سرویس اندیشه جوان آنلاین: رهبر کبیر انقلاب امام خمینی (ره) میفرمایند: «آنهایی که در خانههای مجلّل، راحت و بیدرد آرمیدهاند و فارغ از همه رنجها و مصیبتهای جانفرسای ستون محکم انقلاب و پابرهنههای محروم، تنها ناظر حوادث بودهاند و حتی از دور هم دستی بر آتش نگرفتهاند، نباید به مسئولیتهای کلیدی تکیه کنند، که اگر به آن جا راه پیدا کنند، چه بسا انقلاب را یکشبه بفروشند و حاصل همه زحمات ملت را بر باد دهند.» (صحیفه نور، ج ۲۰، ص ۳۳۳)
عدالت عامل اصلی قوام و دوام یک سیستم است. ارتباط و تعامل بین اجزای این سیستم بر اساس تعیین میزانسنهای برآمده از عقل و منطق و البته قانون امکانپذیر است. قانون موجب شکلگیری جریان حق در بین اجزای سیستم میشود و جریان حق موجب قوام و دوام سیستم خواهد شد. در مقابل قانون و ضوابط جریان بر هم زننده نظم نسبت و روابط قرار میگیرد؛ بدین معنا که نسبتها و روابط بین اجزای خاص که عمدتاً حول هستههای قدرت و ثروت یا همان سیاست و اقتصاد به صورت دفعی در زمان انقلاب و یا به صورت تدریجی به مرور و در صیرورت انقلاب شکل گرفتهاند، موجب انحصار حق در نزد عدهای خاص میگردد. اجزا به میزان دوری و نزدیکی به هسته سیستم (Core System) به عنوان سهامداران خاص انقلاب از حقوق برخوردار خواهند شد. سیر شناسایی، جذب، گزینش، بکارگیری و انتصابات در این سیستم درهم تنیده، بر محور روابط و قواعد حاکم بر بازی روابط شکل گرفته و میزان تعامل و گستردگی دایره ارتباطات موجب بهرهمندی هر چه بیشتر از حق خواهد بود.
اگر در یک سیستم شاهد چهار رابطه اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی باشیم، مفاهیمی ضمنی و آشکار با هر یک از این روابط چهار گانه را وضع میکنیم و در ادامه به بحث و بررسی در خصوص محیط و محاط بودن و اصل و فرع بودن هر یک از این مفاهیم در نسبت با یکدیگر خواهیم پرداخت. سود و ثروت مفهوم ضمنی در اقتصاد، قدرت مفهوم پنهان و آشکار در عرصه سیاست، هویت مفهوم ضمنی در حوزه فرهنگ و در نهایت، شهرت مفهوم مشخص در اجتماع در یک سیستم فرض میشود. یک رابطه پنجمی را هم اینجا در نظر میگیریم و آن رابطه علمی است که هر یک از این چهار ابعاد به طور مستقیم از این هسته سرچشمه میگیرند. یعنی ما مواجه هستیم با علوم اقتصادی، علوم سیاسی، علوم فرهنگی و علوم اجتماعی و این بعد در روابط فوق- به ظاهر- به عنوان هسته مرکزی فرض میشود و ابعاد، روابط و مفاهیم ذکر شده حول این ثقل در گردش هستند.
سؤالاتی گسترده در خصوص چیستی روابط و قواعد، چراییها و غایت این روابط و قواعد حاکم بر قدرت و ثروت و... و در نهایت روشها و چگونگیهای اخذ، حفظ و انتشار قدرت، ثروت، شهرت و هویت در انقلاب میتواند ذهنهای بسته و متصلّب را یک بار دیگر به چالش بکشاند.
در این بین، باید سؤالی مطرح کرد مبنی بر اینکه جریان اطلاعات در انقلاب اسلامی چگونه و براساس چه شاخصهایی از عدالت در حال گردش بوده و سهم هر ایرانی در این میان چه مقدار است؟ سؤالاتی که در آن از اطلاعات اقتصادی، اطلاعات سیاسی، اطلاعات فرهنگی، اطلاعات اجتماعی و اطلاعات علمی سخن به میان میآید. تراکم و انحصار اطلاعات در عصر انفجار اطلاعات موجب برتری یک طیف بر دیگر طیفها خواهد شد، بنابراین علاوه بر ابعاد چهارگانه سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی که به علاوه بعد علمی است، متغیر جدیدی به نام اطلاعات نیز وارد گود شده و سؤال از عدالت در عرصه اطلاعات مطرح میشود!
دپو و انحصار ثروت و سود، قدرت، شهرت و حتی هویت موجب شکلگیری جریان سلطه بر علم و اطلاعات سیستمی خواهد شد. هسته و ثقل تعاملات طبق شواهد موجود بر محور دو مفهوم اساسی ثروت که تولید انرژی و گرما در عرصه اقتصاد میکند بوده و قدرت که تولید دیتا و میزان در عرصه سیاست میکند، بنا شده است. این دو جریان ثروت و قدرت در یک مکان و زمانی به هم میپیوندند و عمل همافزایی (Synergistic) و پیچیدگی (Complex) را در روابط و قواعد حاکم بر بازی بین اجزای سیستمی رقم میزنند.
این موضوع در ایجاد ارتباطات تنگاتنگ بین بازیگران اصلی قدرت و ثروت با یکدیگر اثر مستقیم دارد. در این فضا زیرسیستمهای دیگری، چون شهرت، هویت، علم و اطلاعات به ناچار تحت سلطه جریان غالب قرار خواهند گرفت. سیستم عدالت محور علم را به عنوان العِلمُ سُلطانٌ قرار میدهد و دیگر اجزا و زیرسیستمها (Sub-System) حول آن در گردش خواهند بود، اما در انقلاب، شاهد برتری بلامنازع جریان ثروت- قدرت در روابط حاکم بر اجزای سیستمی هستیم و علما در این میان نقش چندانی ندارند. دپوی اطلاعات، شهرت، هویت و علم نزد حداقلی از ثروتمندان و قدرتمندان بوده و در این میان هویت دینی یا ایدئولوژیک به عنوان سامانه تعدیل گر وارد عمل میشود؛ بدین معنا که مردم با حمل ایدئولوژی و باورهای هستیشناسانه و ایمانی خود که بر پایه باورهای قلبی بوده و بر بُعد روانی تکیه داشته، نسبت به این روابط عکسالعمل چندانی نشان نمیدهند. جریان ایدئولوژیک، آحاد جامعه را دعوت به آرامش میکند و در این میان گردونه قدرت- ثروت بر سلطه خویش میافزاید.
دپوی هویت دینی جهت کسب قدرت و ثروت در انقلاب برای یک عده سهامدار خاص، موجب زیر سؤال رفتن اصل دین در نزد توده و عامه شده و کلّیت، ماهیت و جوهره انقلاب با پسوند اسلامی در دستگاه محاسباتی آحاد جامعه به چالش کشیده میشود. شکاف بین رفتار با گفتار عدهای سهامدار خاص در انقلاب، موجب تعارض درونی مردم میشود بنابراین در نزد توده که در بهره مندی از ثروت، قدرت، هویت و... سهم حداقلی دارند! این تصور در میان اقلیتی پدیدار شد که ارث انقلاب باید دست به دست از صاحب به وارث منتقل شود. وارثان انقلاب که فرزندان صاحبان انقلاب هستند، آرام آرام و خزنده در گردونه ثروت و قدرت صاحب منصب شده و زمام امور مردم انقلابی را در اختیار میگیرند، اما در آن سو توده مردم پرشور و فهیم انقلابی در هر جا که نظام به خطر افتد وارد عمل میشوند. برای نمونه جوانان عزیز وطن ما ایران، به عنوان مدافع حرم با رویکردی دینی برای حفظ کیان انقلاب و گسترده کردن دایره امنیت کشور جان خویش را در دست گرفته و مجاهدتها میکنند. در آن سو بسیاری از وارثان انقلاب برای تحصیل، در بهترین دانشگاههای غرب در محیطی امن در حال گذران زندگی اشرافی خود هستند.
به راستی چرا یک عده به واسطه ارتباط با فلان شخص و شخصیت! خود را محق دانسته و به جای تقواپیشگی دم از روابط عجیب و غریب در عرصه قدرت- ثروت میزنند؟ در این میان طبق اصل تنازع بقا عدهای سعی در نزدیک کردن خود به جریان قدرت- ثروت نموده و همچون موجوداتی که به دنبال میزبان میگردند، بر تنه این جریانات چسبیده و خود را بالا میکشند و در این تنازع افراد بازیگر یاد میگیرند که مصلحتاندیش باشند.
جنگ قدرت- ثروت و تنازع بقا، سیستم را به هیچوجه رشد نخواهد داد و در اثر این روابط، انقلاب درجا زده و یا خدای ناکرده میل به انحراف مییابد. هرچند جریان انقلاب معطل جمهوری اسلامی! ایران نمیشود و به راه خود تا رسیدن به ظهور انقلاب عدل مهدوی ادامه میدهد، اما این سؤال را باید پرسید که پس برای چه انقلاب کردهایم؟ و چرا پس از ۴۰ سال و قرار گرفتن در گام دوم انقلاب هنوز موضوع احیای عدالت و مبارزه با فساد به عنوان یک مسئله اصلی در نظام و انقلاب اسلامی مطرح است؟ قوه قضائیه و سامانه اطلاعات باید در راستای احیای عدالت ورود مقتدرانه و قاطعانه داشته باشند. قوه قضائیه با رویکرد انصاف و سامانه اطلاعات با رویکرد امانتداری، باید اجزا و روابط حاکم بر قدرت- ثروت و دیگر زیرسیستمها را دائم تجزیه و تحلیل کرده و هر یک از اجزا را در جای خود قرار دهند. در این میان قانون که به صراحت حدود روابط و اختیارات را تعیین کرده و به نظر مُرّ و تلخ میباشد، باید برای همه اجزای سیستم انقلاب، یکی بوده و بین یک فرد عامی و یک آقازاده، تفاوتی قائل نشود. جریان رسانهای نیز برای شفاف کردن روابط حاکم بر اجزا و زیرسیستمها بیهیچ مصلحتاندیشی به نشر اخبار درست و به موقع اقدام نماید، شاید با جهد شبانهروزی سه ضلع مورد وثوق اطلاعات، قوه قضائیه و رسانه شاهد رشد انقلاب و سرعت قابل توجه آن به سوی تمدن نوین اسلامی باشیم؛ که... استَعینوا بِاللَّهِ وَ اصبِروُا، إِنَّ الأَرضَ لِلَّهِ یورِثُها مَن یَشاءُ مِن عِبادِهِ وَ العاقِبَةُ لِلمُتَّقینَ (اعراف: آیه ۱۲۸)
*پژوهشگر و استاد دانشگاه