سرویس تاریخ جوان آنلاین: محمدرضا کائینی، دبیر سرویس تاریخ روزنامه جوان، بهمناسبت سالروز درگذشت «محمدتقی بهلول» در صفحه اینستاگرام خود نوشت:
حالا من در عصرگاه یکی از روزهای مهرماه هزار و سیصد و هشتاد و سه، بربالین پیری نشسته ام که پس از سفر به شهر بم درپی زلزله، به سکته مغزی دچار شده و یک عمل جراحی سخت را، در سن نزدیک به صد سالگی از سرگذرانده است!
هر از گاه، چشم میگشاید که مبادا زمان فریضه گذشته باشد. نظر به چهرهای که هر خط از آن، یادآور حادثهای و محنتی است، مرا به دهها سال پیش میبرد، زمانی که درباره این جسم نحیف صدها افسانه در محافل و افواه زبان به زبان میگشت! اینکه: در واقعه گوهرشاد مردم را تهییج کرده، اما خودش به گونهای سوال انگیز از محاصره ماموران گریخته است! اینکه: چگونه توانست در آن فضای سنگین، خویش را به افعانستان برساند و سی سال را در زندانهایی بگذراند که تنها بخشی از اوصاف آن، موی بر بدن انسان راست میکند؟
اینکه: چگونه پس از آزادی و ایراد دهها سخنرانی در رادیوهای مصر و عراق و منابر نجف بر علیه حاکمیت پهلوی، به سهولت توانست به ایران بازگردد و پس از قرنطینهای محدود، دوباره در شهرهای گوناگون به منبر برود؟
شیخ نهایتا سر از بالین برمی دارد و پس از لختی تامل، به صاحب این قلم میگوید: زیر و رو کردن گذشته بد نیست، به شرطی که حواست به آینده باشد... ضمنا اینقدر هم خودت را به چایی نبند، خاصیتی ندارد!... بله، یادم رفت بگویم که او طبیب حاذقی هم هست، همچنان که شاعر بزرگی و خطاط و شناگر خوبی هم... خدایش رحمت کناد...
پ.ن اول: بهلول پس از اوج گیری قیام گوهرشاد و تشخیص اینکه در صورت حضور و مقاومت او عده بیشتری از مردم کشته خواهند شد، موفق شد که با کمک تنی چند از یاران، از محوطه آستانه خارج شود.
پ.ن دوم: بهلول پس از فرار به افغانستان، از سوی حکام وقت به پذیرش زندان در آن کشور یا استرداد به ایران مخیر شد. او پیشنهاد نخست را پذیرفت.
پ.ن سوم: بهلول پس از آزادی از زندان افعانستان، به مصر و عراق رفت و بر علیه رضاخان و بقایای او، مواضعی آشکار گرفت. او پس از چندی، عزم بازگشت به ایران کرد که دستگاه امنیتی اولا: به این دلیل که در این سنین کاری از وی ساخته نیست و ثانیا: عفو و آزادی او میتواند از شاه چهرهای رئوف و روادار بسازد، مانع از بازگشت وی نشد، هرچند که به گونهای نامحسوس، هماره وی را تحت نظر داشت.