اگر دولت نگران تورم انتظاری فزاینده در یکی، دو ماه آینده، ناشی از برخی هشدارهای بیرونی از جمله احتمال فعال شدن مکانیسم ماشه است که طبعاً آثار روانی آن بیش از ابعاد حقوقی و سیاسی خواهد بود، باید با یک نگاه دقیقتر مانع ایجاد موج خودساخته تورمی در کشور شود. تمرکز یکطرفه بر قطع برق صنایع اقدامی کاملاً اشتباه و غیراستراتژیک است. این تصمیم که با هدف کاهش نگرانیهای عمومی در قطع برق خانگی اتخاذ میشود، در کوتاهمدت شاید اثرگذار باشد، اما در واقعیت امر فشار بر بخش تولید در نهایت مستقیماً سفره مردم را هدف قرار میدهد. برخلاف تصور رایج، تعطیلی چندروزه واحدهای تولیدی ناشی از قطعی برق تنها یک «توقف فنی» نیست؛ این وقفهها اختلالی عمیق در زنجیره تولید، تأمین و توزیع ایجاد میکنند که در هفتهها و ماههای بعد با افزایش هزینه تمامشده کالاها، کمبود کالا در بازار و جهش تورمی خود را نشان خواهد داد.
ضرورت توزیع ناترازی و کاهش سهم صنایع از قطعی برق
واحدهای تولیدی در شرایط فعلی زیر فشار سنگین رکود تقاضا، نرخ بالای بهره بانکی، افزایش قیمت مواد اولیه و چالشهای صادرات هستند. در چنین شرایطی، قطع برق به معنای فلج شدن تولید و تعمیق رکود اقتصادی است. نتیجه آن:
- وارد آمدن زیانهای مالی سنگین
- افزایش بهای تمامشده محصولات
- انتقال فشار نهایی به مصرفکننده نهایی (یعنی مردم)
تجربه صنعت خودرو! زنگ خطر برای سایر صنایع
صنعت خودروسازی کشور نمونهای گویاست از آنچه در صورت فشار مضاعف به تولید رخ میدهد. سالها اختلال در تولید، بدهیهای بانکی انباشته و ناتوانی در ایفای تعهدات مالی، این صنعت را به مرز بحران ساختاری رسانده است. اکنون همین مسیر در حال تکرار شدن برای صنایع کوچک و متوسط کشور است:
- قطعی مکرر برق و اختلال در تولید
-کاهش درآمد ناشی از افت ظرفیت تولید
- ناتوانی در بازپرداخت تسهیلات بانکی
- افزایش هزینههای مالی بهعنوان سربار تولید
- و در نهایت، خروج از بازار
صنایع کوچک و متوسط ستون فقرات اشتغال و تولید ملیاند. رهاکردن آنها در برابر فشارهای پیدرپی ناشی از مدیریت نادرست بحران انرژی، یعنی ضربه مستقیم به اقتصاد و معیشت مردم.
راهحل واقعی: مدیریت مشارکتی مصرف برق
بخش خانگی و اصناف، سهم قابلتوجهی در مصرف برق دارند. بخشی از این مصرف بهویژه در تابستان و ساعات اوج، قابل مدیریت، کاهش یا زمانبندی هوشمندانه است؛ با:
- اطلاعرسانی دقیق
- تشویق به صرفهجویی
- اعمال محدودیتهای برنامهریزیشده در ساعات اوج
میتوان بدون آسیب جدی به معیشت خانوار، فشار از روی صنعت را کاهش داد.
اقناع عمومی، کلید عبور از بحران است
مردم اگر بدانند صرفهجویی در مصرف برق در خانههایشان به معنای ثبات قیمت کالا، حفظ اشتغال و جلوگیری از تورم است، همکاری خواهند کرد. مسیر عبور از بحران، اقناع، شفافسازی و مشارکت واقعی مردم است، نه تصمیمات یکطرفه و پرهزینه برای تولید.
زمان تصمیمگیری درست فرارسیده است
اگر الگوی فعلی ادامه یابد، نتیجه آن چیزی جز بحران تولید، موج جدید تورمی و کاهش اشتغال نخواهد بود. دولت باید همین امروز، سیاستهای مدیریت مصرف را بازنگری کند. مشارکت واقعی مردم، نه فشار بر تولید، راه نجات کشور از بحران انرژی است. نجات تولید، نجات معیشت مردم است.