جوان آنلاین: امروز، جمعه ۱۰ مرداد در تقویم رسمی به عنوان روز بزرگداشت سلمان فارسی نام گرفته است؛ همان کسی که به فرموده پیامبر (ص)، بهشت مشتاق ملاقات با اوست؛ همانگونه که مشتاق دیدار امیر مومنان (ع)، عمار و ابوذر است.
به گزارش ایرنا، سلمان فارسی یا سلمان محمدی از اهالی روستایی به نام جِی در اصفهان و به گفته برخی از اهالی رامهرمز یا شیراز بود. نام وی روزبه بود و اگرچه تاریخ ولادت وی مشخص نیست ولی او را از مُعمَّرین و کسانی میدانند که عمر طولانی داشته و در حدود ۲۵۰ سال عمر کرده است.
روزبه از خانوادهای دهقان بود و پدرش، فروخ بن مهیار یکی از دهقانان روستای جی، بزرگ قبیله و محل به شمار میآمد. پدر که به فرزند خود بسیار علاقه داشت، میکوشید تا در محیط آرام خانه، روزبه را با آیین و رسوم زرتشت آشنا کند و حتی او را مامور آتشکده خانگی کرده بود ولی روزبه، تسلیم خواستههای پدر نمیشد. روح جست وجوگر و ناآرام روزبه، همواره در پی کشف حقیقت بود. او از هر فرصتی برای تفکر استفاده میکرد و در پی پاسخی برای پرسشهای خود بود. پیامبر (ص) درباره اعتقاد قلبی سلمان پیش از اسلام فرمود «سلمان، مجوس نبود ولی در ظاهر با اعتقاد آنان همراه بود و در باطن، ایمان قلبی داشت».
سلمان که با ادیان مختلف آشنا شده بود، از بزرگان مسیحی شنیده بود که در عصری زندگی میکند که به زودی آخرین پیامبر الهی در منطقه حجاز مبعوث خواهد شد و لذا با یک کاروان به جزیرة العرب مهاجرت کرد ولی رئیس کاروان او را به یک نفر یهودی فروخت و سلمان مجبور شد در یکی از باغهای مدینه کار کند تا این که شنید یک نفر اعلام پیامبری کرده است.
سلمان راه قبا را در پیش گرفت و، چون شنیده بود که علامتهای رسالت پیامبر چیست، آن حضرت را آزمود و مطمئن شد که از طرف خدا به پیامبری رسیده، ایمان آورد و خود را به قدمهای رسول خدا (ص) انداخت و بر پاهایش بوسه زد. سلمان خواست تا در جنگ بدر شرکت کند ولی، چون برده بود، اجازه نداشت و لذا پیامبر به مسلمانان امر فرمود تا سلمان را در پرداخت قیمتش یاری کنند و به عنوان یک مسلمان آزاد زندگی کرده و در جنگ خندق و سایر جنگها در کنار پیامبر بود.
سلمان بعد از رحلت رسول خدا (ص) از مخالفان جریان سقیفه بود و همراه با برخی صحابه همچون مقداد، ابوذر، حذیفه و عمار تلاش کرد تا امر خلافت را در شورایی متشکل از مهاجرین بررسی کند. وی سپس به کوفه رفت و تا مدتی در آن جا مقیم بود.
سلمان بر این اعتقاد بود که علی بن ابیطالب (ع) جانشین راستین پیامبر (ص) است و به همین دلیل همواره از حکومت وقت انتقاد میکرد، اما با این وصف، حکومت مدائن را پذیرفت. زیرا رضای پروردگار و صلاح بندگان خدا را در این مسئولیت میدید. البته سلمان بدون اجازه امیر مومنان (ع) این مقام را نپذیرفت. هدف خلفا این بود که ولایتمدارانی، چون سلمان را با اعطای این مناصب، خاموش کنند و مترصد آن بودند که وی مرتکب خطایی شود تا آن را دستاویر حذفش قرار دهند، اما سلمان از این آزمون سربلند بیرون آمد.
وقتی سلمان به نزدیکیهای مدائن رسید، مردم به استقبالش رفتند و از او خواستند تا به کاخ برود، اما او نپذیرفت و گفت که در میان مردم خواهد بود تا در دسترس همه باشد. سلمان در دوران فرمانداری فقط از حاصل دسترنج خویش استفاده میکرد و پیش از فرمانداری مدائن، از لیف خرما سبد میبافت و از این راه زندگی میگذراند. زمانی هم که به امارت رسید، در بازار شهر دکانی اجاره کرد تا از نزدیک شاهد مشکلات مردم باشد و گره از از مشکلاتشان باز کند. سلمان فارسی سرانجام در سال ۳۵ هجری قمری در آخر خلافت عثمان و به قولی در اول سال ۳۶ هجری قمری، در مدائن وفات یافت.
در روایتی از امام صادق (ع) آمده است که روزی رسول خدا (ص) در جمع یاران پرسیدند «کدام یک از شما تمام عمرش را روزه میگیرد؟» سلمان عرض کرد «من، یا رسول الله!» سپس پیامبر سوال کردند «کدام یک از شما در تمام عمر شب زنده دار است؟» درحالی که یاران پیامبر سکوت کرده بودند، سلمان گفت «من، یا رسول الله!» حضرت پرسیدند «کدام یک از شما هر شب قرآن را ختم میکند؟» و در میان اصحاب، سلمان دست بلند کرد و گفت «من، یا رسول الله!»
در این وقت یکی از یاران پیامبر (ص) عصبانی شد و گفت «یا رسول الله! سلمان، یک مرد عجم (ایرانی) است و میخواهد به ما طایفه قریش فخر بفروشد.» آنگاه همان مرد معترض گفت که خودش دیده است که سلمان بیشتر روزها غذا میخورد، بسیاری از شبها میخوابد و بیشتر روزها ساکت است.» پیامبر (ص) فرمود تا از خود سلمان بپرسند.
سلمان گفت «من در هر ماه سه روز روزه میگیرم و خداوند متعال میفرماید هر کس کار نیکی انجام دهد ۱۰ برابر آن پاداش دارد. علاوه بر این ماه شعبان را تا ماه رمضان روزه میگیرم. بنا بر این مثل این است که تمام عمرم را روزه میگیرم.
آنگاه سلمان درباره شب زندهداری خود گفت: من از دوستم رسول خدا (ص) شنیدم که میفرمود «هر کس با وضو بخوابد، گویا همه شب را احیا کرده و مشغول عبادت بوده است» و من همیشه با وضو میخوابم.
سلمان در پاسخ به کسی که پرسید چگونه هر روز قرآن را ختم میکند، گفت: من از محبوبم رسول خدا (ص) شنیدم که به علی (ع) فرمودای علی! مَثَل تو در میان امت من مَثَل سوره قل هو الله احد است. هر کس آن را یک بار بخواند، یک سوم قرآن را خوانده؛ هر کس دو بار بخواند، دو سوم قرآن را خوانده و هر کس سه بار بخواند، همه قرآن را خوانده است و من هر روز سه بار سوره قل هو الله احد را میخوانم.