مستطیل سبز ایران با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم میکند و هر گوشه آن پر از مسائل حاشیهای است که تیشه به ریشه فوتبال میزنند، تا جایی که سرمربی تیم صدرنشین لیگ برتر هم نگران آینده فوتبال ایران شده و سعی کرده با این جمله هشداردهنده که «فوتبال ایران به زودی آماتور میشود»، مسئولان این رشته پرهزینه، اما بدون بازده را به تکاپو بیندازد، غافل از اینکه فوتبال ما از اول هم آماتور بوده و فقط لقب «حرفهای» بودن را یدک میکشد.
اوضاع بد مالی باشگاهها و عدم پرداخت حق پخش انتقاد برانکو ایووانکوویچ را به دنبال داشته و موجب شده او نیز آینده تاریکی برای فوتبال کشورمان پیشبینی کند. در حالی که اگر کمی دقیقتر به اوضاع نگاه کنیم، میبینیم سالهاست که این مشکلات فوتبال را احاطه کرده و در این مدت خبری از حرفهایگری نبوده است. بررسی اجمالی چالشهای عجیب و غریب این سالها ثابت کرده که نمیتوان پشت کلمه «حرفهای» سنگر گرفت و واقعیتها را پنهان کرد. واقعیت این است که سر تا پای فوتبال ما مشکل دارد و از بین همه آنها فعالان این رشته فقط و فقط نسبت به مشکلات مالی حساسیت نشان میدهند، آن هم به این خاطر که خودشان ذینفع هستند و اصلاً دلشان نمیخواهد میزان درآمد آنها به قبل از دوران مثلاً حرفهای شدن برگردد. برگزاری مسابقات لیگ تحت عنوان لیگ برتر دستمزدها را به شکلی نجومی و سرسامآور افزایش داد و از آنجا که طبق معمول نظارتی بر این روند صعودی وجود نداشت، عدهای از کنار همین پوستاندازی ظاهری پولهای کلانی به جیب زدند و روز به روز تسلط بیشتری بر فوتبال پیدا کردند.
در واقع روند نزولی ما از زمانی آغاز شد که ارقام قراردادها یک شبه چند برابر شد و آقایان برای رسیدن به اهداف خود از آن حمایت کردند. وقتی تخلفات گسترده در فوتبال رخ میدهد و مدیران بهتر از هر کسی میدانند که پولهای بیتالمال را بیدلیل خرج بازیکنان بیکیفیت داخلی و خارجی میکنند، چطور میتوان لقب حرفهای بودن به این رشته داد!
ضمن اینکه نجومی شدن دستمزدها آنقدر بیحساب و کتاب انجام شده و میشود که در حال حاضر هر یک از دو باشگاه شناخته شده پایتخت با بدهیهای سنگین و کمرشکن، طلبکاران پرتعداد و پروندههای شکایت در محافل بینالمللی مواجه هستند. علاوه بر این سوءمدیریتهای تمام نشدنی کمر فوتبال را شکسته و تصمیمات غیرکارشناسی که بر اساس منافع شخصی گرفته میشود، بارها و بارها منافع ملی را به خطر انداخته است. جالبتر اینکه فدراسیون فوتبال به عنوان متولی اصلی هرگز عزمی جدی برای مبارزه با این همه تخلف، تخطی و سوءمدیریت نداشته تا کار به جایی برسد که مربی خارجی فاتحه فوتبالمان را بخواند.
اگرچه فوتبال مثلاً حرفهای برای ورزش ایران سودی نداشته، اما برای خیلیها نان داشته است. بازیکن درجه چندمی که آرزوی بازی در لیگهای دسته اول را داشته با رقمی نجومی سر از لیگ برتر درآورده و هر چقدر هم که حاشیه و جنجال به پا کرده، نه تنها برخوردی با او نشده که مدیران باشگاه در مقام حمایت هم از او برآمدهاند. از طرفی اختاپوسها و دلالها نیز در این آشفتهبازار جولان میدهند و به سودجوییهایشان میپردازند. مشکلات مدیریتی، مالی و انضباطی همه و همه نشان از آماتور بودن فوتبال ایران دارد. درست است که پرداخت نشدن حق پخش برای فوتبال مشکلآفرین بوده، اما با وضعیتی که بر این رشته حاکم است، قطعاً رسیدن حق پخش به دست فدراسیون و باشگاهها نیز نمیتواند دردی را دوا کند. بعید است که مدیران فوتبال به اندازه برانکو نگران آینده این رشته باشند، اما قطعاً ادامه روند فعلی اوضاع فوتبالمان را وخیمتر از گذشته خواهد کرد تا جایی که دیگر آماتور یا حرفهای بودن آن برای کسی اهمیتی نداشته باشد.