شيوا نوروزي
نتايج ضعيف تيم ملي کشتي آزاد ايران در مسابقات جهاني فرصت خوبي براي علني شدن اختلافات وزارت ورزش و مديريت فدراسيون کشتي بود، اختلافاتي که روز به روز رنگ و بوي تازه ميگيرد و اگر هرچه سريعتر شعلههاي آن فروکش نکند، آينده رشته اول ورزش ايران به خطر ميافتد.
همان روزهايي که تيمهاي اعزامي به المپيک خود را براي کسب بهترين نتيجه در ريو آماده ميکردند و رسول خادم از بيتفاوتيهاي وزارتخانه ورزش انتقاد ميکرد، تصور چنين روزهايي دور از ذهن نبود. زماني که رئيس فدراسيون کشتي انتقادهايش را از عملکرد مسئولان صراحتاً اعلام ميکرد و نارضايتياش را از وضعيت موجود نشان ميداد، حدس زدن شعلهور شدن اختلافات کهنه کار دشواري نبود. منتها اهميت بالاي بازيهاي المپيک و پس از آن هم داغ شدن تنور انتخابات مانع از فاش شدن درگيريهاي مديريتي شد. اين در حالي است که عملکرد تيم ملي فرنگي با نايبقهرماني در پاريس، رضايت اکثر کارشناسان و منتقدان را به همراه داشت، اما ناکامي آزادکاران در آوردگاه جهاني نابترين فرصتي بود که نصيب سئولنشينان شد. کسب تنها يک مدال در مسابقات جهاني بدون شک انتظارات اهالي کشتي، کارشناسان و علاقهمندان پرشمار اين رشته را برآورده نکرد. نتايج ضعيف رشته اول ورزش ايران براي هيچکس خوشايند نيست، اما اينکه از شرايط موجود براي رسيدن به اهداف خود و تحت فشار قرار دادن يکي از فدراسيونهاي منتقد استفاده شود کاري غيرحرفهاي و دور از شأن بالاترين مرجع مديريت ورزش ايران است!
حسن يزداني طلاي ارزشمندي را از پاريس براي کشورمان به ارمغان آورد، با اين حال انتظارات از کشتي آزاد به مراتب بالاتر از اينهاست. در صورتي که ريشهيابي علل ناکامي و جلوگيري از بروز مجدد آن در ساير رقابتها هدف مسئولان وزارت عنوان ميشود آنها ميتوانستند با استفاده از روشهاي منطقي تري به هدف خود برسند. در حالي که از نوع برخوردها و واکنش آقايان کاملاً مشخص است پاي مسائل ديگري غير از بحثهاي فني نيز در ميان است. وزير ورزش در شرايطي با هيجاني عجيب از ناکامي تيم ملي کشتي آزاد انتقاد و ابراز نگراني و ناراحتي کرده که گويي اولين باري است که در ورزش ما يک رشته موفق و مدالآور عملکردي دور از انتظار در تورنمنتي بينالمللي داشته است! اگرچه دستور ويژه سلطانيفر به معاونش براي بررسي علل ناکامي آزادکاران يکي از وظايف وزير به شمار ميآيد، اما اين سؤال مطرح است که آقاي وزير چرا فقط و فقط به شکستهاي کشتي حساسيت نشان ميدهد و ساير ناکاميها به چشم او کوچک ميآيد؟! يک سال پيش در چنين روزهايي بود که ناکامي مطلق تکواندوکاران کشورمان در المپيک 2016 انتقادهاي زيادي را به همراه داشت.
با اينکه انتظار ميرفت سلطانيفر و معاونانش همين حساسيت را نسبت به اين شکست نشان دهند، اما آقاي وزير در مصاحبهاي خطاب به منتقدان مديريت فدراسيون تکواندو گفت: «هميشه نميتوان قهرمان بود.» آن روزهاي دشوار براي خانواده تکواندو سپري شد و همانطور که انتظار ميرفت برکناري کادر فني نهايت کاري بود که براي بازگرداندن آرامش به اين رشته انجام شد، اما گويا عقيده سلطانيفر از سال گذشته تاکنون 180 درجه تغيير کرده است، وقتي ميگويد: «کشتي هميشه ميتواند قهرمان باشد.» اينجاست که بيش از پيش تأثير اختلافات قبلي در سياسيکاريهاي اين روزهاي وزارت ورزش نمايان ميشود. بسياري از فدراسيونها بهرغم همه مشکلاتشان قبل از المپيک يا سکوت كرده يا با سپر قرار دادن ورزشکارانشان انتقادهايي زيرپوستي مطرح کردند.
در حالي که رئيس فدراسيون کشتي يکتنه همه مسائل را به زبان ميآورد و پشت مليپوشان پنهان نميشود. علاوه بر اين موارد نبايد از کنار برخي سياسيکاريها نيز به سادگي گذشت. وزارتخانهاي که بايد به درد ورزش برسد، اين روزها يکتنه عليه ورزش اول ايران قدعلم کرده؛ داورزني هم براي داغ کردن تنور دعواهاي قديمي بحث بودجه را به ميان آورده است. باور کردن اينکه بودجه کشتي از فوتبال هم بيشتر بوده از آن دست ادعاهايي است که پذيرفتنش به اندازه پذيرفتن تغيير عقيده وزير سخت است. ابهامات زيادي در اين رابطه وجود دارد، ابهاماتي از جمله اينکه وزارت ورزش توجه زيادي به درخششهاي کشتيگيران نميکند و نه وزير و نه معاونانش اعتقادي به استقبال از قهرمانان اين رشته ندارند. در روزهايي که بايد به فکر کشتي ايران باشيم جنگ و جدلي خودساخته ذهن همه را به خود مشغول کرده است. کسي به فکر تداوم جوانگرايي و فرصت دادن به جوانهاي باانگيزه نيست. به آقايان مسئول توصيه ميکنيم به جاي جنجالسازي همه رشتهها و فدراسيونها را به يک چشم ببينند و به نجات کشتي بينديشند.