علياكبر اسماعيلي جوبني
ما عادت داريم براي هر كار سادهاي تكنيكها يا به عبارت فارسي فنوني تعريف و اجرا كنيم تا بتوانيم كارها را اصوليتر و بهتر و بر اساس قواعد پيش بريم. معمولاً اين كار را حتي براي بازيهاي ساده هم انجام ميدهيم و مثلاً فنون و قواعدي براي بازي منچ و مار و پله داريم اما چه ميشود كه گاهي از ضرورت وجود قواعد و تكنيكهايي براي فرزندپروري غافل ميشويم؟ در حالي كه براي اين حوزه مهم كه تربيت انسانهاي سازنده فرداي جامعه است بايد فنون و روشهايي دقيق و كارآمد تدوين و اجرا كنيم. طبعاً در وهله اول والدين و در مرتبه بعد معلمان بايد تسلطي كامل بر تكنيكهاي فرزندپروري و قواعد بازي در اين زمين داشته باشند. تكنيكهاي فرزندپروري نام روشي است كه با كمك آن والدين ميتوانند بهتر و مؤثرتر با فرزندانشان ارتباط برقرار كرده، بر آنها كنترل بيشتري داشته و به رشد شخصيت سالم و پيشگيري از مشكلات رواني در آنها كمك كنند. اين روش ويژگيهاي خاص خود را دارد. اولين ويژگي اين روش تشبيه تربيت فرزند به يك بازي است. بازياي كه يكسوي آن والدين هستند و سوي ديگر آن فرزندان آنها. توضيح نحوه استفاده از اين روش در تربيت فرزند در قالب تكنيكها، تاكتيكها، خطاها و... همانند هر بازي ديگري كار را براي والدين ساده ميكند. كتاب «تكنيكهاي فرزندپروري» نوشته سعيد جهانشاهي فرد كه توسط انتشارات ارجمند منتشر شده است نحوه پرورش شخصيت سالم در فرزندان يا همان فرزندپروري را مثل آموزش يك بازي، ياد ميدهد، درست مثل بازي فوتبال.
تشابه فرزندپروري و بازي فوتبال
فرزندپروري مثل بازي فوتبال است. توپ، در بازي فوتبال، مثل حرفها و كارهاي ما و فرزندمان در بازي فرزندپروري است. وقتي اين كار را ميكنيم، مثل اين است كه توپ به سمت او ميرود و فرزند متناسب با كاري كه كرديم (توپي كه فرستاديم) جواب ميدهد، يعني انگار توپ را ميزند و برميگرداند.
فرزندپروري هم مثل فوتبال قانونهايي دارد. اگر توپ را با دست بگيريم، آنوقت فوتبال بازي نكرديم، ديگر اسمش بسكتبال است. مثل بازي فوتبال، اگر قانونهاي بازي فرزندپروري را رعايت نكنيم، فرزندپروري بازي نكرديم. اينجا هم بازي، تاكتيك خاص خود را دارد. در فوتبال تاكتيك ضدحمله را داريم، اينجا تاكتيك تنبيه يا تاكتيك تشويق و از اين قبيل.
آنجا تكنيك داريم و يك بازيكن خوب تكنيكي خيلي خوب بازي ميكند. اينجا هم يك پدر يا مادر كه به تكنيكهاي فرزندپروري مسلط است، خوب ميتواند فرزندش را بخواباند، براي درس خواندن تشويقش كند و البته مثل بازي فوتبال و هر بازي ديگري، اينجا هم داوري داريم و خطا. اگر در بازي فرزندپروري خطا كنيد، بازي خراب ميشود. پس به اين ترتيب روي اين موضوعها تمركز داريم:
1. شناخت بازيكنها
2. قانونهاي بازي
3. تاكتيكهاي بازي
4. خطاها دربازي
5. تكنيكهاي بازي
در واقع استفاده از اين تشبيه و به كارگيري زبان و اصطلاحات بازيهايي چون فوتبال، نحوه تربيت فرزند را براي والدين ملموستر كرده، آنها را در موقعيتي قرار ميدهد كه بهتر و سادهتر ميآموزند كه چگونه با فرزندانشان در موقعيتهاي مختلف رفتار كنند، يعني از كدام تاكتيك استفاده كنند، چه تكنيكي براي چنين موقعيتي مناسبتر است و چه رفتاري خطاست و اگر در بازي خطا كنند مثل هر بازي ديگري چه نتيجهاي عايدشان ميشود؟
اگر استفاده از اين تشبيه درك كلي اين روش را ساده كرده است نگاهي گذرا به اسامي تكنيكهاي بازي حاكي از سادگي استفاده و بهخاطر سپاري اسامي تكنيكهاي فرزندپروري است. تكنيكهايي كه نامهاي سادهاي چون «خودت چه فكر ميكني؟»، « گوش كردن ساده»، « آمادهاي صحبت كنيم» و... دارند. اين ويژگي خاص، اين روش را ساده و قابل درك براي هر سطحي از تحصيلات ميكند.
علاوه بر ويژگي سادگي، ويژگي مهم ديگر اين روش نگاهي انساني به تربيت فرزند است. از يكسو نگاهي انساني به والدين و فرزندان و از سوي ديگر نگاهي انساني به ارتباط بين آنها.
مهمترين تاكتيكهاي فرزندپروري
تاكتيك تشويق: تشويق كردن يعني انجام كاري كه با كمك آن كار، رفتار مناسب در فرزندمان بيشتر شود. در واقع تشويق كردن نوعي آگاهي دادن است. با تشويق كردن به فرزندانمان آگاهي ميدهيم چه كاري خوب است.
تاكتيك پيشگيري از تنبيه: پيشگيري از تنبيه يعني كاري كنيم كه لزومي به تنبيه نباشد. تكنيك بيتوجهي ساده يك تكنيك ساده و كاربردي است و خيلي وقتها مؤثر است. تكنيك بيتوجهي فعال اينگونه است كه حين بيتوجهي به كاري كه نميپسنديم، به كاري كه ميخواهيم كودك انجام دهد توجه كنيم و به او آگاهي دهيم.
تاكتيك تنبيه: براي تنبيه كردن كافي است به كار نادرستش توجه كنيم و با اخم كردن يا ترشرويي به او بفهمانيم، يا اين آگاهي را بدهيم كه كار او نادرست است. به اين تكنيك ميگوييم تكنيك توجه منفي.
تاكتيك احساس: به حالتهايي مثل غم، شادي، ترس، عصبانيت و... ميگوييم احساس يا هيجان. مهم است كه بفهميم فرزندانمان چه احساسي دارند؟ با دانستن احساس فرزند ميتوانيم بهتر بفهميم در مغزش چه ميگذرد؟ وقتي كسي را خوب درك كرديم ميتوانيم بهتر با او ارتباط برقرار كنيم، يعني اينكه او منظور ما را بهتر ميفهمد و ما نيز منظور او را بهتر ميفهميم، پس بهتر با ما همكاري ميكند. مسلماً به اين ترتيب تربيتش هم راحتتر است.
تاكتيك استقلال: كسي استقلال دارد كه بتواند براي خودش تصميم بگيرد. اگر كمك كرديم تا فرزندمان خودش تصميم بگيرد كه چه چيزي درست و چه چيزي غلط است او مستقل بار ميآيد و اگر دائم به او بگوييم چه چيزي درست و چه چيزي غلط است او نميتواند خودش تصميم بگيرد و وابسته ميشود. براي مستقل بار آوردن فرزند، بايد كاري كنيم تا درست تصميمگيري كردن را خوب ياد بگيرد.
تاكتيك آگاهي: تاكتيك آگاهي وقتي به كار ميرود كه ميخواهيم به فرزند آگاهي دهيم. مهم اين است كه بدانيم آگاهي دادن به معني گفتن نيست، بلكه به معني فهماندن است، يعني شما وقتي آگاهي داديد او واقعاً بفهمد، نه اينكه شما بگوييد و فكر كنيد به صرف گفتن، وظيفه شما انجام شده است. تكنيك وضوح مهمترين تكنيك در تاكتيك آگاهي دادن است. اگر بتوانيم واضح حرف بزنيم، فرزندان منظور ما را بهتر ميفهمند.
براي ارتباط برقرار كردن، يعني آگاهي دادن و آگاهي گرفتن هيچ چيز مهمتر از سليس و واضح صحبت كردن نيست. با استفاده از تكنيك وضوح به فرزندمان كمك ميكنيم تا حرفش واضحتر شود و به او ياد ميدهيم كه با اين تكنيك حرفمان را براي خودش واضحتر كند.