سرويس بين الملل جوان آنلاين: رابرت دیوید استیل روز سوم ژانویه یادداشت کوتاهی با ضمیمه یک نامه به رئیس جمهور امریکا دونالد ترامپ در وبسایت وترنز تدی (Veterans Today) منتشر کرد. او این یادداشت را ساعاتی بعد از حمله تروریستی امریکا به سردار قاسم سلیمانی نوشت و شروع آن با طرح این پرسش بسیار کوتاه و ساده، اما در عین حال گویا بود: «جنگ جهانی سوم؟» از سوی دیگر، نشریه دیاینترسیبت چهار روز بعد از آن حمله تروریستی اشاره به اشخاصی میکند که در شبکههای تلویزیونی امریکا اقدامات ترامپ را مورد تمجید قرار میدهند، اما به گفته این نشریه، «ارتباطات ناشناختهای با صنعت دفاعی دارند.» وبسایت نوجمهوریخواهان هم در تحلیل ۹ ژانویه از ایمیلی گفت که توسط صهیونیستهای مسیحی و به نمایندگی از سازمان مسیحیان متحد با اسرائیل، CUFI، به میلیونها هوادار خود در سرتاسر جهان فرستاد و در این ایمیل از اقدام ترامپ برای ترور سردار سلیمانی تمجید کرد و همان حرفی را تکرار کرد که مایک پمپئو، وزیر خارجه امریکا، در مورد این حمله گفته بود. به نظر میرسد در تب و تاب بعد از آن حمله نشانههایی از عوامل پشت پرده برملا شده تا این که معلوم شود ترامپ تنها نبوده بلکه کسانی دیگر هم پشت سر او مخفی شدهاند.
توصیههای دلسوزانه
به طور کلی، یادداشت و نامه دیوید استیل به ترامپ از سر دلسوزی است و قصد دارد با نوشتن این نامه به او هشدار دهد و او را از دست کسانی نجات دهد که او را دوره کرده و باعث نابودیاش خواهند شد. نکته جالب توجه اینجاست که استیل به کارنامه خود به عنوان افسر جاسوس سازمان سیا و نقشش در راهاندازی واحد اطلاعات نیروی دریایی امریکا اشاره میکند تا یادآوری کند که نه فردی ناآشنا با سیستم حاکمیتی امریکاست و نه دشمن آن بلکه فردی در خدمت آن است که با مشاهده اقدامات کاخ سفید قصد هشدار به رئیس جمهور امریکا دارد. او در این نامه از شبکهای نام میبرد که ترامپ را احاطه کردهاند و معتقد است تصمیم برای ترور سردار سلیمانی تحت تأثیر این چهار شبکه و نفوذی است که آنها بر ترامپ دارند. چهار شبکه مورد نظر او عبارتند از: اول: تیم فارغالتحصیلان ۱۹۸۶ از کالج نظامی وست پوینت امریکا شامل مارک اسپر، وزیر دفاع امریکا، مایک پمپئو، وزیر خارجه امریکا، و دیوید آربن؛ دوم: صهیونیستهای مسیحی از قبیل پمپئو و دیگران؛ سوم: عوامل صهیونیسم از قبیل کوشنر و دیگران؛ چهارم: صهیونیستهای سازمان سیا از قبیل جان برنان و جین هاسپل، رئیسان سابق و فعلی سازمان سیا. او معتقد است این گروهها به طور کامل ترامپ را تحت نفوذ خود دارند و با بهرهبرداری رسانهای به دنبال تشدید تنش با ایران هستند و دستور ترور سردار سلیمانی به دلیل تسلط این گروهها بر ترامپ بوده تا بتوانند آرزوی اسرائیل برای جنگ بین امریکا و ایران را محقق کنند. او با توجه به نقش این گروهها حامی صهیونیسم جهان است که در پایان نامهاش به ترامپ مینویسد: «ممکن است این ترور توسط امریکا انجام شده باشد، اما انجام آن تنها به واسطه استعدادمان به عنوان «احمقهای مفید» بوده که در خدمت صهیونیستها هستیم.»
نشانهای پرمعنا
دیاینترسیبت در تحلیل خود ابتدا به آمار بازارهای بورس و وضعیت سهام شرکتها در این بازارها توجه کرده است. با یک نگاه کلی میتوان به راحتی دریافت که ترور سردار سلیمانی به صورتی دوگانه در بازارها تأثیر گذاشته است. از یک سو، سهام شرکتهای غیرتسلیحاتی در پی ترور سردار سلیمانی کاهش چشمگیری داشت به نحوی که شاخص داوجونز افت هشت درصدی و شاخص اساندپی افت هفت درصدی داشت و خبرگزاری یونهاپ کرهجنوبی هم خبر از سقوط سهام بازارهای بورس در شرق آسیا دارد. از سوی دیگر، سهام شرکتهای تسلیحاتی رشد داشته به صورتی که سهام شرکتهای نروثروپ گرومن و لاکهید مارتین به ترتیب گرومن ۴۵/۵ درصد، ۶۵/۳ رشد داشتهاند و شرکت سازنده موشک رایتون هم رشد ۵/ ۱ درصدی داشته است. به نظر دیاینترسیبت، این رشد سهام شرکتهای تسلیحاتی بیدلیل نیست و آن را مرتبط با ترور سردار سلیمانی میداند به این معنا که ترامپ در ازای معاملهای با شرکتهایی نظیر لاکهید مارتین و نروثروپ گرومن حاضر شده فرمان ترور سردار سلیمانی را صادر کند تا سهام این شرکتها رشد داشته باشد و در مقابل، آنها هم به او اطمینان دادهاند که در جریان استیضاح از او حمایت خواهند کرد و حتی از او در انتخابات ریاست جمهوری آینده نیز حمایت خواهند کرد. نکته جالب توجه تحلیل این سایت تمرکز آن بر دیوید اوربان، از لابیگران باسابقه در زمینه تسلیحات است که به این واسطه رابطه نزدیکی با شرکتهای تسلیحاتی دارد و هم در ستاد انتخاباتی قبلی ترامپ حضور داشته و هم در ستاد انتخاباتی فعلی او حاضر است. او پیش از این و در مصاحبهای با شبکه خبری سیانان گفته بود: «امریکا باید به فکر حملات بسیار محدود از طریق موشکهای تامهاوک باشد، حملهای که دامنه آن گسترش پیدا نکند.» این همان الگوی به کار رفته در ترور سردار قاسم سلیمانی است که پهپاد امریکایی از کاروان حامل او تنها دو خودرو را مورد هدف قرار داد.
چهرههای پشت پرده
تارنمای نوجمهوریخواهان در تحلیل خود از مایک پنس، معاون ترامپ، و مایک پمپئو نام میبرد و این دو را وفاداران به صهیونیسم جهانی میداند و به گزارشهایی اشاره میکند که بنا بر آنها، این دو ترامپ را مجبور به کشتن سلیمانی کردهاند. همین وبسایت در مطلب دیگری پمپئو را اولین کسی میداند که از ماهها قبل برای ترور سردار سلیمانی تلاش میکرده، اما نه ترامپ و نه پنتاگون حاضر به انجام آن نبودند. این موضوع عقیده دیوید استیل را تأیید میکند که ترامپ برای ترور سردار سلیمانی به شدت تحت تأثیر اطرافیان خود بوده است و از جهت نقش صهیونیستهای مسیحی در این ماجرا نیز تحلیل استیل با نوجمهوریخواهان مطابقت دارد. مطابقت دیگر این دو تحلیل در مورد مارک اسپر است. یکی از مقامات ارشد دولت به وبسایت نوجمهوریخواهان گفته کشتن سلیمانی نمیتوانسته در زمان حضور جیمز متیس در وزارت دفاع اتفاق بیفتد. او گفته: «متیس مخالف تمام این کارها بود... مایلی و اسپر فرق میکنند. حالا شما یک تیم امنیت ملی هماهنگ دارید و وزیر خارجه و وزیر دفاعی دارید که یکدیگر را در طول زندگیشان میشناسند.» این حرف به طور کامل نظر استیل را در مورد فارغالتحصیلان ۱۹۸۶ کالج نظامی تأیید میکند که حالا در تیم امنیت ملی امریکا مهار ترامپ را به دست گرفتهاند و او را به سمت ترور سردار سلیمانی هدایت کردند.
اتحاد شوم
این افشاگریها در رسانههای غربی و به خصوص امریکایی چندان شایع نیست و فضای ملتهب بعد از اقدام تروریستی دولت امریکا آن قدر زیاد است که مجالی به صداهای منتقد نمیدهد، اما از همین مقدار هم میتوان به زوایایی از واقعیت موجود پی برد. با وجود آن که سخنان ترامپ، پمپئو و دیگر مقامات ارشد دولت امریکا در این چند روز بعد از ترور سردار سلیمانی همراه با ادعاهایی در مورد جان امریکاییها یا دفاع از منافع امریکا بوده، اما روشن است که اتحادی شوم نقش اصلی را در اجرای این ترور داشته است. یک سوی این اتحاد جریان مسیحیان صهیونیستی است که از سوی افرادی نظیر مایک پنس، مایک پمپئو و مارک اسپر نمایندگی میشود و بیشک به عنوان ارشدترین مقامات دولت امریکا بیشترین تأثیر را بر ترامپ دارند و سوی دیگر این اتحاد شرکتهای تسلیحاتی هستند که سود خود را در افزایش تنش در خاورمیانه میدانند و افزایش ارزش سهام آنها درست بعد از ترور سردار سلیمانی مؤید همین موضوع است. این اتحاد شوم با امید دادن به ترامپ برای رهایی از استیضاح و حتی پیروزی در انتخابات آینده و یک دوره دیگر ریاست جمهوری، در عمل فرمان حمله تروریستی را از او گرفتند و آن را بیمعطلی اجرا کردند. بنابراین، فرمان حمله تروریستی به سردار سلیمانی را نمیتوان صرفاً از سوی ترامپ دانست بلکه افرادی نیز پشت سر او بودهاند که نقشی کمتر از او برای صدور این فرمان نداشتند.