ابوالحسن بنیصدر نخستین رئیسجمهور معزول و فراری پس از یک دوره بیماری روز گذشته در سن ۸۸ سالگی درگذشت.
درباره سرنوشت پر التهاب سیاسی او کتابها و مطالب فراوانی نوشته شده است، اما شاید بتوان گفت قابل تأملترین نکتهای که درباره او باید یادآوری کرد، هشدار و دوراندیشی امام خمینی (ره) در روز تنفیذ حکم ریاست جمهوری بنیصدر در سال ۵۸ بود که با حدیث «حبالدنیا رأس کل خَطیئَهًْ» آغاز شد. این عبارت از همان اول کار نشان از اخطار و هشدار داشت و سرشار از معنا بود.
نکتهای که برای همه دورانها درسآموز است، اینکه به تعبیر امام خمینی بنیصدر گرفتار عجب و غرور شد و همین توهم خود برتربینی او را به ورطه نابودی کشاند. رأی بالای مردم باعث غرور در بنیصدر شد و او گمان میکرد محبوبیتش به حدی است که مردم حاضرند امام را به خاطر او کنار بگذارند و بارها در شورای انقلاب گفته بود که بررسیها نشان میدهد محبوبیت من الان از امام بیشتر است!
بنیصدر که بود و چه شد
ابوالحسن بنیصدر، دوم فروردین ۱۳۱۲ شمسی در روستای باغچه از توابع شهرستان کبودرآهنگ متولد شد. پدر او آیتالله سیدنصرتالله معروف به صدرالعلمای همدانی و پدربزرگ او سید صالح معروف به مجدالعلمای همدانی از روحانیون سرشناس استان همدان بودند. او دارای یک برادر به نام سید فتحالله بود. پدر او با امام خمینی (ره) سلام و علیک داشت. بنیصدر در جوانی مسئول یک سازمان دانشجویی در دانشگاه تهران بود. او نماینده جمع کوچکی از دانشجویان ضد رژیم شاه بود و دو بار به زندان افتاد. او در پاییز ۱۳۴۲ با حمایت و همراهی احسان نراقی، کشور را به مقصد فرانسه ترک کرد. تحصیلات عالیه خود را در دانشگاه سوربن ادامه داد و مدرک دکترای اقتصاد و سرمایهگذاری گرفت.
سال ۱۳۵۰ با درگذشت آیتالله سیدنصرالله بنیصدر در نجف اشرف، ابوالحسن ۳۸ ساله و سایر دوستان و اقوام پدر او برای تشییع پیکر به نجف رفتند. او در جریان مراسم تشییع و خاکسپاری با امام خمینی (ره) روبهرو شد و بهتدریج در شمار همراهان امام درآمد! او در آن سالها تحت تأثیر چند مکتب فکری - سیاسی مختلف و گاه متعارض بود. ناسیونالیسم نهضت آزادی، اسلامگرایی، کتاب «کوچک زیباست» شوماخر و سوسیالیستهای تخیلی دهههای ۱۹۷۰ اروپا.
نمک خورد و نمکدان شکست
بنیصدر پس از ورود به ایران در تاریخ ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ و برگزاری جلسات سخنرانی در دانشگاه صنعتی شریف با حکم امام خمینی (ره) تا پایان مأموریت شورای انقلاب اسلامی، عضو این شورا شد. او مدتی بعد و در پی استعفای دستهجمعی دولت موقت مهندس مهدی بازرگان به سمت وزیر اقتصاد و دارایی منصوب شد.
با قبول استعفای دولت موقت از سوی امام خمینی (ره)، شورای انقلاب مسئول برگزاری انتخابات ریاستجمهوری شد. اصلیترین رقیب او یعنی حزب جمهوری اسلامی، به علت تأکید امام خمینی (ره) بر دوری روحانیون از امور اجرایی، نتوانست کاندیدای قدرتمند خود (آیتالله دکتر بهشتی) را برای رقابت با بنیصدر معرفی کند و کاندیدای مورد حمایت این حزب، یعنی جلالالدین فارسی به علت منع قانونی، نتوانست کاندیدای انتخابات شود. سرانجام ابوالحسن بنیصدر با حدود ۱۱ میلیون رأی، پنجم بهمن ۱۳۵۸ با کسب ۷۶ درصد آرا، نخستین رئیسجمهور ایران شد. با برگزاری انتخابات نخستین دوره مجلس شورای اسلامی در اسفند ۱۳۵۸ حزب جمهوری اسلامی اکثریت مجلس را در دست گرفت. تنش جدی بین این حزب و بنیصدر در معرفی نخستوزیر به مجلس شورای اسلامی بود.
با آغاز جنگ، مخالفت بنیصدر با نیروهای انقلابی، بهویژه بیتوجهی عمدی او به تأمین نیازهای رزمندگان در جبهههای جنگ، بهخصوص مخالفت سرسختانه با فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در نخستین ماههای آغاز جنگ تحمیلی اصلیترین دلیل کاهش سریع محبوبیت او و عزل بنیصدر از فرماندهی کل قوا و توقیف ارگان او، روزنامه انقلاب اسلامی بود. ادامه تنش بین بنیصدر و نیروهای انقلاب به سخنرانی او در دانشگاه تهران منجر شد. این سخنرانی، حاشیههای زیادی به دنبال داشت. پس از آن بود که در تاریخ ۲۰ خرداد ۱۳۶۰ بنیصدر به فرمان امام خمینی از فرماندهی کل قوا برکنار شد.
پنج روز پس از عزل بنیصدر، در تاریخ ۲۵ خرداد ۱۳۶۰ تظاهرات اعتراضی گسترده در تهران و برخی شهرهای کشور برگزار شد و خواستار محاکمه و اعدام او شدند. ۲۶ خرداد طرح دو فوریتی برخی نمایندگان مجلس برای سلب کفایت سیاسی رئیسجمهور در مجلس به جریان افتاد. با تصویب کلیات آن شور دوم طرح در صحن علنی مجلس به جریان افتاد و پنج روز بعد در تاریخ ۳۱ خرداد با اکثریت قاطع آرا کفایت سیاسی نداشتن بنیصدر به تصویب مجلس رسید و با اطلاع امام (ره) از این تصمیم مجلس، حکم عزل او از ریاستجمهوری نیز از سوی ایشان صادر شد.
نصیحت امام هم نتیجه نداد
امام راحل در همین روز در سخنانی خطاب به بنیصدر بیان کردند: .. من الآن هم نصیحت میکنم آقای بنی صدر را به اینکه نبادا در دام این گرگهایی که در خارج کشور نشستند و کمین کردند بیفتید، و این آبرویی که از دست دادید بدتر بشود. من علاقه دارم که تو بیشتر از این خودت را تباه نکنی. من علاقه دارم که همۀ اشخاصی که در این مملکت زندگی میکنند یک زندگی انسانی ـ الهی باشد. نبادا یک وقت در دام اشخاصی بیفتی که این ملت آنها را سر تا پا شناخته است؛ و آنها از تو پشتیبانی کنند و تو هم در دام آنها بیفتی؛ که هم دنیا به باد رفته است تا آخر، و هم آخرت. اگر نصیحتهای من را گوش کرده بودی، این مسائل پیش نمیآمد. لکن نگذاشتند؛ آنهایی که به تو اظهار علاقه میکردند آنها به اسلام علاقه نداشتند؛ و تو را کشاندند به جایی که تباه کردند، بیش از این خودت را تباه نکن؛ به دام این اشخاصی که مثل اژدها دهان باز کرده اند تا همۀ حیثیت تو را به باد فنا بدهند وببلعند نیفت. چنانچه توبه کنی و برگردی و علاقۀ خودت را از این گروههای مفسد، فاسد، جنایتکار، سلب کنی، و در یک کناری بنشینی مشغول تصنیف و تألیف بشوی، صلاح تو است. اگر شما آن نصیحتی را که آن روز من با حال بیماری در بیمارستان به شما کردم گوش کرده بودید، امروز این طور نبود و من نمیخواستم باشد؛ آن روز من [ در]یکی از حرفها، که اساس همۀ گرفتاریهای بشر است، تنبه دادم که حُبُّ الدُّنیا رَأْسُ کُلِّ خَطیئَهًْ تمام خطاهایی که از ماها صادر میشود روی این حبّ نفس و جاه و مال و منال است؛ اگر این کلمه را گوش کرده بودید و هواهای نفسانی را زیر پا گذاشته بودید، این طور نمیشد که همۀ گروهها، همۀ دوستان شما، از شما منفصل بشوند، الاّ این گروههایی که میخواهند شما را آلت دست قرار بدهند و به مقاصد خودشان برسند. (صحیفه امام، ج ۱۴، ص ۴۹۲ و ۴۹۳)
سقوط در دامن منافقین
بعد از عزل بنیصدر از همه مناصب سیاسی خود در نظام جمهوری اسلامی ایران، تنها گروهی که پذیرای او بود، گروهک تروریستی منافقین بود. اعضای سازمان مجاهدین در زمستان ۱۳۶۰ در اعتراض به عزل بنیصدر! دست به تظاهرات خیابانی زدند و خواستار سرنگونی حکومت نوپای سیاسی ایران شدند! پس از واقعه هفتم تیر و بمبگذاری مقر حزب جمهوری اسلامی و شهادت آیتالله دکتر سیدمحمد حسینی بهشتی، بنیصدر به صورت علنی وارد جنگ مسلحانه با نظام جمهوری اسلامی شد.
چند روز پس از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری و پیروزی محمدعلی رجایی، بنیصدر همراه با مسعود رجوی با یک فروند بوئینگ ۷۰۷ که سرهنگ معزی از فرودگاه مهرآباد ربود، از کشور گریخت و به فرانسه رفت. بنیصدر در فرانسه تقاضای پناهندگی سیاسی کرد. رابطه بنیصدر با منافقین نیز بسیار نزدیک و دوستانه بود، اما اختلافات این دو بر سر پارهای مسائل، بالا و او سال ۱۳۶۲ از همراهی با منافقین کناره گرفت. خبر مرگ بنیصدر، پس از یک عمر فرار بر اساس اطلاعیه خانواده او پس از یک دوره طولانی بیماری در پاریس، دیروز شنبه ۱۷ مهر منتشر شد. او ۸۸ سال سن داشت.
نمای نزدیک
بنیصدر در یک نگاه
ابوالحسن بنیصدر در ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ با هواپیمای حامل امام خمینی (ره) از فرانسه به ایران آمد، یک سال بعد در پنجم بهمن ۱۳۵۸ رئیسجمهور شد، سیام همان ماه به فرماندهی کل قوا منصوب شد، ۲۰ خرداد ۱۳۶۰ از فرماندهی کل قوا برکنار شد، سی و یکم همان ماه کفایت سیاسی او در مجلس رد شد و یک روز بعد، از پست ریاست جمهوری عزل شد. پس از آن به زندگی مخفیانه روی آورد و هفتم مرداد همان سال با ظاهری زنانه به همراه مسعود رجوی، سرکرده گروهک تروریستی منافقین، از ایران فرار کرد.