جوان آنلاین: پسر جوانی که از دوستش شنیدهبود دختر مورد علاقهاش با فرد دیگری ارتباط دارد، او را ربود و مورد شکنجه قرار داد تا اعتراف خیانت بگیرد، اما وقتی فهمید اشتباه کردهاست، دختر جوان را رها کرد. متهم دستگیرشده ادعا کرد اظهارات یکی از دوستانش او را به اشتباه انداختهبود.
عصر روز جمعه ۱۳ تیرماه، اعضای خانوادهای در تهران سراسیمه به اداره پلیس رفتند و از گمشدن دختر ۲۰ سالهشان به نام شهره شکایت کردند.
پدر دختر جوان گفت: «دخترم برای دیدن یکی از دوستانش از خانه بیرون رفت و دیگر برنگشت. تلفن همراهش هم خاموش شد و دوستانش هم از او خبری ندارند و الان نگرانیم برای او اتفاقی رخ داده باشد.»
آدمربایی
با شکایت مرد میانسال، مأموران پلیس به دستور قاضی محسن اختیاری، بازپرس دادسرای امور جنایی تهران تحقیقات خود را برای پیدا کردن ردی از شهره آغاز کردند.
در حالی که تحقیقات درباره این حادثه ادامه داشت، ظهر روز شنبه پس از گذشت ۲۴ ساعت از حادثه به مأموران پلیس خبر رسید دختر جوان وحشتزده به خانهشان بازگشته و اعلام کردهاست پسر جوانی به نام فرشاد او را ربوده و در این مدت در اسارت او بودهاست.
وی در توضیح ماجرا گفت: «من و فرشاد با هم دوست بودیم و قرار بود ازدواج کنیم. روز حادثه تلفنی با من قرار ملاقات گذاشت. تصور کردم میخواهد درباره زندگی آیندهمان با من صحبت کند، اما خبر نداشتم او به خاطر یک سوءتفاهم نقشه ربودن و شکنجه مرا دارد. وقتی سوار خودرویش شدم، ناگهان به سمت من حمله کرد و مرا به باد کتک گرفت. آنقدر کتکم زد که لباسهایم پاره شد و بعد هم مرا تهدید به قتل کرد که فرار نکنم. چند ساعتی مرا داخل شهر چرخاند تا اینکه نیمههای شب مرا به زور به خانهشان در یکی از خیابانهای جنوبی شهر برد. فرشاد مرا در اتاقی حبس کرد و هر چقدر التماس کردم مرا رها کند، قبول نکرد. او مرا شکنجه میداد و میخواست به دروغ از من اعترف بگیرد و میگفت من به او خیانت کردهام و با پسر جوان دیگری ارتباط دارم. فرشاد میگفت یکی از دوستانش مرا با پسر جوان دیگری در خیابان دیدهاست و هر چقدر قسم میخوردم، قبول نمیکرد تا اینکه روز بعد همان دوستش را به خانهاش دعوت کرد و بعد فهمید مرا اشتباهی گرفتهاست. سپس فرشاد از من عذر خواهی و آزادم کرد و من هم سراسیمه به خانهمان آمدم.»
اشتباه کردم
با به دست آمدن این اطلاعات، مأموران فرشاد را تحت تعقیب قرار دادند و وی را بازداشت کردند. متهم پس از انتقال به اداره پلیس با اظهار پشیمانی به جرم خود اعتراف کرد و مدعی شد اشتباه کردهام.
وی گفت: «شهره همسایه ما بود و هشت سال قبل به او علاقه پیدا کردم و با هم دوست شدیم. در این مدت ما با هم ارتباط دوستانه داشتیم و قرار بود ازدواج کنیم. خانوادههای ما در جریان ارتباط دوستی ما بودند و پدر و مادرم با خانواده شهره صحبت کردهبودند و میخواستند به زودی به خواستگاری بروند، اما هر بار که پیشنهاد میدادم، شهره امروز و فردا میکرد و میگفت خانوادهاش آماده خواستگاری نیستند. چند روز قبل یکی از دوستانم ادعا کرد شهره را با پسر جوان دیگری دیدهاست. حرفهای دوستم مرا به شدت عصبانی کرد و تصمیم گرفتم شهره را تنبیه کنم. روز حادثه با او قرار ملاقات گذاشتم و وقتی موضوع را به شهره گفتم، او شروع به داد و فریاد کرد و من هم عصبانی شدم و احتمال دادم دوستم راست میگوید و او را کتک زدم و به خانهمان بردم. او را در اتاقی زندانی کردم و میخواستم از او اعتراف بگیرم، اما شهره میگفت به من خیانت نکردهاست. سپس دوستم را به خانهمان دعوت کردم و وقتی با شهره روبهرو شد، گفت شهره را با دختر دیگری اشتباه گرفتهاست که از او عذرخواهی و رهایش کردم.» تحقیقات درباره این حادثه ادامه دارد.