جوان آنلاین: پرونده سرقت از آپارتمانی لوکس در شمال تهران، با اعترافات یک دختر نوجوان وارد مرحله تازهای شد. پریسا دختر ۱۶ سالهای که تحتتأثیر رابطهای در فضای مجازی قرار گرفته بود، با همدستی پسر مورد علاقهاش، نقشه سرقت از خانه شوهرخاله ناتنیاش را اجرا کرد، اما یک تماس اتفاقی از سوی نامادریاش، راز این سرقت را فاش کرد
چندی پیش، مردی طلافروش با پلیس تماس گرفت و از سرقت میلیاردی از آپارتمانش در یکی از برجهای اعیانی شمال تهران خبر داد. او گفت: بخشی از طلا و جواهرات مغازهام را در گاوصندوق منزل نگهداری میکردم. چند روز قبل همراه خانواده به مسافرت رفته بودم. امروز که برگشتم وقتی به سراغ گاوصندوق رفتم در کمال ناباوری دیدم خالی است. شوکه شدم و دقایقی هاج و واج ماندم که چطور سارق یا سارقانی به خانهام که تجهیزات ایمنی دارد، دستبرد زده و حتی رمز گاوصندوق را باز کردهاند.
با طرح این شکایت، تیمی از کارآگاهان پلیس آگاهی برای بررسی به دستور مقام قضایی، تحقیقات خود را آغاز کردند. بررسیها نشان داد سارقان بدون هیچ نشانهای از ورود اجباری، محتویات گاوصندوق را به سرقت برده بودند؛ موضوعی که حکایت از آن داشت رمز گاوصندوق را در اختیار داشتهاند.
در ادامه ارزش اموال مسروقه بیش از ۴ میلیارد تومان برآورد شد. از سوی دیگر با توجه به اینکه هیچ نشانهای از تخریب در ورودی خانه یا گاوصندوق وجود نداشت، فرضیه «سرقت از داخل یا همان سرقت از سوی فامیل» را تقویت کرد.
تماس رازگشا
تحقیقات پلیسی ادامه داشت، اما مأموران هیچ ردی از سارقان به دست نیاوردند. در حالی که بررسیها در بنبست قرار گرفتهبود، تماس تلفنی یک زن با پلیس، مسیر پرونده را تغییر داد. این زن مدعی شد که دخترخواندهاش به خانه خواهرش دستبرد زده و تمام طلا و جواهرات شوهرخواهرش را سرقت کردهاست. او گفته بود که به طور اتفاقی مکالمهای از دختر نوجوان شنیده که در آن از جزئیات سرقت صحبت میکرد.
وی به مأموران گفت: دختر خواندهام عاشق پسر جوانی بود و دوست داشت با او ازدواج کند، اما شوهرم مخالف بود و میگفت دخترش باید درس بخواند و وارد دانشگاه شود. پس از این، رفتار پریسا تغییر کرد تا اینکه یک روز قبل من خانه بودم و پریسا از بیرون آمد و فکر کرد من بیرون از خانه هستم. چون من داخل اتاق خواب مراقبه میکردم و سکوت همه خانه را فراگرفتهبود. او تلفنی با دوستش صحبت میکرد و میگفت همه طلاهایی که از خانه خواهرم سرقت کرده پسر مورد علاقهاش بالا کشیده و سر او کلاه گذاشتهاست. از دوستش راهکار میخواست و مشورت میکرد که من متوجه شدم.
با این اطلاعات، مأموران دختر ۱۶ ساله به نام پریسا را بازداشت کردند. او در بازجوییهای اولیه منکر هرگونه دخالت در سرقت شد، اما وقتی با شواهد و مدارک رو به رو شد، لب به اعتراف گشود و جزئیات سرقت را فاش کرد.
اعترافات
پریسا در اعترافات خود گفت: «مدتی قبل در فضای مجازی با پسری به نام احسان آشنا شدم. هر روز که از آشنایی ما میگذشت، رابطه ما صمیمیتر میشد. به طوری که دلباخته او شدم و او با چربزبانی توانست مرا فریب دهد.
احسان وضع مالی خوبی نداشت، اما پیشنهاد ازدواج داد. خوشحال شدم و در پوست خود نمیگنجیدم، اما خبر نداشتم که چه نقشههایی برای من در سر دارد. وقتی با پدرم در میان گذاشتم، مخالفت کرد و گفت الان زمان ازدواج من نیست و باید درسم را بخوانم، اما من از زندگی با نامادریام خسته شدهبودم. مادرم سالها قبل فوتشده و با پدر و نامادریام زندگی میکنم. به همینخاطر دنبال راهی بودم از زندگی آنها بیرون بروم. وقتی احسان گفت عاشق من شده، دنیا را طوری دیگر دیدم و تصمیم گرفتم به هر شیوهای شده با او ازدواج کنم.»
متهم ادامه داد: «من مخالفت پدرم را به احسان خبر دادم، اما او ادعا کرد اگر وضع مالیاش خوب شود، پدرم با ازدواج ما موافقت میکند. احسان وقتی فهمید شوهرخاله ناتنیام طلافروش است، پیشنهاد سرقت داد. اول قبول نکردم، اما بعد به خاطر ازدواج با او، راضی شدم. کلید خانه را دزدیدم و رمز گاوصندوق را از گوشی خالهام برداشتم. شبی که میدانستم آنها به مسافرت رفتهاند، با احسان وارد خانه خالهام شدیم و به راحتی همه چیز را دزدیدیم، اما بعد از سرقت، احسان مرا قال گذاشت. دیگر جواب تماسهایم را نداد. روز حادثه به او پیام صوتی دادم و تهدیدش کردم که لوش میدهم، اما نمیدانستم نامادریام فالگوش ایستاده و همه چیز را شنیدهاست.»
دستگیری همدست
با اعترافات پریسا، مأموران موفق شدند احسان، همدست او را نیز شناسایی و دستگیر کنند. در بازرسی از مخفیگاه وی، بخشی از طلاهای مسروقه کشف شد. او نیز در بازجوییها به مشارکت در سرقت اعتراف کرد و گفت که قصد داشته با پول سرقتی به خواستگاری پریسا برود، اما بعد وسوسه شده و دختر مورد علاقهاش را فریب دادهاست.
تحقیقات از متهمان ادامه دارد.