کشاورزی، ریشه و بنیاد اقتصاد بسیاری از کشورها، از جمله ایران عزیزمان است که طبیعت و شرایط اقلیمیاش کشاورزی را یکی از ارکان اصلی تأمین معیشت میلیونها نفر قرار داده است. نتایج سرشماری عمومی کشاورزی سال ۱۴۰۳ نشان میدهد که بیش از ۴ میلیون و ۲۹۰ هزار بهرهبردار کشاورزی در کشور فعالیت دارند و این تعداد نسبت به سرشماری سال ۱۳۹۳ حدود ۶ درصد افزایش یافته است. این رشد کمی بیانگر ظرفیت بالای این بخش برای توسعه و ایجاد اشتغال است، اما در کنار آن، چالشها و مشکلاتی نیز وجود دارد که بدون حمایتهای هدفمند و برنامهریزی دقیق، به سختی میتوان از این ظرفیت بهدرستی بهره برد.
نقش کشاورزان در تأمین امنیت غذایی کشور غیرقابل انکار است. آنها نه تنها مسئول تولید محصولات غذایی روزمره ما هستند، بلکه حافظان اصلی منابع طبیعی مانند خاک و آب نیز محسوب میشوند. افزایشی که در سطح زیر کشت محصولات مختلف، بهویژه گندم، مشاهده شده است نشانهای از تلاش این جامعه بزرگ برای پاسخگویی به نیازهای کشور است. سطح زیر کشت گندم در سال ۱۴۰۳ با بیش از ۸ میلیون هکتار، نسبت به سال ۱۳۹۳ حدود ۲۹ درصد افزایش یافته است که خود یک دستاورد بزرگ در زمینه تولید داخلی به شمار میآید. همچنین، توسعه قابل توجه در بخش دامداری، چه در بخش دام سبک و چه دام سنگین، که هر کدام به ترتیب با رشد ۲۱ و ۲۳ درصد همراه بودهاند، بیانگر حرکت جامعه کشاورزی به سمت تأمین نیازهای پروتئینی کشور است.
با وجود این دستاوردها، کشاورزان کشور با مشکلات متعددی روبهرو هستند که بدون رسیدگی به آنها، نه تنها آینده کشاورزی در خطر قرار میگیرد، بلکه امنیت غذایی و اقتصاد ملی نیز آسیب میبیند. یکی از مهمترین چالشها، فشار زیاد بر منابع آبی و خاک است. با افزایش سطح زیر کشت و توسعه فعالیتهای کشاورزی، منابع آب کشور به ویژه در مناطق دیم و کمآب تحت فشار قرار گرفتهاند. این موضوع نیازمند سیاستگذاریهای دقیق و حمایت از کشاورزان برای استفاده بهینه از منابع آب و بهرهگیری از فناوریهای نوین است.
در همین راستا، استفاده گسترده از سیستمهای آبیاری تحت فشار که تعداد بهرهبرداریهای استفادهکننده از آن در سال ۱۴۰۳ به بیش از ۵۰۹ هزار رسیده، یک خبر خوشایند است. این افزایش نسبت به سالهای گذشته نشاندهنده تمایل جامعه کشاورزی به بهبود بهرهوری و کاهش هدررفت منابع آبی است. با این حال، این تغییرات نیازمند حمایت مالی و فنی گسترده از سوی دولت و نهادهای مرتبط است تا تمامی کشاورزان، به ویژه بهرهبرداران خرد و روستایی بتوانند به این فناوریها دسترسی پیدا کنند.
یکی دیگر از نکات مثبت گزارش سرشماری، افزایش بهرهبرداریهای گلخانهای به میزان بیش از ۱۶۰ درصد است. این موضوع نشاندهنده تغییر رویکرد جامعه کشاورزی به سمت کشاورزی مدرن، کنترلشده و با بهرهوری بالاتر است که علاوه بر افزایش کیفیت و کمیت تولید، به کاهش مصرف آب و افزایش درآمد کشاورزان نیز کمک میکند. با وجود این پیشرفتها، کشاورزان همچنان با مشکلات مالی فراوانی روبهرو هستند. تأمین سرمایه لازم برای خرید تجهیزات، کود، بذر، سیستمهای نوین آبیاری و سایر نهادههای کشاورزی اغلب برای بهرهبرداران خرد و متوسط دشوار است. نبود تسهیلات مالی مناسب و بهرهمندی ناکافی از طرحهای حمایتی، بسیاری از کشاورزان را در معرض ریسک مالی و ناکامی قرار داده است. در نتیجه، توجه به تسهیلات کمبهره، حمایتهای مالی و بیمههای کشاورزی برای حفظ امنیت اقتصادی جامعه کشاورزی ضروری است.
علاوه بر مشکلات مالی، مسئله آموزش و دسترسی به فناوریهای جدید نیز اهمیت بالایی دارد. با توجه به شرایط اقلیمی متغیر و چالشهای زیستمحیطی، استفاده از دانش روز و فناوریهای پیشرفته، میتواند راهحلی برای افزایش بهرهوری و کاهش اثرات منفی کشاورزی بر منابع طبیعی باشد. بنابراین، دولت و سازمانهای مرتبط باید آموزشهای لازم را به صورت گسترده در اختیار کشاورزان قرار دهند و زیرساختهای لازم برای ترویج کشاورزی پایدار فراهم شود.
یکی دیگر از مسائلی که توجه ویژه میطلبد، وضعیت بیمه و حمایتهای اجتماعی کشاورزان است. کشاورزی به دلیل وابستگی مستقیم به عوامل طبیعی، همواره با ریسکهای فراوانی مانند خشکسالی، سیل، آفات و بیماریها مواجه است. نبود بیمههای جامع و حمایتهای کافی، کشاورزان را در برابر این مخاطرات آسیبپذیر میکند و میتواند موجب کاهش انگیزه و افزایش مهاجرت از روستاها شود. طراحی و اجرای برنامههای بیمه کشاورزی کارآمد و حمایتهای اجتماعی میتواند کمک بزرگی به ثبات معیشت کشاورزان باشد. توزیع جغرافیایی فعالیتهای کشاورزی نیز نکته مهمی است که باید مورد توجه قرار گیرد. بیش از ۵۱ درصد بهرهبرداران کشاورزی کشور در چند استان خاص مانند کرمان، خراسان رضوی، مازندران، فارس و خوزستان متمرکز شدهاند. این تمرکز جغرافیایی هم فرصتها و هم چالشهایی دارد؛ از یک طرف امکان تمرکز امکانات و برنامههای توسعهای بیشتر فراهم میشود، اما از سوی دیگر میتواند باعث افزایش نابرابریهای منطقهای در دسترسی به منابع و خدمات شود. در نتیجه، برنامهریزی برای توزیع عادلانه منابع و حمایت از مناطق کمتر توسعهیافته نیز از ضرورتهای توسعه پایدار کشاورزی است.
حمایت از جامعه کشاورزی، فراتر از یک ضرورت اقتصادی، یک وظیفه اجتماعی و ملی است. کشاورزان نه تنها تولیدکنندگان غذا هستند، بلکه نگهبانان فرهنگ و هویت روستایی و محیط زیست کشور نیز محسوب میشوند. اهمیت حفظ و توسعه این بخش در شرایطی که جهان با چالشهای امنیت غذایی، تغییرات اقلیمی و محدودیت منابع طبیعی روبهرو است.