خوشبين نبودن به آينده مذاكرات بارها و بارها در جلسات و ديدارهاي مقام معظم رهبري به روشني ابراز شده است. اين در حالي است كه اين روزها عدهاي بر واقع بيني تأكيد ميكنند و در گفتهها و رفتارشان طوري نشان ميدهند كه گويي واقعبيني در خصوص مذاكرات ايران و 1+5 مساوي است با خوشبيني به آينده آن!
اما اگر در عمق ماجرا و تكرار حوادثي در طول اين چند ماهي كه مذاكرات روي ريل دولت يازدهم حركت كرده بنگريم، متوجه خواهيم شد كه چرا بايد به آينده مذاكرات بدبين باشيم و با آنكه نبايد مذاكرات را ناقص رها كنيم اما نبايد به آن خوشبين بود؟
بايد پذيرفت كه راهبرد غرب فراتر از هستهاي و هدف اصلي تحقير ملي ايرانيان براي جبران كسري از تحقير 35 سال گذشته امريكا و اروپا از بروز و ادامه انقلاب اسلامي است. پس آن طور كه رئيسجمهور محترم ميگويد نقد توافق هستهاي ايران و غرب به معني خوش آمدن از «تحريم» نيست، بلكه بخشي از آن به معني زير بار «تحقير» نرفتن است. بله، هيچكس نه از تحريم خوشش ميآيد و نه البته از تحقير.
دلواپسيها در برابر خوشبينيهااولين دليلي كه بايد براي عدم خوشبيني جمهوري اسلامي بر آينده مذاكرات عنوان كرد، كينهتوزي بيانتهاي دشمنان اسلام در قبال مسلمانان است. تجربه تاريخي اين واقعيت را ثابت كرده و نشان داده كه هر جا كه ما يك گام در مسير مذاكرات عقب گذاشتهايم، آنها يك گام به جلو برداشتند و بر غرورشان افزوده شده است. قطعنامه اخير پارلمان اروپا عليه ايران و اتهام وزارت خارجه امريكا كه مدعي حمايت ايران از تروريسم شده است، نمونههاي واضحي از گام برداشتن رو به جلوي آنها در برابر برخي گامهاي رو به عقب ماست.
از سوي ديگر نشانهاي دائمي از تعامل و احترام متقابل در مسير اين مذاكرات از سوي طرف غربي ديده نشده كه اميدواركننده باشد. حضور نمايندگان پارلمان اتحاديه اروپا در ايران و ديدار آنها با برخي محكومان فتنه 88 و نيز حضور كاترين اشتون مسئول سياست خارجي اروپا و تكرار اهانت نمايندگان پارلمان اروپايي و ديدار وي با برخي ديگر از محكومان فتنه از جمله نشانههايي بود كه حاكي از بياحترامي غربيها به ايران در مسير مذاكرات بود. تمام اين نشانهها گواه اين است كه آينده اين مذاكرات با لبخند پايان نخواهد يافت و از همين دريچه، دلواپسيهاي امروز عدهاي به خاطر خوشبيني برخي يا به قول خودشان واقعبيني در برابر اين حوادث تلخ است.
لغو تحريمها به چه بهايي؟دلواپسيها اما زماني بيشتر ميشود كه نشانههاي ديگري از وراي تحليلهاي غلط سربرميآورد و در غفلت از واقعيت، از آيندهاي ساختگي رونمايي ميكند. هر چند بارها به كرات به مسئولان و مقامات توصيه شده كه با نگاه به سرمايهها و منابع داخلي سعي در توسعه درونزا و حل مسائل و مشكلات داشته باشند اما همچنان برخي در داخل شعارهاي مخالف اين حقيقت را سر ميدهند و در رؤياي دوستي با دشمن، تصورشان بر اين است كه اگر برخي تحريمها و قطعنامههاي اقتصادي خنثي شود، دشمني دشمنان پايان يافته و تمامي مشكلات اقتصادي حل ميشود و كشور غرق در شكوفايي و سازندگي ميگردد!
حال آنكه اگر چنين بود درست زماني كه آهنگ لغو برخي تحريمهاي سبك اقتصادي سر داده ميشد، آواي تصويب تحريمها با مبناي حقوق بشري بلند نميشد؛ تحريمهايي كه در پي دفاع از دشمنان داخلي ايران اسلامي هستند و «مؤكداً» از بهائيت و آزادي فتنهگران حمايت كرده و ايران را به خاطر به رسميت نشناختن فرقههاي ضاله متهم شناخته است.
از طرف ديگر، دخالت در امور داخلي ايران حتي در خصوص حادثهاي كوچك مانند بازرسي قانوني از بند 350 اوين كه كاترين اشتون وعده پيگيري و بررسي آن را داده، اين نما را بر ديوار سياست داخلي ما به تصوير درآورده كه آنان قصد بازگرداندن جمهوري اسلامي به دوران استعمارزدگي پهلوي را دارند كه هر اتفاق كوچكي در آن ايام با بررسي كشورهايي نظير امريكا و انگليس دنبال ميشد و شاه دستنشانده ايران هم مجبور به اطاعت بود. دلواپسي امروز برخي از اصولگرايان از اين است كه تحريمها به چه بهايي قرار است لغو شود و اگر بهاي آن حذف انقلاب اسلامي باشد، آيا نبايد به آينده مذاكرات بدبين بود و در حالي كه مذاكرات را ادامه ميدهيم اما با خوشبيني و به قولي واقعبيني به آن ننگريم؟
انتقاداتي در راستاي نفع دولت به هر حال آنچه از نام امسال پيداست نشان ميدهد رهبر معظم انقلاب كه به دفعات متعدد ثابت شده نگاه و راهبرد ايشان راهگشاست، مهمترين مسير حل مشكلات در شرايط فعلي را توجه به فرهنگ و اقتصاد با عزم ملي و مديريت جهادي ديدهاند. همچنين سياستهاي كلي اقتصاد مقاومتي كه اواخر سال گذشته از سوي رهبر انقلاب به رؤساي قواي سهگانه و رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام ابلاغ شد، آن محوري را دنبال ميكند كه درست خلاف جهت اقتصاد مذاكرهاي است، به اين معنا كه اگر به مقاوم شدن اقتصاد توجه شود بايد به جاي آنكه در مذاكرات به دنبال حل مشكلات اقتصادي خود باشيم و هر قدم را در هالهاي از ابهام برداريم، در اين فكر باشيم كه اقتصاد را طوري در برابر تحريمها و قطعنامهها مقاوم كنيم كه حتي اگر مذاكرات به نتيجهاي نرسيد، همچنان چرخ زندگي مردم و هم سانتريفيوژها بچرخد.
دلواپسي امروز عدهاي از نيروهاي انقلاب از اين است كه چرا برخي خوشبين نبودن به آينده مذاكرات را خلاف واقعيت و واقعبيني ميبينند، حال آنكه ثابت شده دشمنان با واقعبيني خاص خود ذرهاي از ظلمها و زورگوييها دست برنخواهند داشت و هر مقدار هم كه دشمنان را بزك كنيم اما باز دندان تيز طمع و دست پولادين در دستكش مخملين آنها به سمت آرمانها و اصول انقلابي ما پيداست.
اگرچه اين دلواپسيها مانند ساير فعاليتهاي اصولگرايان مورد تخريب و تمسخر اصلاحطلبان و رسانههاي جبهه اصلاحات قرار ميگيرد و آن را حركتي براي مقابله با دولت يازدهم ميپندارند اما اگر با نگاه واقعبينانه و منصفانه به اين دلواپسيها بنگريم، خواهيم ديد كه بزرگترين نفع آن براي دولتي است كه هم اينك در مسير مذاكره با 1+5 به سر ميبرد. قطعاً دولت و تيم مذاكره كننده ميتوانند از اين انتقادات داخلي به عنوان اهرم و فشاري براي چانهزني در مذاكرات استفاده كنند و با اتكا به اين انتقادات كه از سوي برخي مردم داخل كشور مطرح است، به كشورهاي غربي و زورگو بفهمانند كه همه مردم ما از اين توافق راضي نيستند و غرب مجبور به دادن امتيازات بيشتر به جمهوري اسلامي به منظور جلب رضايت آحاد ملت ايران است.