سرویس سیاسی جوان آنلاین: بسیار اتفاق افتاده که فعالان طیف خوشبین به غرب در گفتگوها و مواضع خود اینگونه وانمود کنند که با پذیرش تعهدات جدید توسط ایران در قالب به عضویت درآمدن کشور در برخی از کنوانسیونهای بینالمللی نظیر پالرمو، سیافتی، سند ۲۰۳۰، کنوانسیون کودک و کنوانسیون مبارزه با تأمین مالی تروریسم، شرایط کشور به کلی دچار تحولات مثبت شده و دیگر نمیتوان نشانی از فقر و بیکاری در جامعه مشاهده کرد! یکی دیگر از تاکتیکهای مرسوم این جریان برای فریب افکار عمومی با هدف همراهسازی جامعه با منافع سیاسی- جناحی خود، برجسته کردن «دستاوردهای ذهنی به جای دستاوردهای ملموس و عینی» است؛ هدفی که به کرات مورد استفاده این جماعت قرار گرفته است و همچنان مورد تأکید رسانههای منسوب به آنها قرار میگیرد.
هنوز یادمان نرفته است بعد از گذشت قریب دو سال از روز امضای برجام که امریکا و اروپا انبوهی از تحریمهای ضدایرانی را وضع کردند و عملاً بسیاری از منافع ساده و ابتدایی جمهوری اسلامی ایران از برجام را نیز به چالش کشاندند و با رایزنی گسترده با سایر کشورها مانع از تحقق اهداف اقتصادی، سیاسی، تجاری و مالی طرف ایرانی شدند، با یک حرکت منسجم و هدفمند دستاندرکاران برجام و حامیان احساسی آن روزی بر یک نقطه واحد متمرکز شدند و آن «دستاوردتراشی ذهنی از برجام» بود.
قلب اهداف اصلی با اهداف خیالی
قلب اهداف اصلی با اهداف خیالی بدین معنا که یک شبه اهداف اصلی برجام نظیر «بهبود آنی معیشت مردم»، «رفع کامل تحریمها»، «سرمایهگذارهای شرکتهای مطرح خارجی در داخل» و «بازگشایی سوئیفت» و به واسطه آن «عادیسازی السیهای خارجی در کشور» و همچنین «توسعه روابط تجاری- بانکی با سایر کشورها» جای خود را به دستاوردهای ذهنی داد که اساساً نسبتی با اهداف اولیه و حتی ثانویه ایران نداشت و تنها برای حفظ اصالت نسخه «اعتماد به غرب، پایاندهنده مشکلات اقتصادی است» مورد تکرار قرار گرفت. چنینی روشی که تنها با هدف فریب افکار عمومی به کار میرفت توانست موفقیتهای نسبی را برای طیف غربگرای داخلی به همراه داشته باشد، به طوری که در انتخابات سال ۹۶، نامزدهای این طیف توانستند باردیگر با پروپاگاندای رسانهای که بخشی از آن در «دستاوردتراشی ذهنی» برای برجام بود، رأی اکثریت جامعه را به دست بیاورند و برای چهار سال دیگر فرصت و بستری را پیدا کنند که ریل کشور را به سمت دلخواه خود که همان تغییر ماهیت نظام اسلامی است، هدایت کنند. جابهجایی دستاوردها و انتظارات از برجام توسط طیف غربگرای کشور و به ویژه دولتمردان در حالی بود که اساساً اهداف بدیهی توافق هستهای، قبل از روز توافق، حول چنین محورهایی نبود و علت به کارگیری از چنین روشی به دلیل آن بود که رهبران این جریان خود به کلی از تحقق اهداف اولیه و ازپیش تعیینشده برجام ناامید و به اجبار به این حربه متوسل شدند که خروجی برجام را حول گزارههایی معنا کنند که به جای رفع مشکلات «معیشتی»، «اقتصادی» و «تجاری» توانسته مطالباتی نظیر «دور کردن سایه جنگ از کشور»، «ملغی کردن قطعنامههای بینالمللی علیه کشور» و «مخابره کردن عزت و مقاومت ملت ایران به دنیا» را برای جامعه ایرانی به همراه داشته باشد.
دستاوردی خیالی به نام سایه جنگ
حسن روحانی در فروردین ماه سال ۹۶ در جلسه مناطق آزاد تجاری و صنعتی در رشت با هدف دستاوردسازی ذهنی از برجام گفت: «برجام سایه جنگ و تهدید و تحریم ظالمانه را از کشور برداشته و فضای کار و تعامل با جهان را مساعدتر کرده است. باید از فضای پسابرجام در مناطق آزاد تجاری- صنعتی به خوبی استفاده شود.» وی که به دفعات درباره برجام با تأکید بر اینکه این توافق جنگ را از کشور دور کرده است از این توافق دفاع کرده و در جای دیگری میگوید: «بعد از ۲۳ماه تلاش و مذاکرهِ پیگیر توسط فرزندان انقلابی و دیپلماتهای قهرمان شما، به نقطهای رسیدیم که توانستیم سایه شوم جنگ را از سر مردم برداشته و امنیت واقعی را به این کشور بازگردانیم.» پیش از این نیز مجید انصاری بیان میکند که مقامات فرانسه به حسن روحانی گفته بودند در صورت عدم توافق هستهای، به ایران حمله نظامی میشد. محمدجواد ظریف نیز نمره برجام را ۲۰ عنوان کرده و بیان میکند: «برجام نشاندهنده عزت، مقاومت و استیفای حقوق ملت ایران در برابر کشورهایی که به قلدری و احترام نگذاشتن به حقوق دیگران عادت کردهاند، بود.»
بهروزرسانی فریب افکار عمومی
عجز و ناتوانی دولت در دستیابی به اهداف «ابتدایی»، «بدیهی» و «معین» برجام منجر به این شده تا این اهداف جای خود را به دستاوردهای «ذهنی» و «غیرقابل اثبات» بدهند. مؤلفههای ذهنی که طرد کردن آن توسط منتقدان برجام عملاً غیرممکن است، دولت و حامیان توافق هستهای را از زیر بار فشار روانی- رسانهای خارج و اصالت و اثرگذاری روش مرسوم جریان غربزده در رویارویی با غرب حفظ میکند، به عبارت بهتر به کارگیری چنین روشی از ناامیدی جامعه در جهت «کارآمدی نسخه مذاکره با امریکا» ممانعت میکند.
در روزهای اخیر نیز وابستگان به این نحله فکری تلاش میکنند فریب افکار عمومی را در مسئله پذیرش لوایح مربوط به FATF دنبال کنند، به طوری که بسیاری از شخصیتهای این طیف همگام با رسانههای زنجیرهای خود دستاوردهای ذهنی را برای چنین اقدامی توسط ایران پیشبینی کرده و اصرار دارند تا با حربههای تکراری افکار عمومی جامعه را با خود همراه کنند و در مقابل نظام قرار دهند، به عنوان نمونه محمد مهاجری روز گذشته در مصاحبه با روزنامه شرق میگوید: «ما نمیتوانیم بگوییم که میخواهیم با همه کشورهای جهان قطع رابطه کنیم، چون خواهان عزتمندی هستیم... وقتی پایمان را بیخ گلوی «FATF» فشار میدهیم و نام آن را عزت میگذاریم، تنها شرایط را برای مردم سختتر میکنیم، بنابراین معتقدم که بخشی از مشکلات کشور با دیپلماسی حلشدنی است. باید حتی اگر بشود، به طور کوتاهمدت با جهان ارتباط داشته باشیم.»
مهاجری در ادامه ابراز میکند: «بپذیریم که در فضای خارج از ایران فضایی وجود دارد که اگر ایران با آنها ارتباط برقرار کند تا اندازهای مشکلات اقتصادی مردم حل خواهد شد... به نظرم دولت با مجموع رخدادها و با توجه به خاستگاه و تفکرات شخصی خود روحانی ناموفق نبوده است. رئیسجمهور در دولتهای اول و دوم شعارش روابط با جهان و بهبود معیشت عمومی از راه رفع تحریمها بود.» جالب این است که هیچ کدام از مقامات دولت و عناصر سیاسی طیف غربگرای جامعه هیچ گونه تضمینی به جامعه برای بهبود عینی اوضاع اقتصادی و معیشتی مردم در صورت پذیرش لوایح چهارگانه FATF ندادهاند و تنها به صورت فلهای و مبهم تأکید میکنند که وضعیت جامعه بهتر خواهد شد!