (۱) شعاری که به تصریح قانون اساسی، محور اصلی به ثمر نشستن نهال انقلاب در سال ۱۳۵۷ بود. (۲) همانطور که از ظاهر شعار برمیآید، دو مفهوم بنیادین «آزادی» و «استقلال» از اهمیت بسزایی در ایجاد، استمرار و نهایتاً ثمردهی نهضت اسلامی مردم ایران به رهبری امام خمینی (ره) برخوردار است و لازم است جایگاه و اهمیت آن دو در نظام گفتمانی انقلاب اسلامی تبیین شود.
دیدگاه اسلام و انقلاب اسلامی درباره آزادی
اسلام همانگونه که راه افراط و تفریط را در هیچ عرصهای برنمیتابد، در خصوص آزادی نیز طرف اعتدال را گرفته و در عین آنکه آزادی را بالإصاله، حق طبیعی و خدادادی بشر میداند، اما قیدوبندهایی را نیز برای آن قائل است. یکی از مهمترین آیات قرآن کریم پیرامون مفهوم آزادی، آیه۱۵۷ سوره مبارکه اعراف است که میفرماید: «وَیضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ التِی کانَتْ عَلَیهِمْ»، این آیه، درباره نبی اکرم (ص) نازل شده و بیان میدارد که رسول خدا (ص)، غُل و زنجیرها و بندهایی را که به پای انسانها بسته شده و مانع از تحرک و آزادی بشر و مانع از اوج گرفتن و پرواز او میشود، از گردن و پایش باز میکند. انواع و اقسام ظلمها، تبعیضها، محدودیتها و تلقینهایی که در دنیای مدرن و پسامدرنِ امروز بر انسان تحمیل شده و او را در حد یک حیوان تنزل میدهد، همان «إِصْر»ها و «أَغْلَال» است. انبیای الهی هنگامی که وارد جامعهای میشوند، اولین کارشان این است که این غل و زنجیرها و ریسمانهای مذموم را از گردن این زندانی باز کنند و او را آزاد نمایند. (۳)
همچنین تصریح قرآن کریم به آیه «لا إِکرَاهَ فِیالدِینِ» (۴) اشاره به این معناست که دین، امری نیست که با چماق به مردم باورانده شود، بلکه باید آن را با دلیل و برهان روشن کرد تا انسانها بتوانند با اختیار، آزادی عمل و قوهی تعقل و سنجش خود- که ریشه در فطرت الهی دارد- دین خدا را رد یا قبول کنند. (۵)
در کنار نص قرآن، مصادر روایی تشیع نیز بیانگر اصالت آزادی است. به عنوان نمونه، در حدیثی از امیر مؤمنان خطاب به امام مجتبی (ع) آمده است که آن حضرت میفرمایند: «برده دیگری مباش، زیرا خدا تو را آزاد آفریده است.» (۶)
در روایتی دیگر اینطور آمده است: «إِن الْحُر حُر عَلی جَمِیعِ أَحْوَالِهِ، إِنْ نَابَتْهُ نایبةٌ صَبَرَ لَهَا وَ إِنْ تَدَاکتْ عَلَیهِ الْمَصَائِبُ لَمْ تَکسِرْه» (۷)، انسانِ آزاد، در همه حال آزاد است. اگر سختیها به او رو آورَد، صبر میکند، یعنی مقهور و مرعوب سختیها و ناراحتیها نمیشود. همچنین اگر مصیبتها از همه سو بر او هجوم آورد، او زیر این بار نمیشکند. این، معنای آزادی در مفهوم اسلامی آن است. (۸)
بنابراین در مکتب قرآن و اهل بیت (ع)، آزادی و حریت انسان، امری ذاتی و اصیل است و به مثابه هدیهای الهی است که در فطرت بشر نهاده شده است. (۹)
در منظومه فکری امام راحل نیز- که برگرفته از مکتب قرآن و عترت است- آزادی، بهترین نعمتی است که خدای متعال برای بشر قرار داده (۱۰) و زندگیای که در آن آزادی نباشد، زندگی نیست! (۱۱)
در چنین نگاهی، آزادی برای انسانها، در حقیقت تفضلی از جانب خدای متعال است: «این آزادی برای ما الان یک نعمتی است که باید قدرش را بدانیم و همه باهم حفظ کنیم این را. این نعمتی که خدا به ما داده است، شکر کنیم این نعمت را...». (۱۲)
شکی در اهمیت و والامقام بودنِ آزادی نیست، اما صحبت بر سر این است که در چارچوب بیانشده در ابتدای بحث (آزادیهای فیمابینِ ملت و دولت) چه حدودی برای آزادی در اسلام وضع شده است. امام خمینی (ره) در این خصوص میفرمایند: «ما آزادیای که اسلام تو [ی]آن نباشد نمیخواهیم. ما استقلالی که اسلام تو [ی]آن نباشد نمیخواهیم. ما اسلام میخواهیم. آزادیای که در پناه اسلام است، استقلالی که در پناه اسلام است ما میخواهیم. ما آزادی و استقلال بیاسلام به چه دردمان میخورد؟ وقتی اسلام نباشد، وقتی پیغمبر اسلام (ص) مطرح نباشد، وقتی قرآن اسلام مطرح نباشد، هزار تا آزادی [هم که]باشد... ما آن را نمیخواهیم... (۱۳) معنی آزادی این نیست که هرکس برخلاف قوانین، برخلاف قانون اساسی یک ملت... هرچه دلش میخواهد بگوید. آزادی در حدود قوانین یک مملکت است. مملکت ایران، مملکت اسلامی است و قوانین ایران قوانین اسلام است. در قانون اساسی زمان سابق هم این معنا که هرچه برخلاف قانون اسلام باشد، قانون نیست و قانون باید موافق با قوانین اسلام باشد، هست و هر قانون اساسی که در ایران بخواهد قانونیت داشته باشد، نمیتواند قانونی باشد که برخلاف گفته پیغمبر اسلام، برخلاف گفته قرآن باشد. پس آزادیای- که گفته میشود که مطبوعات آزادند، بیان آزاد است- معنایش این نیست که مردم آزادند که هر کاری میخواهند بکنند.» (۱۴)
مقام معظم رهبری نیز معتقدند: «ما به آزادی بیان و آزادی فعالیتهای اجتماعی معتقدیم. اصلاً این مفاهیم و این حقایق را انقلاب و پیشروان انقلاب به این کشور آوردند...، اما این آزادی، محدود است و آزادی مطلق نیست. حدش کجاست؟ حدش عبارت است از حدودی که اسلام تعیین کرده است. اگر بنا شود که کسانی مردم را به بیایمانی و به شهوات سوق دهند، در این کار، آزاد نیستند. این آزادی، آزادی خیانت است.» (۱۵)
این تفضل الهی البته میبایست از مجرای حاکمیتها بر مردم جاری شود و از این حیث، منتی بر مردم نیست، زیرا که حکومتها «وظیفه» دارند تنها به عنوان حلقهای واسط، این تفضل الهی را به دست مردم رسانده و آزادی طبیعی و خدادادی آنان را تأمین نمایند: «استقلال ملی... و آزادی اجتماعی... این هر دو از جمله ارزشهای اسلامیاند و این هر دو عطیه الهی به انسانهایند و هیچ کدام تفضل حکومتها به مردم نیستند. حکومتها موظف به تأمین این دواند.» (۱۶)
تعریف «استقلال ملی» در گفتمان انقلاب اسلامی
در کنار آزادی و البته در امتداد آن، مفهوم «استقلال ملی» است. علت آنکه در این نوشتار، مفهوم استقلال در ادامه مفهوم آزادی بیان میشود، این است که در گفتمان انقلاب، تعریف استقلال برآمده از مفهوم آزادی است: «استقلال یعنی آزادی در مقیاس یک ملت، این معنای استقلال است... (۱۷) استقلال یعنی آزادی در ابعاد یک ملت که وابسته به کسی و به جایی نباشد، یک ملت آزاد یعنی ملتی که به هر صورت تحت نفوذ و سیطره مخالفین خود یا دشمنان خود یا بیگانگان قرار ندارد.» (۱۸)
قرآن کریم نیز بر ضرورت استقلال امت اسلام و جامعه مؤمنین و عدم خدشه این استقلال به دست کفار تأکید کرده، میفرماید: «خداوند هرگز برای کافران و به زیان مؤمنان، راهِ تسلطی قرار نداده است.» (۱۹)
اهمیت استقلال در منظومه فکری امامین انقلاب اسلامی
همانگونه که در مقدمه این نوشتار نیز ذکر شد، شعار بنیادین انقلاب اسلامی عبارت بود از «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی.» در خصوص شق دومِ این شعار یعنی «آزادی» - که در سطور بالا ذکرش رفت- تاکنون سخنهای بسیار رفته، کتابهای بسیار نوشته شده و شعارهای فراوانی سر داده شده است، بعضی با رعایت جوانب اعتدال و بسیاری هم با جانب افراط یا تفریط، لذا شعار آزادی، زنده و رایج است، در حالی که شق اول، تاکنون در انزوای بیشتری قرار داشته است. (۲۰)
برای آنکه اهمیت این مفهوم از نگاه گفتمان انقلاب روشنتر شود، بد نیست رجوعی اجمالی به منظومه فکری امامین انقلاب اسلامی صورت گیرد.
در این منظومه، عنصر استقلال و عدموابستگی به قدرتهای بزرگ و استکبار جهانی، از جمله دالهای اساسی گفتمان انقلاب اسلامی به شمار میآید، به نحوی که در بسیاری از فرازهای کلام این دو بزرگوار، عنصر «وابستگی» به عنوان مؤلفه بنیادین حکومت پهلوی و در مقابل، عنصر «استقلال» به عنوان یکی از علل بنیادین وقوع انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ معرفی میشود.
حضرت امام (ره) با اشاره به اینکه مفهوم «استقلال»، متضمن همه چیز است، میفرمایند: «آنچه من میخواهم عرض کنم... این است که الان ما یک گرفتاری اصولی داریم که اگر این گرفتاری اصولی تمام نشود و نتوانیم به پیروزی در این گرفتاری برسیم، نه دیگر امید این است که سیستان درست بشود و بلوچستان درست بشود و نه امید این است که تهران و قم و سایر جاها درست بشود... و آن گرفتاری این است که اول ما باید اساس استقلال مملکتمان را درست بکنیم که مملکت بشود مملکت ایران برای ما و کسی دیگر نتواند در آن تصرف کند. اگر ما کشور خودمان را استقلالش را تحصیل نکنیم و تضمین نکنیم، سایر چیزها درست نخواهد شد.» (۲۱)
همچنین در جایی دیگر، با اشاره به اینکه اصل و اساسِ حکومت پهلوی بر وابستگی بود، میفرمایند: «معالاسف در دوران گذشته اساس بر آن بود که ما را در هر چیز وابسته کنند و با ملت ما آن کنند که دستش برای هر چیز پیش دیگران دراز باشد. شما عزیزان کوشش کنید که از این وابستگی بیرون آیید و احتیاجات کشور خودتان را برآورید و از نیروی انسانی و ایمانی خودتان غافل نباشید و از اتکال به اجانب بپرهیزید و استقلال خود را در تمام ابعاد بیمه کنید.» (۲۲)
نمونههایی از این دست، در کلام امام راحل (ره) فراوان است، همچنانی که این سیره استقلالخواهی، از همان آغاز دوران رهبری مقام معظم رهبری نیز بر مشی کلی ایشان حاکم بوده و معظمله بارها بر اهمیت بیمانندِ این مفهوم در ایجاد و استمرار انقلاب اسلامی، تأکید فرمودهاند:
«استقلال، بیتالغزل انقلاب اسلامی بود، یعنی نفوذ بیگانه در این کشور ممنوع، یعنی امریکا و انگلیس و دیگران حق ندارند در مسائل سیاسی و فرهنگی کشور هیچگونه اعمال نفوذی بکنند.» (۲۳)
در جایی دیگر میفرمایند: «حفظ استقلال کشور در همه زمینهها و جلوگیری از نفوذ و رخنه دشمنان، جزو اصول تغییرناپذیر انقلاب است.» (۲۴)
ایشان همچنین یکی از مهمترین دلایل دشمنی و کینهتوزی نظام سلطه با جمهوری اسلامی را استقلالخواهی ملت ایران عنوان کرده، میفرمایند: «کشور شما کشور بزرگ، بااهمیت و باعظمتی است، ملت شما ملت هوشمند و شجاع و مقتدری است. این کشور به خاطر استقلال، ایمان، اعتقاد به اسلام، اعتقاد به حاکمیت دین خدا در زمین و در جامعه و ارزشهای والایی که در نظر دارد، یک جبهه بزرگی هم از دشمنان دارد که اینها دائم مشغولند...» (۲۵)
با رجوع به اندیشه امامین انقلاب به عنوان معماران انقلاب و نظام اسلامی، میتوان گفت عنصر «وابستگی» در رژیم پهلوی، یکی از مهمترین علل سقوط آن و در مقابل، عنصر «استقلال»، یکی از مؤلفههای بنیادین وقوع و استمرار انقلاب اسلامی در این کشور بوده است.
خونبهای استقلال و آزادی
آزادی و دانستن قدر و منزلت حقیقی آن، برای ملتهایی که بهای سنگینی برای کسب آن پرداختهاند، ارزش بیشتری مییابد، به بیان دیگر هر قدر ملتی در این راه بیشتر مبارزه کرده و بهای بیشتری پرداخته باشد، به همان میزان ارزش آزادی را بیشتر و بهتر درک خواهد کرد.
ملتی که سالیان سال و پیش از ظهور اسلام، با استبداد شاهنشاهان ایران و قرنهای متمادی پس از ظهور اسلام، با قهر و غلبه مطلقالعنان سلاطینِ به ظاهر مسلمان روبهرو بوده، ظرفیت بالقوه زیادی برای درک آزادی و عدالت اجتماعی دارد. برای چنین ملتی، نهضت مشروطه، بارقه امیدی است تا برای نخستینبار، کمی از شیرینی طعم مردمسالاری دینی را بچشد، اگرچه انحرافات پیشآمده در این نهضت، شیرینی اولیه را به تلخی کشاند، اما تجربهای تاریخی را پیش روی ملتی رنجدیده گذاشت تا این تجربه شکستخورده را بار دیگر و با نهضت امام خمینی (ره) با موفقیت پشت سر گذارد. چنین ملتی در نسبت با ملتهای دیگر، قطعاً شیرینی طعم آزادی را بهتر درک خواهد کرد.
همین ماجرا برای «آزادی در مقیاس یک ملت» یا همان «استقلال ملی» نیز صادق است. لذت استقلال، برای ملتهایی که روزگاران طولانی طعم وابستگی را چشیدهاند، قابل لمستر خواهد بود.
ملتی که در ۲۰۰ سال اخیر، بارها و بارها نفوذ اجانب را به انحای مختلف در میان صفوف خود دیده، تجربه شیرین و موفق نهضت تنباکو را پشت سر گذاشته، نهضت ملی شدن صنعت نفت را با عاقبتی نهچندان خوش سپری کرده، جنگی هشت ساله و خانمانسوز را با تمام وجود لمس کرده و از آن سربلند بیرون آمده و برای هر کدام از این فقرات، مرارتهای بسیار کشیده، طبعاً ارزش و اعتبار استقلال ملی برایش دوچندان خواهد بود.
شدت مبارزات ملی مردم ایران طی قرون متمادی، به ویژه از ۲۰۰ سال اخیر تاکنون، به حدی بوده که برکاتِ تلخ و شیرین آن را باید نه «دستاورد» بلکه «خونآورد» هزاران انسان متعهد، شجاع، فداکار و میهندوستی دانست که هر کدام در برههای از تاریخ این مرزوبوم، حماسهها آفریدند، همانگونه که رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز در بیانیه گام دوم انقلاب، به این موضوع اشاره کرده، فرمودند: «منزلت آزادی و استقلال را کسانی بیشتر میدانند که برای آن جنگیدهاند. ملت ایران با جهاد ۴۰ساله خود از جمله آنهاست. استقلال و آزادی کنونی ایران اسلامی، دستاورد بلکه خونآوردِ صدها هزار انسان والا و شجاع و فداکار است، غالباً جوان، ولی همه در رتبههای رفیع انسانیت.» (۲۶)
نتیجه
استقلال و آزادی، به عنوان دو رکن شعار بنیادین انقلاب اسلامی از اهمیتی بیبدیل برخوردار است.
آزادی از جمله مفاهیمی است که مکاتب گوناگون بشری در خصوص آن سخنها گفته و شعارها سردادهاند. به عنوان نمونه، دیدگاه هر کدام از حکومتهای استبدادی سلطنتی، دموکراتیک یا مارکسیستی به مقوله آزادی، دیدگاهی مختص خودشان است که در آن، مفهوم آزادی دچار قبض و بسطهای افراطگونه یا تفریطگونه میشود. در این میان، نگاه اسلام و در امتداد آن، نگاه برآمده از انقلاب اسلامی، نگاهی است که تلاش دارد حدی بینابینی و معتدل را در این میان تعریف کند که با مراجعه به قرآن کریم و روایات معصومین (ع) و نیز مراجعه به منظومه فکری امامین انقلاب، این حد میانه قابل احصا و تحدید است.
استقلال و به طور مشخص استقلال ملی نیز مفهومی جدای از آزادی نیست، زیرا که از منظر گفتمان انقلاب اسلامی، استقلال همان آزادی است، منتها در مقیاس یک ملت و از این حیث، مفهوم استقلال ملی در امتداد مفهوم آزادی قرار میگیرد. مفهوم استقلال ملی در اندیشه امام راحل (ره) آنقدر مهم است که ایشان معتقدند اگر استقلال کشور به طور صحیح تحصیل و تضمین نشود، سایر مقولات درست نخواهد شد. (۲۷)
ملتها قدر و منزلت حقیقی این دو نعمتِ طبیعی خدادادی را هنگامی بهتر درک خواهند کرد که بهای سنگینی را برای کسب آن پرداخته باشند، به دیگر سخن، هر قدر ملتی در این مسیر، بیشتر مبارزه کرده و بهای بیشتری را پرداخته باشد، به همان میزان ارزش آزادی و استقلال را بیشتر و بهتر درک خواهد کرد. در این میان، ملت ایران، نمونهای است که به سبب دادن بهای بسیار- که خون صدها هزار شهیدِ راه آزادی و استقلال، تنها بخشی از آن است- ملتی شاخص و مثالزدنی در این میان محسوب میشود و به همین دلیل، تحصیل استقلال و آزادی، نه «دستآورد»، بلکه «خونآورد» صدها هزار انسان متعهد، شجاع و فداکار و میهندوستی است که هر کدام در برههای از تاریخ این مرزوبوم، حماسهها آفریدند و با ریختن خون پاک خود بر خاک حاصلخیز این سرزمین، نهال انقلاب را آبیاری کرده و به شجرهای طیبه مبدل نمودند.
منابع:
۱- بیانات مقام معظم رهبری در اجتماع بزرگ مردم قم، ۱۴ مهر ۱۳۷۹.
۲- متن کامل قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، بخش «بهایی که ملت پرداخت».
۳- برگرفته از خطبههای حضرت آیتالله خامنهای در نماز جمعه تهران، ۱۴ آذر ۱۳۶۵.
۴- بقره/۲۵۶.
۵- محمدهادی معرفت، «آزادی در قرآن»، مجله بازتاب اندیشه، فروردین و اردیبهشت ۱۳۷۹، ش ۱ و ۲، ص ۴۰.
۶- لا تَکنْ عَبْدَ غَیرِک وَ قَدْ جَعَلَک اللهُ حُراً. (سیدرضی، نهجالبلاغه، نامه ۳۱).
۷- محمدبنیعقوب کلینی، کافی، قم: دارالحدیث، بیتا، ج ۳، ص ۲۳۰.
۸- برگرفته از خطبههای حضرت آیتالله خامنهای در نماز جمعه تهران، پنجم دی ۱۳۶۵.
۹- بیانات در دیدار زائران و مجاوران حرم مطهر رضوی، اول فروردین ۱۳۷۸.
۱۰- روحالله موسوی خمینی، صحیفه امام، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، ۱۳۸۹، چاپ پنجم، ج ۷، ص ۳۶۷.
۱۱- پیشین، ص ۴۱۹.
۱۲- پیشین، ص ۴۸۱.
۱۳- پیشین، ص ۴۵۹.
۱۴- پیشین، صص ۵۳۵ و ۵۳۶.
۱۵- بیانات در دیدار جمعی از فرماندهان سپاه، ۲۴ شهریور ۱۳۷۷.
۱۶- بیانیه «گام دوم انقلاب» خطاب به ملت ایران، منتشرشده در ۲۴ بهمن ۱۳۹۷.
۱۷- بیانات در مراسم بیستوششمین سالگرد رحلت امام خمینی (ره)، ۱۴ خرداد ۱۳۹۴.
۱۸- بیانات در مراسم بیستوپنجمین سالگرد رحلت امام خمینی (ره)، ۱۴ خرداد ۱۳۹۳.
۱۹- نساء/۱۴۱.
۲۰- برگرفته از بیانات معظمله در اجتماع بزرگ مردم قم، ۱۴ مهر ۱۳۷۹.
۲۱- روحالله موسوی خمینی، پیشین، ج ۸، ص ۲۲۷.
۲۲- پیشین، ج ۱۰، ص ۸۰.
۲۳- بیانات در اجتماع بزرگ مردم قم، ۱۴ مهر ۱۳۷۹.
۲۴- بیانات معظمله در مراسم سیزدهمین سالگرد رحلت امام خمینی (ره)، ۱۴ خرداد ۱۳۸۱.
۲۵- بیانات معظمله در مراسم دانشآموختگی دانشجویان دانشگاههای افسری ارتش، هفتم مهر ۱۳۹۵.
۲۶- بیانیه «گام دوم انقلاب» خطاب به ملت ایران، منتشرشده در ۲۴ بهمن ۱۳۹۷.
۲۷- روحالله موسوی خمینی، پیشین، ج ۸، ص ۲۲۷.