کد خبر: 987779
تاریخ انتشار: ۰۵ بهمن ۱۳۹۸ - ۱۴:۲۵
سمیه سمسار کارشناس ادبی؛
سمیه سمسار گفت: در ادبیات، آرایه ادبی به نام حس آمیزی داریم که به درک خواننده کمک می کند، مانند کلمات " فاجعه تلخ" یا "قیافه بانمک" که خواننده را با حس چشایی اش درگیر کرده و به درک او از مطلب کمک می کند؛ از این آرایه در داستان راهنمای مُردن با گیاهان دارویی بسیار استفاده شده که نویسنده با این کار، مخاطب را با تمام حواسش درگیر می کند.

به گزارش خبرنگار جوان آنلاین از اصفهان ،سمیه سمسار کارشناس ادبی دعوت شده به نشست صمیمی "این ماه رُمان" که با محوریت نقد کتاب "راهنمای مُردن با گیاهان دارویی" نوشته عطیه عطار زاده از سوی مرکز آفرینش های ادبی قلمستان وابسته به سازمان فرهنگی اجتماعی ورزشی شهرداری اصفهان برگزار شد، گفت: کتاب "راهنمای مُردن با گیاهان دارویی" به عنوان نخستین اثر از عطیه عطار زاده در سال 96 چاپ شد و با اقبال خوبی که داشت در مدتِ 2 سال به چاپ بیستم رسید.

وی با بیان اینکه نظرهای مثبت و منفی زیادی درباره این کتاب وجود دارد، افزود: بیشترین جذابیت این کتاب، مرهون بینش خاص نویسنده و خط داستانی آن است.

سمسار تصریح کرد: داستان این کتاب داستانِ زندگی دختری است که در 5 سالگی، گیاه داوودی وحشی به چشم او فرو می رود و کور می شود؛ مادرش او را از شهرشان می‌برد و در خانه ای نگه می دارد؛ این دختر در طول 17 سال نابینایی فقط 2 بار از منزل خارج شده و از قضا، حوادثی هم برایش رخ می دهد.

این کارشناس با بیان اینکه تنها رابط دختر با فضای بیرون، مادرش است، تصریح کرد: این دختر با مادرش در خانه، گیاهان دارویی می‌سازند و بینش او نسبت به جهان بیرون توسط کتاب هایی به دست می‌آید که مادرش برای او می خواند.

وی اظهار کرد: سرانجام پدربزرگ دختر فوت می کند و خاله اش او را به خانه پدری در کاشان می برد؛ پس از بازگشت نگاه او به زندگی، خانه و مادرش تغییر می کند و خانه را زندان و مادرش را زندان بان می بیند و این چرخش بینش، اوج داستان است؛ پس از این اتفاق، مادر و دختر دچار کشمکش های زیادی می شوند و دختر می خواهد از خانه برود و مادر مانع او می شود.

سمسار گفت: حالِ مادر کم کم رو به وخامت می‌رود؛ دختر هیچ کمکی به او نمی کند بلکه حتی در بدتر شدن حالش هم قدم برمی دارد به طوریکه در داروهای مادر تریاک می ریزد و او را بی حس می کند تا خانه را به مالکیت خود درآورد؛ حالِ مادر کم کم رو به زوال می‌رود و در اینجاست که دختر به آستانه ترس می رسد.

وی افزود: در انتهای داستان که نقطه عطف آن است، مادر از دست می رود و دختر برای فرار از تنهایی با دانشی که از آناتومی بدن و گیاهان دارویی دارد، مادر را مومیایی می کند تا جسد او را حفظ کند؛ تا اینکه پدر از راه می رسد و دختر را به آلمان می برد و جراحی می کند و بینایی او باز می گردد؛ اما خراش هایی که بر روح این دختر در 17 سال نابینایی اش وارد شده، همچنان باقی می ماند.

این کارشناس به ویژگی های این رمان اشاره و تصریح کرد: محدودیت های ذهنی دختر و شیوه خاص ارتباط او با جهان در ادبیاتِ داستان به خوبی آورده شده است.

سمسار ادامه داد: رمان هیچ دیالوگی ندارد و تمام صحبت ها از زبان دختر آورده شده است؛ در حقیقت هیچ دیالوگ مستقیمی غیر از زبان دختر بیان نمی شود.

وی گفت: در ادبیات، آرایه ادبی به نام حس آمیزی داریم که به درک خواننده کمک می کند، مانند کلمات " فاجعه تلخ" یا "قیافه بانمک" که خواننده را با حس چشایی اش درگیر کرده و به درک او از مطلب کمک می کند؛ از این آرایه در داستان راهنمای مُردن با گیاهان دارویی بسیار استفاده شده که نویسنده با این کار، مخاطب را با تمام حواسش درگیر می کند.

این کارشناس اظهار کرد: نکته قابل توجه دیگر در این کتاب این است که نویسنده بینش متفاوتی را از زاویه دید دختر مانند آزادی و ترس بازتعریف می کند.

وی با بیان اینکه به طور قطع هر نوشته ای، کم و کاستی هایی دارد، گفت: این کتاب هم از منظر منتقدان ایراداتی دارد که به آن وارد است؛ به عنوان مثال دانش علمی نویسنده از گیاهان دارویی دقیق نیست؛ یا اینکه در جاهایی از داستان نویسنده از پرده بیرون می افتد و برای بیان زاویه دید دختر که سال ها در خانه بوده و محدودیت های ذهنی نسبت به جهان بیرون دارد از خط خارج می شود و می توان حضور نویسنده را در پشت چشمان دختر احساس کرد.

سمسار ادامه داد: در واقع نویسنده خیلی عیان و بدون کنترل بینش های اجتماعی و سیاسی خود را از جهان بیرون به زبان دختر بیان می کند و این ایراد کمی نیست.

سمسار با اشاره به اینکه یکی از منتقدان، شباهت هایی بین این کتاب با فیلم " بید مجنون" و کتاب " کوری" یافته است، تصریح کرد: نویسنده این رمان به عنوان نخستین کارش، داستان سنگینی را انتخاب کرده است.

در ادامه یکی از منتقدان حاضر در نشست با انتقاد از تلخ بودن داستان های ایرانی گفت: متاسفانه بیشتر داستان های ایرانی به تلخی گراییده و آرمان ها محو شده اند.

یکی دیگر از حاضران در پاسخ این منتقد گفت: روزی از استاد شجریان پرسیدند که چرا موسیقی ایرانی پر از غم و تلخ است؛ استاد در پاسخ گفتند که اگر تاریخ ایران را بنگریم می بینیم که پس از ورود اسلام به این کشور، همچنان در حال جنگ با دشمنان و دست و پنجه نرم کردن با مشکلاتی بودیم که برای‌مان ساختند؛ ما نمی توانیم واقعیت ها را نادیده بگیریم.

سمسار نیز در پاسخ به این نقد به ادبیات جهان اشاره کرد و افزود: رمان "پوست" که به عنوان یک شاهکار ادبی از آن یاد می شود و رمانی خارجی است، سیاه‌ترین رمانی‌ست که تاکنون نوشته شده؛ در این کتاب به داستان بسیار تلخِ وقایع بعد از جنگ جهانی دوم در ایتالیا پرداخته شده که بسیار تلخ است.

وی تصریح کرد: انسان ها وقتی شاد هستند راه‌های مختلفی برای بروز شادی خود دارند اما وقتی غم دارند اگر نویسنده هم باشند تنها می توانند بنویسند؛ البته یکی از ویژگی های داستان و فیلم خوب این است که در آن راهِ نفسی برای مخاطب قرار داده شود. به طور قطع مخاطب به سراغِ متنی که راه نفس ندارد نخواهد رفت و این اصل، نکته ای قابل توجه برای پدید آورندگان آثار است.

منتقدی دیگر خاطرنشان کرد: برای بار نخست که این کتاب را خواندم احساس کردم رمانی بسیار متفاوت است اما بار دوم متوجه شدم که می توانست زیباتر نوشته شود چراکه مقداری تعجیل و ناپختگی در کتاب به چشم می خورد.

خلیلی، منتقد دیگری که در این نشست حضور یافته بود، به نام انتخاب شده برای رمان اشاره کرد و گفت: برداشت من این بود که شاید کار مستمر این مادر و دختر با گیاهان دارویی در منزل و استنشاق آنها به مرور باعث بیماری و مرگ آنها می شود؛ سبک انتخاب نام این کتاب، درک مفهوم آن را برای مخاطب دشوار می کند.

وی همچنین به بیوگرافی نویسنده اثر اشاره کرد و افزود: عطارزاده از خانواده ای کاملا پزشک است که اهل سینما، نویسندگی، نقاشی، رمان و شعر است؛ تحصیلات آکادمی او در زمینه سینما است و کار اصلی ‌اش مستندسازی است؛ وی از 10 سالگی نویسندگی را آغاز کرد و مدعی بوده که اطلاعاتی که در رابطه با گیاهان دارویی داده تا جاییست که دانش اش اجازه داده است.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر