جوان آنلاین: قاعدتاً با گذشت سه روز باید هیجانات ناشی از باخت به روسها فروکش میکرد، اما نه وقتی هنوز واقعیت لخت و عریانی که کارپین به زبان آورد جلوی چشمانمان رژه میرود؛ «عملاً چیز خاصی از ایران ندیدم.»
با وجود تمام انتقادها، قبول این واقعیت برایمان کار آسانی نبود، اما یک جمله کنایهآمیز، ولی صادقانه کافی بود تا دریابیم با تمام عشقی که به تیمملی فوتبال ایران داریم باید بپذیریم که چیزی در چنته نداریم و با این شرایط، جامجهانی به معنای واقعی کلمه برایمان جهنم خواهد شد. با وجود آنکه به دلیل ۴۸ تیمی شدن این رقابتها حتماً ایران با حریفانی به مراتب پایینتر از خود در رنکینگ مواجه میشود، اما مگر روسیه چندین رده پایینتر از ایران نبود؟
نخستین فیفادی مهرماه تلنگری جدی بود، اما آیا آنها که باید نیز متوجه شرایط بغرنج موجود شدهاند که انتظار اتخاذ تصمیمی جدی و جدید را داشت؟ بیتردید ماهی هر زمان که از آب گرفته شود تازه است، پس باید دست جنباند تا همین اندک زمان باقیمانده نیز از دست نرفته، در غیر این صورت پرواضح است که نمیتوان امیدوار به کسب نتایج قابل قبول در جامجهانی بود، اما چطور میتوان به ایجاد تغییرات امید بست وقتی سرمربی تیمملی کوچکترین انتقادی را نمیپذیرد و هرکس که اشارهای به اشتباهات تیم داشته باشد در زمره مغرضانی قرار میگیرد که بهزعم قلعهنویی صرفاً برای زدن او لب به انتقاد میگشایند!
رویکردی که حتی صدای کربکندی، پیشکسوت قدیمی فوتبال را هم درآورده است: «نباید خودمان را گول بزنیم، در جامجهانی قطعاً با تیمهایی قویتر از روسیه مواجه خواهیم شد و مطمئناً ضعف ساختار دفاعی برایمان دردسرساز خواهد شد. با وجود این بعید است که قلعهنویی به ترکیب مورد نظرش دست بزند و بدتر از همه اینکه سرمربی تیمملی نه فقط ضعفها را نمیبیند و تیمش را ستایش میکند که توجهی هم به نقدها ندارد و این بزرگترین ایراد و اشکال است.» البته واقعیت این است که فوتبال ایران رو به افول است و این فقط به تیمملی برنمیگردد، زیرا همانطور که حاجرضایی نیز بارها بدان اشاره کرده، تیم ملی قوی از دل لیگی قوی است که به وجود میآید و با نگاهی گذرا به نتایج رقم خورده طی شش هفته ابتدایی لیگ ایران میتوان به خوبی دریافت که چرا شاهد باخت به روسیه بودیم، باختی که همه را نگران عاقبت تیمملی در جامجهانی کرده است.
شاید اگر ۱۰ سال قبل که امثال محصص هشدار داده بودند که جوانگرایی آینده فوتبال ایران را تأمین میکند، حرفهای آنها را روی طناب گذاشته بودیم، امروز هاج و واج نبودیم که با این شرایط اسفناک قرار است چه اتفاقی در جام جهانی رخ دهد، خصوصاً که سرمربی تیمملی بیاعتنا به انتقادها و اشکالات موجود، همچنان به رفتن راهی که در پیش گرفته اصرار دارد و هر روز با انتخابها و تصمیمهایش بیشتر و بیشتر بر نگرانی و تعداد منتقدانش میافزاید. قلعهنویی در جدیدترین تصمیم خود میلاد محمدی را به تیم ملی دعوت کرده است، بازیکنی که هنوز نتوانسته اعتماد سرمربی پرسپولیس را برای حضور ثابت در ترکیب این تیم جلب کند و تنها در بازی برابر فولاد در هفته سوم ۹۰ دقیقه بازی کرد، آنهم در سمت راست، حال آنکه پست تخصصی او دفاع چپ است. محمدی بعد از آن همواره به عنوان بازیکن تعویضی وارد میدان شده، اما توانسته به پیراهن تیم ملی برسد. مسئلهای که انتقادهای زیادی را به دنبال داشته و این سؤال را مطرح کرده که میلاد محمد براساس کدام توانایی به تیمملی راه یافته است؟! با همان منطقی که جهانبخش بدون تیم همچنان وزنه خوانده میشود! منطقی که به سرمربی تیمملی اجازه میدهد بیتوجه به نیازهای تیم صرفاً از نامها دعوت به عمل آورد، نامهایی که ثابت کردند دیگر قابل اتکا نیستند.
البته برخی معتقدند در طول ۱۰ سال حضور کیروش، گذار و انتقال بین نسلی درستی شکل نگرفت و او با همان تیمی که ساخته بود تا آخر ادامه داد. اما این بهانه خوبی نیست که، چون مربیان قبلی اشتباه کردند، سرمربی فعلی نیز میتواند آن را تکرار کند. اساساً تغییر کادرفنی برای تغییر رویه و تفکرات است، پس اشتباهات و کاستیهای قلعهنویی و تیمش را نمیتوان صرف برشمردن اشتباهات مربیان قبلی توجیه کرد، خصوصاً که تیم ملی نهتنها تاکنون انتظارات را برآورده نکرده که هیچ پیشرفتی هم نداشته و این را حتی کارشناسان موافق قلعهنویی هم نمیتوانند منکر شوند.
اما باید تعارف را کنار گذاشت، حداقل اگر به دنبال آن هستیم که در جامجهانی عملکرد قابل قبولی داشته باشیم. فرصتها یکی پس از دیگری میگذرد، اما قلعهنویی هنوز حتی به ترکیب ایدهآل خود هم نرسیده و صرفاً هر بار لژیونرهایی را در کنار برخی نامهای لیگ به اردو فرا میخواند و جوانی هم اگر در این بین به پیراهن تیم ملی میرسد، استفاده خاصی از او نمیشود. به همین دلیل است که نمیتوان جمله سرمربی روسها را که گفت هیچ چیز خاصی از ایران ندیدم، فراموش کرد. هرچند که دانستن ضعفها به تنهایی کافی نیست و باید با کار فنی و تاکتیکی در جهت اصلاح ساختار تیم قدم برداشت، اما چطور وقتی قلعهنویی بعد از نمایش ضعیف شاگردانش برای آنها دست میزند تا هیچ امیدی برای حل و فصل مشکلات ساختاری تیم باقی نماند و با این شرایط پرواضع است که به چالش میخوریم و چه بسا که با فاجعهای فوتبالی نیز
مواجه شویم.