جوان آنلاین: یکی از ضروریات اصلی پدافند غیرعامل کشور در حوزه مسکن، مدل توزیعشده جمعیت مبتنی بر نیازهای شرایط جنگ است. مسکن معیشتمحور و عرضه زمین مناسب، پاسخ به این نیاز کشور است که همزمان علاوه بر توزیع جمعیت، زمینه افزایش تولید غذا در کشور را فراهم و مسئله مسکن و معیشت مردم را حل خواهد کرد.
در شرایط فعلی کشور که همزمان با تهدیدات امنیتی، فشارهای اقتصادی و آسیبهای اجتماعی گسترده مواجه هستیم، بازطراحی الگوی سکونت و شهرسازی نهتنها یک ضرورت زیباشناختی یا فنی، بلکه یک راهبرد اساسی پدافندی و اقتصادی به شمار میآید.
یکی از مهمترین و کلیدیترین اقدامات در این مسیر، حرکت به سمت ایجاد خانههای تکطبقه با قابلیت ساخت پناهگاه از سوی خود مردم در زیر آن است؛ مدلی که در دل خود، هم امنیت را تأمین میکند، هم معیشت را سامان و هم جامعه را به سمت تولید و خودکفایی سوق میدهد.
این رویکرد بهطور بنیادین نیازمند اصلاح در سیاستگذاریهای کلان، خصوصاً در حوزه عرضه زمین است. اگر قرار باشد مردم ایران بتوانند مسکنهایی تکطبقه با استانداردهای پدافندی و ظرفیت معیشتمحور بسازند، باید زمین کافی برای چنین ساختوسازی در اختیار آنها قرار گیرد.
این مهم بدون حرکت حاکمیت به سمت تغییر الگوی شهرسازی و توزیع جمعیت از کلانشهرهای متراکم به الگوی پراکنده و متوازن، ممکن نیست.
کشور ما با دارا بودن پهنه وسیع جغرافیایی، اقلیمهای متنوع و سرزمینهای مستعد قابل سکونت، ظرفیت بالقوهای برای ایجاد میلیونها واحد مسکونی امن، مستقل و مولد دارد، اما تحقق این ظرفیت نیازمند تغییر نگاه از مدل آپارتمانسازی به مسکن معیشتمحور است. در مدل مسکن معیشتمحور، هدف فراتر از تأمین سرپناه است. در این مدل، خانواده ایرانی با دریافت زمین به وسعت حدود ۲هزار متر، امکان ایجاد خانهای تکطبقه را در بخشی از آن خواهد داشت، در حالیکه سایر بخشها میتواند به فعالیتهای اقتصادی اختصاص یابد.
این فعالیتها میتواند شامل کشاورزی، دامپروری، باغداری، ایجاد صنایع کوچک تبدیلی یا حتی راهاندازی کارگاههای خانوادگی باشد. به این ترتیب، مسکن دیگر فقط هزینهبر نیست، بلکه یک سرمایهگذاری اقتصادی و یک بستر اشتغال خانوادگی خواهد بود. ویژگی ممتاز این مدل، تجمیع سه عنصر اساسی زندگی در یک نقطه واحد است: سکونت، شغل و تولید.
فردی که پیش از این برای کسب درآمد مجبور به مهاجرت به شهرها و زندگی در آپارتمانهای کوچک و بیهویت بود، حالا میتواند در زمین خود، با تکیه بر توان تولیدیاش زندگی کند.
از سوی دیگر، این سبک از زندگی، خوداتکایی، استقلال اقتصادی و تابآوری اجتماعی خانوارها را به شکل محسوسی افزایش خواهد داد.
در کنار مزایای اقتصادی، جنبههای پدافندی این نوع ساختوساز بسیار حائز اهمیت است.
خانههای تکطبقه نهتنها در برابر زلزله مقاومتر هستند، بلکه در سناریوهای جنگی، امکان ایجاد پناهگاههای خانگی در زیرزمین آنها، فرصتی برای حفظ جان افراد خانواده در برابر خطرات احتمالی را فراهم میآورد. این مهم خصوصاً در مناطقی که با تهدیدات بالقوه مواجه هستند، اهمیت دوچندان دارد. وقتی هر خانواده بتواند پناهگاه اختصاصی و زیرساخت انرژی مستقل داشته باشد، میزان وابستگی به دولت در شرایط بحرانی کاهش مییابد و کشور در مجموع به سطح بالاتری از آمادگی دفاعی دست پیدا میکند.
در این الگو، تأمین انرژی نیز به صورت مستقل و مبتنی بر منابع تجدیدپذیر طراحی میشود.
استفاده از پنلهای خورشیدی، توربینهای بادی کوچک، سیستمهای ذخیره انرژی و حتی تصفیهخانههای خانگی برای بازتولید آب مصرفی، همگی اجزای مکمل این ساختار هستند. چنین خانهای در صورت قطع سراسری برق یا گاز، همچنان میتواند نیازهای ابتدایی ساکنان خود را تأمین کند.
به این ترتیب، یک واحد مسکونی تبدیل به یک واحد زیستی مستقل، ایمن و پایدار میشود که میتواند در بحرانهای مختلف از جمله جنگ، تحریم، زلزله یا سایر حوادث طبیعی، بقا و امنیت خانواده را حفظ کند. ابعاد فرهنگی و اجتماعی این تحول نیز بسیار قابل تأمل است. مسکن معیشتمحور با تکیه بر سبک زندگی سنتی ایرانی- اسلامی، موجب احیای روابط انسانی، تقویت بنیان خانواده، افزایش حس تعلق به خاک و سرزمین و کاهش آسیبهای اجتماعی میشود. در چنین فضایی، کودکان در طبیعت رشد میکنند، خانوادهها استقلال اقتصادی دارند و فرهنگ کار، تولید و تلاش جایگزین مصرفگرایی و وابستگی میشود. همچنین فاصله گرفتن از زندگی متمرکز و آپارتمانی، سطح تعاملات انسانی، صمیمیت خانوادگی و سبک زندگی سالم را افزایش میدهد. بخش بزرگی از جمعیت نیز به این الگو اعتماد خواهند کرد و نسبت به وضعیت فعلی خود به سمت استقلال شغلی و تأمین مسکن مناسب برای خود خواهند رفت.
از سوی دیگر، اجرای این سیاست با الزامات مهمی نیز همراه است. نخست آنکه دولت باید ارادهای قاطع برای عرضه زمینهای مناسب داشته باشد.
این زمینها باید در مناطق مستعد، دارای منابع آبی دیمی و همچنین امکان تأمین انرژی از خورشید و باد و دسترسی به جادهها و شبکههای ارتباطی باشند.
دوم آنکه باید تسهیلات ساخت مسکن، تجهیزات تولید انرژی تجدیدپذیر، آموزشهای مهارتی و مشاورههای فنی بهطور فراگیر در اختیار مردم قرار گیرد. سوم آنکه شبکهای منسجم از خرید محصولات تولیدی خانوارها، پشتیبانی فنی، بیمه، تأمین مالی خرد و بازاریابی محصولات در مناطق مختلف کشور توسعه یابد.
این الگو در نهایت میتواند ریلگذاری جدیدی برای ساخت تمدن نوین ایرانی- اسلامی باشد؛ تمدنی که در آن خانواده، بهعنوان واحد اصلی جامعه، نهتنها مصرفکننده بلکه تولیدکننده، تصمیمگیر و بازیگر فعال در اقتصاد، امنیت و فرهنگ است، همچنین چنین ساختاری، میتواند الگویی موفق برای کشورهای دیگر منطقه باشد که با مشکلات مشابهی در حوزه امنیت، مسکن و معیشت مواجهند. یکی از ضروریات اصلی پدافند غیرعامل کشور در حوزه مسکن، مدل توزیعشده جمعیت مبتنی بر نیازهای شرایط جنگ است. مسکن معیشتمحور و عرضه زمین مناسب، پاسخ به این نیاز کشور است که همزمان علاوه بر توزیع جمعیت، زمینه افزایش تولید غذا در کشور را فراهم و مسئله مسکن و معیشت مردم را حل خواهد کرد.
ضرورت اصلاح الگوی توسعه شهری
ارسلان محمدی در رابطه با مسئله اصلاح الگوی توسعه شهری با توجه به شرایط بحرانی کشور گفت: یکی از مهمترین و کلیدیترین نیازهای کشور در شرایط جدید منطقه و نیازمندی به توزیع جمعیت در سطح کشور در زمان بحران و همزمان تأمین اشتغال برای مردم است، بنابراین نیازمند بازنگری و بازطراحی الگوی سکونت و شهرسازی کشور با هدف تقویت پدافند غیرعامل، امنیت ملی، تابآوری اقتصادی و معیشت پایدار است. در این میان، موضوع مسکن نهتنها بهعنوان یک نیاز زیستی، بلکه بهعنوان بستری برای بازتوزیع عادلانه ثروت، توانمندسازی مردم، کاهش وابستگی به مراکز متمرکز و ارتقای سطح خودکفایی خانوارها، از اهمیتی مضاعف برخوردار شده است.
وی در ادامه افزود: یکی از نخستین مؤلفههای امنیت ملی در دوران جدید، طراحی زیرساختها و کالبد شهری بهگونهای است که در شرایط بحرانی از جمله حملات نظامی، سایبری، تروریستی یا بلایای طبیعی، آسیبپذیری به حداقل برسد. ساختوسازهای مرتفع و متراکم در کلانشهرها، شبکه حملونقل و انرژی متمرکز، وابستگی بالا به شبکه توزیع آب، برق، گاز و مواد غذایی همگی مؤلفههایی هستند که کشور را در برابر هر گونه تهدیدی، در موضع ضعف قرار میدهند. کشوری، چون ایران که دارای پهنه وسیع سرزمینی، تنوع اقلیمی و ظرفیتهای بومی گستردهای است، میتواند از تمرکززدایی جمعیت، بهرهبرداری کامل کند. این مدل شهرسازی باید با حملونقل ریلی، توسعه دسترسیهای ارتباطی و تأمین زیرساختهای فناورانه همراه شود تا نهتنها تهدیدی برای زندگی نباشد، بلکه فرصت جدیدی برای زیست پایدار فراهم آورد.
محمدی در رابطه با مدل مسکن معیشتمحور خاطرنشان کرد: مسکن معیشتمحور پاسخی به این نیازمندی جدی کشور در حوزه پدافند غیرعامل است که موجب پیوند دادن مسئله امنیت با سه حوزه تأمین مسکن، داشتن شغل و رشد تولید خواهد شد. در این مدل، به هر خانواده ایرانی زمین ۲ هزارمتری اختصاص داده میشود که بخشی از آن به ساخت خانه اختصاص مییابد و باقی برای فعالیتهای اقتصادی از جمله کشاورزی یا دامداری یا راهاندازی واحدهای تولیدی کوچک نظیر کارگاههای خانگی یا صنایع تبدیلی مورد استفاده قرار میگیرد. رویکرد اصلی در این مدل به این شکل است که همزمان هم میتوان مسئله امنیت، هم مسئله تنوع بخشیدن به سبد تولید برق و همچنین مسکن و اشتغال مردم را توأمان حل کرد. این مدل از این منظر پاسخ بسیار جدید و متنوعی به مسئله استقرار جمعیت در مدل توزیع شده مناسب برای شرایط جنگ است.
وی در پایان گفت: در نهایت، میتوان گفت که پیوند میان پدافند غیرعامل، عدالت، تأمین مسکن و اقتصاد مقاومتی در قالب طرح مسکن معیشتمحور بر بستر خانههای تکطبقه یکی از راهبردهای کلیدی برای آینده ایران است؛ راهبردی که میتواند از یکسو امنیت ملی را تقویت کند و از سوی دیگر معیشت مردم را سامان دهد، بدون آنکه بار مالی سنگینی بر دوش دولت بگذارد. این مهم فقط نیازمند اراده، تدبیر و برنامهریزی هدفمند است. در غیر این صورت، همچنان در چرخه باطل توسعه نامتوازن، فقر، آسیبهای اجتماعی و بحرانهای امنیتی باقی خواهیم ماند. اکنون زمان آن فرارسیده است که حاکمیت با نگاه راهبردی و بلندمدت، کشور را به سمت آیندهای امن، مقاوم و آباد سوق دهد؛ آیندهای که در آن هر خانواده ایرانی، خانهای امن، معیشتی پایدار و نقشی فعال در امنیت و توسعه کشور خواهد داشت.