جوان آنلاین: کانال ترجمان علوم انسانی نوشت: آیا خیالبافی ما را به آرزوهایمان نزدیکتر میکند یا فقط در مسیر موفقیت عقب نگهمان میدارد؟ در مواجهه با دردسرهای بزرگ یا وظایف طاقتفرسای روزانه، آدمها اغلب مشغول این خیالپردازی میشوند که اگر آن کار را با موفقیت انجام دهند، چه احساسی خواهند داشت. این خیالپردازیها در لحظه احساس خوشایندی دارند و آرامشبخش هستند، به اندازهای که دست به عمل نمیزنیم.
اما غافلگیر میشویم اگر بدانیم که رؤیابافی از میزان انرژیمان میکاهد و ما را در آرامشی خوشایند رها میکند. اولین بار، فیلسوف قرن هجدهم، دیوید هیوم، ادعا کرد که احساساتِ خیالآمیز میتوانند به اندازه احساسات واقعی به هیجانمان بیاورند. در قرن بیستم، روانشناسان دانشگاهی این نظریه را مطرح کردند که خیالپردازی و کنش عملی همترازند. بعضی از پژوهشها هم نظر دیوید هیوم را تأیید میکرد: شبیهسازی فعالیتهای جسمانی در ذهن میتواند تنفس و ضربان قلب را تغییر دهد، درست مثل اینکه آن فعالیتها واقعاً انجام شده باشند. من این ایده را «اکتساب ذهنی» مینامم. در نتیجه رؤیابافی، ذهنمان به ما اعلام میکند که لازم نیست ورزش کنیم و درست غذا بخوریم تا وزنمان کم شود. لازم نیست برای یافتن شغل از خانه خارج شویم و در مصاحبههای متعدد شرکت کنیم. ذهنمان به سرعت به مرحله پایانی موفقیت پرتاب میشود. ما در آرامشِ حاصل از رسیدن به هدف غرق میشویم، حتی اگر در واقعیت هیچ کاری انجام نداده باشیم. ندانسته و به شکلی غریب، آمادگیمان برای عمل کردن را از دست میدهیم؛ یگانه چیزی که در واقعیت میتواند ما را به موفقیت برساند. آنچه رؤیاپردازی را برای پیشروی در زندگی زیانبارتر میسازد، این است که شیوه جستوجوی ما برای اطلاعات را تحریف میکند و منطقی به نظر میرسد که بخواهیم تا جای ممکن در همان حال بمانیم، چون خیالپردازی حالتی خوشایند و ملایم ایجاد میکند. ما توجهمان را بیشتر به اطلاعاتی معطوف میکنیم که خیالپردازی را طولانیتر میکنند. اگر بخواهیم از طریق رؤیاهایمان تجربه مجازی سیاحتی اکتشافی در آفریقا را کسب کنیم، به دنبال مقالههایی در روزنامهها میگردیم که شور و شعفِ یک سفر اکتشافی را شرح میدهند تا اینکه سراغ مقالههایی برویم که نشان میدهند سفرهای اکتشافی تا چه اندازه پرخرج، خطرناک و نامطلوب هستند. کمکم ساکن جهانی رؤیایی میشویم که خودمان ساختهایم؛ جهانی با اطلاعات معتبر، اما جهتدار. جزئیات و پیچیدگیهای زندگی واقعی از دست میرود و تصمیمگیریهای واقعیمان آسیب میبیند. خیالپردازی مثبت ما را گرفتار خود میسازد.
پس افرادی که درباره آینده خیالپردازی مثبت میکنند - یعنی احتمالاً همه ما- خودشان را گرفتار وضعیتی بغرنج میکنند. در این حالت، ذهن فریب میخورد، شناخت محدود میشود و انگیزه از بین میرود. ما در وضعیتی باقی میمانیم که به ظاهر خوشایند است، اما در نهایت به ناامیدی و احساس درجازدن میرسد. کافی نیست که بنشینیم و خیالبافی کنیم، باید دست به عمل بزنیم. رؤیاهای ما شاید تحققپذیر باشند، ولی این رؤیاها مسائلی در پی دارند که گذر از آنها به تعهد و اقدام عملی نیاز دارد. یک خبر خوب: این امکان هست که بهتر بتوانیم آرزوهایی را که ارزش تلاش دارند از میان بقیه آرزوها انتخاب کنیم. آنچه خواندید برگرفته از کتاب «مثبت فکر نکنید»، نوشته گابریله اوتینگن و با ترجمه حسین رحمانی است.