کد خبر: 1330979
تاریخ انتشار: ۰۴ آذر ۱۴۰۴ - ۲۳:۰۰
اصغر نعیمی در فیلم جدیدش با رویکردی شعاری و کمدی سطحی به موضوع فرزندآوری می‌پردازد
«دو روز دیرتر» نمی‌تواند مخاطب را قانع کند معمولاً فیلم‌های کمدی چند سال اخیر بر پایه الگو‌هایی تکراری، اغراق رفتاری بدون منطق، پریدن از یک گره به گره دیگر بدون پرداخت، شوخی‌های موقعیتی سطحی و ترکیبی بی‌هدف از طنز کلامی و بدنی ساخته می‌شوند
احمد محمدتبریزی

جوان آنلاین: مخاطب امروز، برخلاف دهه‌های گذشته، با انبوهی از فیلم‌ها و محتوا‌ها در رسانه‌های مختلف و متعدد مواجه است و فیلمسازان و کارگردانان باید با دقت و حساسیت بیشتری برای این مخاطب فیلم بسازند. در چنین زمانه و شرایطی برخی سینماگران همچنان سهل و آسان با سینما و مخاطب‌شان برخورد می‌کنند و با کلیشه‌سازی دنبال بیان حرف‌ها و دغدغه‌هایشان هستند. 

هدر دادن سوژه‌ها

در حالی‌که «فرزندآوری» و «بحران جمعیتی» به سوژه‌ای حساس و استراتژیک برای کشور تبدیل شده و باید با ظرافت‌های هنری خاصی مردم را نسبت به این مسئله آگاه کرد و از مخاطراتش گفت، در فیلم‌های سینمایی هنوز حرف‌های کلیشه‌ای، گل‌درشت و بدون اثر گفته می‌شود تا هزینه‌های ساخت چنین فیلم‌هایی به هدر برود. 

فیلم سینمایی «دو روز دیرتر»، پس از دو سال از ۲۰ آبان در سینما‌های کشور اکران شده و ضعف‌های مفرطش در ساخت و محتوا عاملی شده تا بدون کوچک‌ترین اثرگذاری، مخاطبان از پای فیلم بلند شوند. اصغر نعیمی از منتقدان سابق سینمایی که از دهه ۸۰ به جرگه فیلمسازان پیوسته، سعی داشته با یک کمدی اجتماعی، حرف‌های مهمی از دغدغه‌های روز جامعه بزند، ولی به قدری همه چیز در فیلم او بد درآمده که همان حرف اصلی در طول فیلم گم می‌شود. 

فیلم‌های سینمایی و مجموعه‌های تلویزیونی در تمام دنیا هر روز به شکلی واقع‌گرایانه‌تر ساخته می‌شوند و رقابت سختی برای جذب مخاطب در سراسر جهان وجود دارد، ولی ساخت فیلم برای جذب مخاطب همچنان به دغدغه برخی فیلمسازان تبدیل نشده است، چون برخی نگرانی و دغدغه خاصی بابت بازگشت سرمایه ندارند و به حداقل‌ها اکتفا می‌کنند. 

کلیشه‌گرایی محض

فیلم دو روز دیرتر از همان دقایق ابتدایی روشن می‌کند که قرار است به موضوع حساس و چندلایه فرزندآوری بپردازد، اما مسیر بیان این مضمون بیش از آنکه بر پایه تحلیل اجتماعی یا روایت پیچیده‌ای شکل گیرد، در دام کلیشه‌های متداول و لوس می‌افتد. در حالی‌که فرهنگ‌سازی موفق، به‌جای تجویز باید مواجهه خلق کند و مخاطب را در شرایطی قرار دهد که خودش به نتیجه برسد. 

فیلم تلاش دارد در ظاهر به دغدغه‌های نسل امروز درباره فرزندآوری و مهاجرت بپردازد، ولی بیشتر مجموعه‌ای از کلیشه‌های تصویری و روایی را می‌سازد. کلیشه‌هایی که نه‌تنها کمکی به فرهنگ‌سازی نمی‌کنند، بلکه سبب فاصله گرفتن مخاطب از پیام اصلی اثر می‌شوند. کلیشه‌های متعدد باعث می‌شود پیام اصلی نه‌تنها منتقل نشود، بلکه حتی اثر معکوس بگذارد. مخاطب امروز نسبت به پیام‌های گل‌درشت حساس است. هرجا «ترویج» و «تبلیغ» را احساس کند، بلافاصله فاصله می‌گیرد. در دوره و زمانه امروز حداقل انتظار از فیلمسازان می‌تواند توجه به همین مسائل باشد تا از تولید فیلم‌های شعاری فاصله بگیرند. 

رفتن به سمت کمدی‌های سطحی

فیلم از سبک کمدی‌های کلیشه‌ای این روزها، موسیقی اغراق‌شده و دیالوگ‌هایی که صریحاً شعار می‌دهند استفاده می‌کند تا پیام اصلی را به مخاطب منتقل کند. همین رویکرد باعث می‌شود اثر بیشتر شبیه یک رپرتاژ فرهنگی به نظر برسد تا فیلمی که بتواند با هوشمندی ذهن مخاطب را درگیر کند، به همین دلیل روایت فاقد کشمکش واقعی است و بیشتر «نتیجه‌گیری» را از پیش تعیین می‌کند. 

در حالی که فیلم می‌خواهد با زبان هنر فرهنگ‌سازی کند، در عمل به دلیل اتکای بیش از اندازه به قالب‌های کلیشه‌ای، مخاطب را در موضع دفاعی قرار می‌دهد. فرهنگ‌سازی مؤثر زمانی اتفاق می‌افتد که مخاطب خود را در روایت ببیند، نه زمانی که از او انتظار می‌رود پیام آماده را بی‌چون‌وچرا بپذیرد. 

بازی‌های نچسب بازیگران

حتی بازی بازیگران باسابقه و کمدین‌های کارکشته‌ای مثل فرهاد آئیش در طول فیلم در حد درآوردن لهجه و حرکات فاقد جذابیت برای مخاطب تبدیل می‌شود. «دو روز دیرتر» اگر در زمینه طرح سوژه اجتماعی‌اش لنگ می‌زند و نمی‌تواند حرفش را به شکلی باورپذیر ارائه دهد، در بحث خلق موقعیت‌های کمدی و ساختن فیلم سرخوشانه هم عاجز است. 

رفتن به سمت چنین کمدی‌هایی که بر پایه تیپ‌سازی‌های گل درشت و موقعیت‌های سطحی و لحظه‌ای بنا می‌شوند، آفت این روز‌های سینمای کمدی ایران است. انگار فیلمسازان از یکسری الگو‌های از پیش تعیین شده که در چند فیلم جواب داده استفاده می‌کنند و دیگر هیچ تلاشی برای رفتن به سمت ساختن اثری خلاقانه نمی‌کنند. 

معمولاً فیلم‌های کمدی چند سال اخیر بر پایه الگو‌هایی تکراری، اغراق رفتاری بدون منطق، پریدن از یک گره به گره دیگر بدون پرداخت، شوخی‌های موقعیتی سطحی و ترکیبی بی‌هدف از طنز کلامی و بدنی ساخته می‌شوند و در این قالب و فرمول باتجربه‌ترین بازیگر‌ها مثل فرهاد آئیش تباه می‌شوند. بازی سایر بازیگران مثل سینا مهراد و پردیس احمدیه هم چنگی به دل نمی‌زند تا فیلم از مجموعه بازیگرانش شکست بخورد. 

مسئله اصلی این است که نه موقعیت‌ها جدیدند، نه رفتار‌ها طبیعی. مخاطب امروز با سطح گسترده‌ای از فیلم‌هایی روبه‌روست که بخشی از آنها کمدی‌های مدرن هستند و بنابراین نسبت به شوخی‌های قابل پیش‌بینی حساس‌تر شده و به سادگی نمی‌خندد. 

«دو روز دیرتر» به جای آنکه پیچیدگی موضوع فرزندآوری را در قالب یک درام اجتماعی واقع‌گرا و چندلایه نمایش دهد، به مسیر ساده‌سازی و شعار دادن می‌افتد. نتیجه آنکه اثر نه‌تنها نمی‌تواند گفت‌وگویی سازنده پیرامون بحران جمعیتی ایجاد کند، بلکه امکان فاصله گرفتن مخاطب از پیام اصلی را بیشتر می‌کند. فرهنگ‌سازی، به‌ویژه در موضوعاتی چنین حساس، نیازمند صداقت روایی، تحقیق اجتماعی دقیق و دوری از کلیشه‌سازی است؛ عناصری که در این فیلم کمتر به چشم می‌آیند.

برچسب ها: فیلم ، محتوا ، کارگردان
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
captcha
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار