کد خبر: 1063097
تاریخ انتشار: ۳۱ شهريور ۱۴۰۰ - ۲۰:۳۰
چند راهكار براي داشتن فرزنداني منظم
بعضي پدرها و مادرها از اينكه فرزندان خود كمي سختي تحمل كنند، نگران هستند و فكر مي‌كنند سختي براي فرزند مايه دلزدگي او از زندگي مي‌شود، در حالي كه برعكس است. اگر فرزند را نازپرورده و لوس بار آوريم و او را در معرض سختي‌ها قرار ندهيم، حتماً در زندگي با مشكلاتي از جمله راحت‌طلبي، بي‌نظمي و عدم مسئوليت‌پذيري روبه‌رو خواهد شد
حجت‌الاسلام عليرضا فرهنگ*

بعضي پدرها و مادرها از اينكه فرزندان خود كمي سختي تحمل كنند، نگران هستند و فكر مي‌كنند سختي براي فرزند مايه دلزدگي او از زندگي مي‌شود، در حالي كه برعكس است. اگر فرزند را نازپرورده و لوس بار آوريم و او را در معرض سختي‌ها قرار ندهيم، حتماً در زندگي با مشكلاتي از جمله راحت‌طلبي، بي‌نظمي و عدم مسئوليت‌پذيري روبه‌رو خواهد شد. اگر نگران آينده او هستيم، بايد در عين مهرباني با قاطعيت قوانين زندگي را برايش گفته و به او در اجراي آنها كمك كنيم تا در سنين بالاتر به راحتي و آرامش دست پيدا كند. مولاي متقيان، حضرت علي (ع) معتقد بودند: كسي كه در راه ادب، رنج برد، بدي‌هايش كم گردد. پس انضباط، ارجمندي و بزرگي، با دشواري‌ها به دست مي‌آيد.

بناي هستي بر نظم استوار است
همه مي‌دانيم كه بناي هستي بر نظم استوار است و محتواي بسياري از آيات الهي نيز بر نظم و انضباط در زندگي فردي و اجتماعي مسلمانان تأكيد مي‌كند. آيات قرآن نـشـان مي‌دهـد كه اسلام همواره پيروان خويش را به داشتن يك برنامه صحيح و منظم دعوت مي‌كـنـد و از آنـان مـي‌خـواهـد كه به اصول و موازين دين پايبند بوده و طبق برنامه‌اي كه خداوند برايشان تنظيم كرده است، زندگي كنند. اولياي بـزرگـوار اسـلام نيز، رعـايـت نـظـم و انـضـبـاط در كـارهـا را از جـمـله مـهـم‌تـريـن مسائل در زندگي انسان شمرده و آن را مورد تأكيد قرار داده‌اند.
عـلي (ع) در ضمن وصيتنامه‌اي خطاب به دو فرزند بزرگوارش امام حسن و امام حسين (ع) مي‌فرمايد:«شـمـا و هـمـه فـرزنـدانم و هر كس كه نامه‌ام بدو رسد، به ترس از خدا و نظم در كارهايتان، سفارش مي‌كنم.»
از سوي ديگر، نگاهي گذرا به حجم انبوه كتاب‌هاي قوانين و مقررات و سرمايه‌گذاري عظيمي كـه در امر قانونگذاري و تنظيم و اجراي آن شده و مي‌شود و اهميتي كه ملت‌هاي جهان به اجراي نـظـم و قـانـون در كـارهـاي خـود مي‌دهند، ضرورت نظم و انضباط در زندگي فردي و اجتماعي بشر را بيش از پيش آشكار مي‌سازد.

اصلاح رفتار يا انتقال رفتار صحيح
براي اينكه بتوانيم براي پياده‌كردن يك قانون در محيط منزل موفق شويم، بايد بدانيم از هرگونه عجله و شتاب در نتيجه بايد دوري كنيم، چراكه مسائل تربيتي نياز به صبر و بردباري دارد؛ يعني اول بايد راه درست را نشان فرزند دهيم بعد مراقب روند اجراي آن باشيم. براي رسيدن به نتيجه عجله نكنيم. شايد موانعي است براي فرزند كه بعضي از اين موانع بايد به طور طبيعي در طول زندگي رفع شود و بعضي از موانع را بايد با سعه‌صدر از بين ببريم. يك رفتار صحيح را وقتي مي‌توانيم در فرزندمان ايجاد كنيم كه خودمان آن رفتار را در وجودمان ايجاد كرده و به آرامي بدون هيچ فشاري به او منتقل كنيم. به عنوان مثال اگر خواستيم فرزندمان نسبت به نماز اهميت بدهد و بعد به صورت منظم آن را انجام دهد، اول بايد خودمان اين طور باشيم. بعد با مهرباني او را به نماز دعوت كنيم و در زندگي به خواسته‌هاي معقول او به خوبي جواب دهيم. از تنگ‌نظري در بعضي مسائلي كه مهم نيستند، دوري كنيم تا وقتي از او تقاضايي كرديم، او به ما جواب مثبت دهد. متأسفانه بعضي پدران و مادران انتظار دارند فرزندان در هر سني كه هستند به خواسته‌هاي آنان پاسخ مثبت بدهند و در صورت جواب ندادن او را مؤاخذه مي‌كنند. طبيعتاً فرزند نيز با آنان همين برخورد را خواهد كرد و نمي‌تواند طبق دستور والدين زندگي كند.

تلاش براي حفظ روحيه نظم
يكي از نكاتي كه بايد در نظم بخشي به زندگي در برنامه‌ريزي‌ها مورد توجه قرار دهيم، عمل به برنامه‌ريزي و ادامه آن است تا تثبيت نظم در زندگي ايجاد شود. بعضي خانواده‌ها نسبت به نظم فرزندان گلايه دارند و از اينكه برنامه‌هاي آنان موقتي است و نمي‌تواند ثبات داشته باشد، گلايه مي‌كنند. به طور مثال مادر يا پدر مخصوصاً مادر به فرزند سفارش مي‌كند اشياي خود را در جاي خود قرار دهد. فرزند هم بعضي اوقات گوش مي‌كند، بعضي اوقات هم عمل نمي‌كند. در حالي كه اگر پدر و مادر با مراعات اخلاق مواظبت و مراقب برنامه‌ريزي با اصول آن باشند و تا مدتي بر اين كار تأكيد كنند، كم‌‌كم اين روحيه براي فرزند ثابت مي‌ماند. حضرت علي(ع) در حديثي نوراني براي نگهداري از عمل و در خصوص برنامه‌ريزي در زندگي مي‌فرمايند: «عمل، عمل، سپس توجه به پايان كار، پايان كار، آنگاه استقامت، استقامت، سپس شكيبايي، شكيبايي! كاري اندك كه بر آن مداومت شود، برتر است از كار بسيار كه خستگي آورد و توانايي دوامش از انسان سلب شود.» بي‌ترديد والديني كه خودشان از نظم و انضباط زندگي خسته باشند، فرزنداني شلخته خواهند داشت، پس نقطه آغاز نظم در بچه‌ها به منظم بودن والدين برمي‌گردد.

دوري از دوگانگي در رفتار پدر و مادر
پدر و مادرها بايد براي تربيت فرزند با يكديگر هماهنگ باشند، يعني روش و سبك تربيتي را با هماهنگي يكديگر پيش ببرند. اگر پدر يك ايده و نظر و مادر ايده و نظري ديگر داشته باشند، اين باعث مي‌شود فرزند در يك سردرگمي گير كرده و دنبال راهي براي فرار از اين مهلكه باشد. چه بسا در رفتار خود با بي‌نظمي اين دوگانگي را به نمايش مي‌گذارد. البته هماهنگي پدر و مادرها در تربيت به معناي هماهنگي در روش‌ها نيست، بلكه در هدف است. چه بسا همان هدف را مادر به طوري و پدر به راهي ديگر جلو مي‌رود. به طور مثال وظيفه مادر براي جلب توجه فرزند، مديريت نظم در او با استفاده از حربه احساسات و مديريت احساسات در فرزند است. وقتي مادر احساسات و عواطف خود را به صورت مديريت شده به پاي فرزند ريخت، يقيناً فرزند آماده‌گوش دادن و عمل‌كردن به دستورات مادر در مورد نظم مي‌شود و همين انتقال نظم را پدر با ايجاد فضاي آرام و مهربان در عين اقتدار به فرزند منتقل مي‌كند. يادمان باشد خشونت از طرف پدر براي اجبار فرزند به كاري، قطعاً نتيجه عكس دارد.

معرفي الگوي شايسته
از عوامل اثرگذار بر شخصيت انسان، الگو و دوست است. از آنجا كه تأثيرپذيري فرزندان از الگو و دوستان از افراد بزرگسال بيشتر است، از اين جهت بايد مواظب باشيم فرزندان چه دوستي را براي خود انتخاب مي‌كنند. اگر اين دوست منظم باشد، بر شخصيت فرزندمان اثر مثبت مي‌گذارد. گاهي اوقات پدر و مادر و معلم هر دو در يك جهت براي فرزند برنامه‌اي را ترسيم مي‌كنند، اما دوست او به خاطر نفوذي كه بر او دارد، تمام آن برنامه‌ها را از بين برده و طبق آنچه خود مي‌خواهد، ترسيم مي‌كند.

ايجاد فضايي مناسب در منزل
پدر و مادرها سعي كنند فضاي منزل را فضايي آرام و دلپذير براي فرزندان خود قرار دهند، چراكه وقتي فرزندان احساس آرامش و امنيت در محيط منزل كنند، راحت‌تر زير بار برنامه‌هايي كه به آنان مي‌دهيم، قرار مي‌گيرند. وقتي مادر به احساسات فرزند در منزل جواب مثبت و منطقي بدهد، در اين موقع وقتي به او گفت نظم و انضباط داشته باش يا برنامه‌اي را براي او ترسيم كرد، به راحتي جواب احساسات مادر را مي‌دهد و احساس تكليف در او تقويت مي‌شود. پدر و مادر بايد مراقب رفتارهاي خود در منزل باشند تا خودشان بي‌نظمي را به فرزندان شان منتقل نكنند. به طور مثال وقتي پدر و مادر وسايل شخصي خود را سر و سامان ندهند، چه انتظاري دارند فرزند در زندگي منظم باشد؟ وقتي معلم و مربي منظم نباشد، چه انتظاري است محيط منزل و مدرسه براي دانش‌آموز محيط نظم و ترتيب باشد؟ يكي از راه‌هاي انتقال نظم، مطالعه كتاب در اين زمينه است. براي فرزندان يا كتاب بخوانيم يا كتابي متناسب با سن آنان بخريم تا خودشان مطالعه كنند و از آنها بخواهيم همان داستان را براي ما بگويند و نتيجه‌اش را از زبان آنها بشنويم.

تشويق را فراموش نكنيم
يكي از روش‌هاي مهم در گرايش انسان‌ها به خوبي‌ها، تشويق است. اين راهكاري قرآني است كه خداي متعال براي تشويق بندگانش به كارهاي شايسته به آنان وعده پاداش دنيايي و اخروي داده است، چراكه تشويق بر روح و روان و فطرت انسان اثري عجيب مي‌گذارد. از اين جهت چون انسان فطرتاً از توجه و محبت آن هم در قالب تشويق استقبال مي‌كند. خوب است فرزندانمان را براي انجام كارهاي خوب با تشويق به اين كارها بكشانيم. نقل است كه اديسون همه موفقيت‌هايش را در تشويق و كمك مادر به دست آورده است. درباره او نوشته‌اند زماني كه اديسون به مدرسه مي‌رفت، معلم نامه‌اي به اديسون داد كه به مادرش بدهد و گفت اين نامه را فقط مادرت بخواند.
اديسون نامه را به مادرش داد و گفت اين نامه را معلم به من داده، مادر اديسون نامه را خواند و در نامه نوشته شده بود: «با كمال تأسف بايد بگويم فرزندتان كودن است و هيچ‌گونه استعدادي براي ادامه‌ تحصيل و درس خواندن ندارد. مدرسه‌ ما نيز جاي افراد ابله و كودن‌ نيست و از فردا او را به مدرسه راه نمي‌دهيم»؛ ولي مادر اديسون كار عجيبي كرد و نامه را جور ديگري براي فرزندش خواند. او نامه را اينگونه خواند:«فرزند شما نابغه و باهوش است و مدرسه‌ ما توان آموزش به فرزندتان را به خاطر داشتن هوش بالا ندارد. شما بايد شخصاً خودتان به او آموزش دهيد.»
اينطور شد كه مادر اديسون شروع به درس دادن به فرزندش در منزل كرد. اديسون در سن ۱۳سالگي اولين اختراع خود را ثبت كرد. مدتي پس از فوت مادرش، اديسون صندوقچه‌ مادرش را باز كرد و ‌خواست آن نامه را براي همه بخواند تا به همه ثابت كند از كودكي نابغه بوده و معلمش اولين كسي بوده كه اين مسئله را فهميده است، ولي با ديدن اصل نامه شروع به گريه كرد و تازه فهميد كه نامه معلمش چيز ديگري بوده است!
اديسون تازه فهميد كه چطور مادرش از يك اديسون كودن، يك اديسون نابغه ساخت! اديسون بعدها در خاطراتش نوشت: توماس اديسون، فرد كودني كه از سوی يك مادر قهرمان، به نابغه‌ قرن تبديل شد!
آري والدين عزيز، تشويق و كمك مي‌تواند از يك انسان حتي كودن، يك نابغه به جامعه تحويل دهد و برعكس، تنبيه و تحقير مي‌تواند استعداد و ظرفيت‌هاي بالاي آدم‌ها را نابود كرده و نوابغ آينده را به كودن‌ها و عقده‌اي‌ها تبديل كند!

استفاده از اصل تغافل
گاهي اوقات با اينكه فرزند تا اندازه‌اي منظم شده، با ديدن يك كار بي‌نظم از او برآشفته شده و او را به شدت مؤاخذه مي‌كنيم، در حالي كه غافليم فرزندمان اصل نظم را ياد گرفته، فقط در اجراي آن گاهي اوقات سرباز مي‌زند.
در اين موارد به جاي تندي با اصل تغافل برخورد كنيم؛ يعني گاهي اوقات خود را به غفلت مي‌زنيم تا فرزند خودش متوجه اشتباهش شود. البته اصل تغافل در جايي است كه فرزند نمي‌خواهد شما او را بي‌نظم قلمداد كنيد و اگر در موارد خاص نسبت به بي‌نظمي او خود را به غفلت زديد، براي دفعات بعد با اين نوع برخورد سعي مي‌كند خودش را اصلاح كند. گاهي وسايلش را جايي جمع مي‌كند و نمي‌خواهد به او بگوييد، بي‌نظم. اينجا بايد به تغافل بزنيم خودمان را و بعد در فرصت مناسبت غيرمستقيم به او گوشزد كنيم كه بايد نظم را رعايت كند.
پس نياز نيست دائماً تذكر دهيم تا بچه به لجبازي روي آورده و زندگي هم براي او و هم براي ما سخت شود.
*پژوهشگر سبك زندگي

 

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار