پس از پیروزی انقلاب اسلامی، موضوع آینده این انقلاب در میان پژوهشگران و سیاستمداران داخلی و جهانی، همواره محل بحث و ارزیابیهای مختلف بوده است. در سطح جنگ ادراکی و در میان متولیان پروپاگاندای سازمانیافته علیه مردم ایران نیز دشمنان تلاش زیادی کرده و میکنند تا با تاریک نشان دادن این آینده، بذر یأس و ناامیدی در افکار مردم ایران کاشته شود. فارغ از این تبلیغات مسموم و جهتدار رسانهای دشمنان انقلاب و ایران، آینده انقلاب اسلامی را چگونه میتوان بیطرفانه و روشمند مورد ارزیابی قرار داد؟
در بررسی آینده انقلاب اسلامی و مبتنی بر روش سناریونویسی میتوان سه سناریو را در مورد آینده انقلاب، ممکن و محتمل دانست و آنها را روایت نمود:
۱. سناریوی ترمیدور انقلاب اسلامی؛ ۲. سناریوی نرمالیزاسیون انقلاب اسلامی و ۳. سناریوی تکامل انقلاب اسلامی.
سناریوی اول (سناریوی ترمیدور انقلاب)، ناظر بر فروکش کردن شور انقلابی و دور شدن از آرمانهای آن از سوی انقلابیون است. این سناریو برگرفته از نظریه «کرین برینتون» در کتاب «کالبد شکافی چهار انقلاب» است. وی با بررسی چهار انقلاب بزرگ دوره اخیر تاریخ جهان، به این نتیجه میرسد که در این انقلابها، انقلابیون و مردم انقلابی پس از مدتی نسبت به تحقق آرمانهای انقلاب دچار تردید شده و با سرخوردگی خواهان بازگشت به وضعیت عادی و غیرانقلابی میشوند که تداوم این روند به استحاله انقلاب و بازگشت به بسیاری از ارزشهای پیشاانقلابی میانجامد. وی نام این بازگشت را ترمیدور نهاد. در بررسی و ارزیابی این سناریو در مورد انقلاب اسلامی ایران باید گفت که تلاشهای بسیاری بعد از انقلاب برای القای این وضعیت و سرخوردگی مردم از آرمانها صورت گرفت. در این بین به طور ویژه تلاش مستمر و شبانهروزی جریان روشنفکری وابسته به غرب و برخی چهرههای سیاسی که خود را اصلاحطلب مینامند بسیار برجسته بود. آنان یک روز سخن از پایان مشروعیت کاریزماتیک امام و آغاز عصر عرفی شدن ولایت فقیه میگفتند و روز دیگر از رفتن امام خمینی (ره) به موزههای تاریخ سخن میراندند. در ارزیابی این سناریو باید گفت که شواهد نشان از این دارد که این سناریو بهرغم همه تلاشهای طاقتفرسای غربیها و پیادهنظام آنها در داخل، چندان قرین موفقیت نبوده است. علاوه بر نشانههای متعدد ناکامی در حوزه فرهنگی، در حوزه سیاسی و اجتماعی نیز تشییع تاریخی و بیسابقه پیکر مطهر سردار رشید اسلام حاج قاسم سلیمانی نشان میدهد مردم ایران بهرغم مشکلات و هجمهها و گلایههای بهحق از کاستیها و کمکاریهای برخی مسئولان، همچنان مستحکم و مقاوم در صف مقدم حمایت از آرمانهای انقلاب اسلامی هستند و انقلاب اسلامی چندان میانهای با نظریه ترمیدور ندارد.
سناریوی دوم یا «سناریوی نرمالیزاسیون» ناظر به تغییر رفتار سیاسی و اجتماعی مردم و مسئولان ایرانی پس از فشارهای متعدد اقتصادی و سیاسی بینالمللی است که با سردمداری امریکا و صهیونیسم بینالملل برای پشیمان کردن مردم و مسئولان ایران از آرمانهای انقلابی و قرار گرفتن در چارچوب رفتار مطلوب نظام سلطه است. این سناریو هم همانند سناریوی اول و در کنار آن، در واقع یک سناریو در بستر طبیعی برای انقلاب اسلامی نبوده، بلکه کاملاً به صورت برنامهریزی شده از سوی دشمنان انقلاب به خصوص در یک دهه گذشته پیگیری شده است. نرمالیزه کردن ایران و انقلاب اسلامی موضوعی است که به صورت جدی در محافل اندیشکدهای و حتی در سخنان دیپلماتها و سیاستمداران و نیز رسانههای غرب، به خصوص امریکا، در یک دهه گذشته مطرح بوده است. از نظر امریکاییها نرمالیزه کردن ایران، یعنی وادار کردن این کشور به پذیرش قواعد آنها و رفتار در چارچوب مد نظر آنها. تحقق این اراده به معنای پایان انقلاب اسلامی و تبدیل جمهوری اسلامی به یک جمهوری اسلامی اسمی و خالی از محتوای اسلامی است. دستور کار رفتار یک دهه گذشته امریکاییها و استراتژیهایی همچون چماق و هویج و فشار حداکثری در برابر ایران منطبق با همین سناریو بوده و کمک در به قدرت رسیدن جریان همسو با عنوان شیک «میانهروها» و با رمز «تعاملگرایی» و «حل مسائل با کدخدا» و با استفاده از تحریمهای بیسابقه و شرطیسازی اقتصاد ایران در همین چارچوب انجام شد. در ارزیابی این سناریو هم باید گفت که نه تنها فشارهای سنگین بیش از یک دهه غربیها در راستای این سناریو برای تغییر رفتار حاکمیت با موفقیت همراه نبوده، بلکه پس از هشت سال استقرار دولت میانهرو علاقهمند به روابط با امریکا در ایران، مردم در یک تغییر آشکار یک دولت انقلابی را به قدرت رساندند. موضع فعال و انقلابی ایران در مسائل منطقه و جهان نیز به روشنی نشان میدهد که سناریوی نرمالیزاسیون با شکست بزرگی مواجه شده است و حتی خود غربیها هم دیگر درباره آن سخن نمیگویند!
سناریوی سوم یا سناریوی «تکامل انقلاب» ناظر به پویایی و سیلان مداوم انقلاب و رشد و توسعه آن است. در این سناریو انقلاب اسلامی نه تنها دچار استحاله و نرمالیزاسیون نشده بلکه در مسیر تکاملی خود و به صورت کاملاً پویا در حرکت است. درباره این سناریو باید گفت که انقلاب اسلامی از جنس انقلابهای مصطلح جهان نیست، بلکه یک نهضت الهی است که به دست مردمی که به دنبال جاری و ساری کردن امر الهی در حکومت و جامعه بودند به وجود آمد، بنابراین نمیتوان آن را با چارچوبهای نظری سایر انقلابها تحلیل کرد. در واقع انقلاب اسلامی نه یک revolution در تعریف غربی که یک خیزش الهی در راستای نهضت انبیا پس از ۱۴۰۰ سال از آخرین انقلاب الهی است. فارغ از مبنای دینی تحلیل انقلاب اسلامی، بر اساس معیارهای علمی و عینی هم میتوان سناریوی تکاملی انقلاب را برجسته دید و شواهد زیادی برای آن برشمرد. امروز پس از گذشت ۴۳ سال از پیروزی انقلاب، در داخل کشور بهرغم همه کاستیها، مشکلات و فشارهای تحریمی، مردمی مقاوم و پا به کار انقلاب حضور دارند که حاضر هستند برای پیشبرد آرمانهای انقلاب از همه چیز خود ایثار کنند. علاوه بر این در حوزه اقتصادی بهرغم فشار بیسابقه تحریمی که با هدف فروپاشی اقتصادی و اجتماعی ایران و شورشهای اجتماعی مردم برنامهریزی و اجرا شد، جمهوری اسلامی توانسته فشارها را پشت سر بگذارد و به سمت خنثیسازی تحریمها به پیش رود و ملت ایران نیز نجیبانه و مقاوم در برابر این توطئه ایستادهاند. از نظر ژئوپلتیک نیز جمهوری اسلامی توانسته در جغرافیای بزرگی از شرق تا غرب خود و تا سواحل مدیترانه و تنگههای استراتژیک منطقه و جهان حضوری راهبردی و تعیینکننده داشته و با به شکست کشاندن طرح هایی، چون «خاورمیانه بزرگ» ترتیبات امنیتی مطلوب خود را سامان دهد. در حوزههای علمی نیز ایران، امروز در بسیاری از زمینهها در قله علم قرار دارد. در حوزههای دفاعی و موشکی نیز همگان بر قدرت ایران واقفند و غربیها هم مدام از هراس خود از آن سخن میگویند. در حوزه منطقهای نیز همه شواهد و قرائن از وضعیت کنونی انقلاب اسلامی حاکی از رشد و بالندگی و توسعه آن در بین مردم نقاط دیگر همچون فلسطین، سوریه، لبنان، عراق و یمن است.
امروز انقلاب اسلامی از بسیاری از توطئهها سربلند بیرون آمده و مستحکم و قاطع در مسیر خود به پیش میرود. آینده انقلاب نیز مطابق با جمله مشهور یک آیندهپژوه که «بهترین روش برای پیشبینی آینده، ساختن آن است» نه بر اساس آرزوهای دشمنان انقلاب در قالب پیشبینی و تحلیل که بر اساس تلاش و همت تک تک مردم در حال ساخته شدن است و اراده مردم نجیب ایران نیز بر این تعلق گرفته که این انقلاب را به نهضت جهانی امام عصر (عج) متصل نمایند.