جوان آنلاین: تصور کنید کودک پنج سالهای را که برای اولینبار پای به مدرسه میگذارد، دنیای او پر از بازی، کنجکاوی و کشف است. این کودک هنوز کودکی میکند و باید با فراغ بال، فرصت رشد آزادانه و بازی با همسنوسالانش را داشته باشد. حالا سؤال مهم این است که آیا مدارس و معلمان ما آمادهاند این کودک را اینطور همراهی کنند؟ آیا زیرساختها و امکانات لازم فراهم است تا طرح کاهش سن ورود به مدرسه بدون آسیب، اجرا شود؟ متأسفانه کم نیستند مدارسی که به دلیل کمبود معلم متخصص، صدای داد و فریاد از کلاسهایشان شنیده میشود؛ معلمانی که فکر میکنند فقط با فریاد است که میتوان دانشآموزان را کنترل کرد! حالا اگر همین شرایط برای کودک پنج سالهای که تازه وارد مدرسه شده پیش بیاید، چه آیندهای در انتظارش خواهد بود؟ کودکی که سرخورده از دوران طلایی کودکیاش باشد، راه یادگیری را چگونه طی میکند؟!
طرح کاهش سن ورود به نظام آموزشی ایدهای بسیار ارزشمند است که میتواند کیفیت نظام تعلیم و تربیت را بهبود بخشد، اما موفقیت این طرح وابسته به فراهم شدن تمامی زیرساختها و حمایتهای لازم است. اگر معلمان کافی و با کیفیت نباشند، اگر فضای مناسب حال و هوای کودکانه و امکانات لازم فراهم نشود، این کودکان به جای اینکه در کنار همسالان خود به بازی و یادگیری بپردازند، باید با محدودیتها و فشارهای آموزشی مواجه شوند. بنابراین، تحقق این هدف بزرگ تنها زمانی ممکن است که همه جوانب کار به دقت دیده شده و حمایتهای لازم از آموزش پیشدبستانی فراهم شود، تا کودکان بتوانند همزمان با حفظ ویژگیهای طبیعی کودکی، مسیر رشد و یادگیری خود را به بهترین شکل دنبال کنند.
کاهش سن ورود به مدرسه و تغییر ساختار
در مسیر بازتعریف آینده آموزش و پرورش کشور، طرح مهمی در کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس در حال بررسی است که میتواند اثرات مثبت و منفی زیادی بر آموزش و پرورش داشته باشد. طبق این طرح، آموزش اجباری به جای شش سالگی، از پنج سال آغاز میشود و آموزش یک ساله پیشدبستانی اجباری خواهد شد. فرشاد ابراهیمپور، نایب رئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات، درباره این تغییر مهم میگوید: «کودکان از پنج سالگی وارد مدرسه میشوند و یک سال کامل را به آموزشهای پیشدبستانی اختصاص خواهند داد. این اقدام به معنای پایان وضعیت فعلی پیشدبستانیهاست که عمدتاً غیردولتی و با پوشش محدود هستند. با تصویب این طرح، آموزش پیشدبستانی برای همه کودکان در مدارس دولتی رایگان خواهد شد.»
همزمان با این تغییر، ساختار نظام آموزشی کشور که اکنون به صورت ۳- ۳- ۶ اجرا میشود، به تدریج به ساختار ۳- ۳- ۵- ۱ تغییر میکند. برخی از مسئولان آموزشی بر این باورند که این تغییر میتواند به بهبود کیفیت آموزش و ایجاد هماهنگی بیشتر بین دورههای تحصیلی کمک کند. با این حال، اهمیت و حساسیت این طرح بزرگ، ضرورت بررسیهای کارشناسی دقیق را بیش از پیش نشان میدهد تا از هرگونه خطا در مسیر تحول بنیادین نظام آموزشی جلوگیری شود.
لزوم توجه به ریشههای تحول در آموزش
همزمان با بررسیهای طرح کاهش سن مدرسه و تغییر در ساختار نظام آموزش و پرورش در مجلس، مجتبی همتیفر، پژوهشگر تربیتی و عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد تأکید میکند که رمز موفقیت در بهبود کیفیت آموزش نه در تغییر ساختار، بلکه در ارتقای کیفیت ورودیها و توجه به مؤلفههای نرمافزاری نهفته است.
او با تأکید بر اهمیت مؤلفههای کلیدی در تحقق این تحول در گفتوگو با «جوان» به تبیین دقیقتر ابعاد مسئله پرداخت: «وقتی هدف ما ارتقای کیفیت نظام تعلیم و تربیت است، باید بدانیم که خروجی مطلوب به چندین مؤلفه کلیدی وابسته است و همه عوامل به یک اندازه اثرگذار نیستند. برخی از این مؤلفهها اساس و رکن هستند، مانند نیروی انسانی و برنامه درسی و برخی دیگر جنبه فرعی دارند که میتوان کمبودشان را تا حدی جبران کرد.»
این پژوهشگر تربیتی در ادامه توضیح میدهد: «به عنوان مثال، نبود معلم تأثیر مستقیم و جدی بر کیفیت آموزش دارد، در حالی که نبود آزمایشگاه یا کتابخانه، هرچند مهم است، نمیتواند به آن اندازه تأثیرگذار باشد؛ چون تا وقتی معلم نباشد، استفاده از امکانات دیگر نیز به خوبی صورت نمیگیرد.»
همتیفر اهمیت کیفیت ورودی به مدرسه را اینگونه تشریح میکند: «گذراندن دوره پیشدبستانی و کسب مهارتها و آمادگی لازم برای ورود به مدرسه برای کودکان بسیار اهمیت دارد. اگر این آمادگی فراهم نباشد، بخشی از توان مدرسه صرف جبران ضعفهای اولیه میشود و ممکن است دانشآموزان نتوانند به سطح مقدماتی لازم برسند و حتی از چرخه یادگیری باز بمانند. یکی از عوامل تعداد قابلتوجهی مردودی در پایه اول ابتدایی همین است.»
او همچنین به نقش حیاتی تغذیه در دوره اوان کودکی اشاره میکند: «تغذیه مناسب در این دوره از لحاظ جسمی، روانی و تربیتی هم بسیار حیاتی است و باید به عنوان بخشی از سرمایهگذاری در رشد و تربیت اوان کودکی مورد توجه قرار گیرد.»
تحول اصلی از دل نرمافزارهای تربیتی میگذرد
همتیفر در تحلیل روندهای تحول بنیادین در نظام آموزش و پرورش تأکید دارد که تغییرات ساختاری به تنهایی و بدون مطالعات کارشناسی دقیق نمیتواند پاسخگوی مشکلات اساسی باشد و تجربه نشان داده که اعمال تغییرات ساختاری کارشناسینشده در آموزش و پرورش، حتی میتواند آسیبهای جدی نیز وارد کند و فرصت اقدامات اصیل و مهم را از ما بگیرد. به گفته او، ثبات نسبی در ساختار فعلی که چند سالی است تجربه شده، زمینه مناسبی برای تمرکز روی ارتقای کیفیت نرمافزاری است: «تجربه چند سال اخیر نشان میدهد که تغییر ساختار نظام آموزشی، به ویژه در ۱۵ گذشته، هنوز به ثبات نسبی نرسیدهاست. به هم ریختن سامان این ساختار، بدون دلایل موجه و پشتوانه کارشناسی میتواند به جای بهینهسازی، موجب اختلال در نظم موجود و بروز دشواریهای بیشتر شود.»
این پژوهشگر تربیتی توضیح میدهد: «حتی اگر به دنبال تغییر ساختار افقی نظام آموزشی خودمان هستیم، باید راهبرد آن را مشخص کنیم. تجربه جهانی نشان میدهد که کشورهای مختلف با توجه به شرایط و ظرفیتهای خود، بر دورههای مختلف تحصیلی تمرکز دارند، برخی که توسعه صنعتی برایشان اهمیت داشته، روی دوره نوجوانی و آموزش متوسطه سرمایهگذاری میکنند و برخی که نگاه عمیقتری دارند، سرمایهگذاری جدی بر دوره اوان کودکی دارند و برخی در هر دو بخش. ما چه منطقی داریم؟» به باور همتیفر، هر تصمیم کلان باید بر پایه واقعیتهای فرهنگی، اجتماعی و توان مالی کشور باشد: «در حالی که سرمایهگذاری ما در دوره اوان کودکی به ویژه پیشدبستانی اقدام درست و تحولگرایانهای است، اما تغییرات اساسی، ساختار آموزشی به ویژه در وضع فعلی، توصیه نمیشود.»
او سپس به اهمیت نرمافزارهای تربیتی و فرهنگی اشاره میکند که اغلب مغفول میمانند: «مسائل مهم و دارای اثر تحولی و کیفی بسیار زیاد روی زمین ماندهاست و با گذشت قریب به ۱۵ سال از ابلاغ سند تحول بنیادین، مراجع ذیربط آنها را چندان پیگیری نکردهاند؛ مثلاً هدایت تحصیلی دانشآموزان بر مبنای شناسایی استعداد و علایق، انگیزهبخشی به معلمان و مدیران و حمایت از آنان، نقش کلیدی در کیفیت آموزش و تربیت ما دارند. برنامههای پرورشی، که یکی از مهمترین بخشهای تربیتی است، به دلیل محدودیت بودجهها مورد بیتوجهی قرار میگیرد. متأسفانه در نظام فعلی به این موارد بسیار کمتوجه شدهاست و حتی با نوعی مسامحه و سادهانگاری با آنها مواجه میشویم؛ در حالی که اثر آنها بر کیفیت خروجی آموزش و پرورش بسیار بیش از تغییرات ساختار مورد نظر طرح اخیر مجلس است.» او در پایان اظهار میدارد: «اگر هر دانشآموز بر اساس استعداد و علاقه خود در مسیر درست قرار گیرد، بسیاری از آسیبهای اجتماعی کاهش یافته و انگیزه دانشآموزان افزایش مییابد. همچنین حمایت و تکریم معلمان و مدیران مدرسه که ستونهای نظام آموزشی هستند، باید در اولویت باشد. آنچه امروز نیاز داریم، نه تغییرات ساختاری مختلکننده، بلکه توجه همهجانبه و ملی و سرمایهگذاری جدی روی نرمافزارهای تربیتی و فرهنگی است. نباید فرصتها را دوباره از دست بدهیم.»
نه وقت آزمون است، نه خطا
آموزش و پرورش جای تجربههای بیپشتوانه و آزمون و خطا نیست. هر تصمیمی که فقط بر هیجان یا فشارهای مقطعی استوار باشد، ممکن است آینده چند نسل را تحتتأثیر منفی قرار دهد. مسئولان باید بدانند که تغییر ساختار تنها بخشی از مسیر است و سرمایهگذاری واقعی در کیفیت ورودیها، بهخصوص در دوره پیشدبستانی، همراه با توجه ویژه به نرمافزارهای تربیتی مثل هدایت تحصیلی، انگیزهبخشی به معلمان و حمایت مستمر از آنها، پایههای اصلی پیشرفت پایدار را شکل میدهد. هر اصلاحی که بدون مطالعه دقیق و در نظر گرفتن شرایط فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی کشور انجام شود، نهتنها تحول واقعی ایجاد نمیکند، بلکه میتواند به آسیبهای جبرانناپذیری در مسیر آموزش کودکان منجر شود. حالا وقت آن است که تصمیمگیران با نگاهی عمیق و علمی، از آزمون و خطاهای پرهزینه دست بکشند و آینده کشور و کودکانمان را با دقت و مسئولیت تضمین کنند.