اقدام اخیر باکو در حمله به خبرگزاری روسی اسپوتنیک و دستگیری دو نفر از کارکنان آن با ادعای اینکه مأمور افاسب (سازمان امنیتی روسیه) هستند که خود، واکنشی بود به کشته شدن دو شهروند جمهوری آذربایجان با تابعیت مضاعف روسی در یورش پلیس روسیه در شهر یکاترینبرگ، دور دیگری از تنشزایی با روسیه را رقم زده است.
ظاهراً این اقدام، واکنشی است به تقلای باکو بعد از استقلال، برای در پیش گرفتن سیاست مستقل از روسیه و اشغال قرهباغ از سوی ارمنستان و لابی قدرتمند ارمنیها در امریکا و فرانسه و همینطور چالشهای مرتبط با نیاز باکو به صادرات نفت و الزامات توسعه اقتصادی سران جمهوری آذربایجان که در سالهای گذشته مقامهای جمهوری آذربایجان را به این جمعبندی رسانده که با کانالسازی ترکیه و رژیم صهیونیستی و پشتیبانی پیدا و پنهان انگلیس، خود را به ناتو متصل سازند. بازپسگیری بخشهای عمده قرهباغ در سال ۲۰۲۰ که با حمایتهای ویژه آنکارا و تلآویو اتفاق افتاد، بخشی از ساختار سیاسی قدرت در باکو را به این تحلیل رسانده است که از این پس میتوانند فارغ از مقتضیات همسایگی، محذورات ژئوپلتیک را دور بزنند، «از زیر سایه روسیه خارج شوند» و درهای اتحادیه اروپا و ناتو برای پذیرش باکو بازتر شود؛ هر چند به نظر نمیرسد این اندیشه افراطی تمام انگیزههای رفتارهای اخیر باکو در برابر روسیه را روشن کند. باکو احتمالاً متأثر از خاطرات تلخ دوران سلطه روسها در شوروی سابق، از یک نوع سیاستورزی تکانشی و رفتار آلرژیک در مواجهه با روسها رنج میبرد. در امتداد این نوع حساسیت به عملکرد روسیه، برای مقامات باکو همچنین مهم است که روی مؤلفه استقلال از روسیه واکنش بیش از حد (overreact) و مانور جدی نشان بدهند. در واقع شاید بتوان همه واکنشهای باکو به مسکو در بحث سرنگون شدن هواپیمای مسافربری آذربایجان در مسیر قزاقستان را که سال گذشته اتفاق افتاد (ظاهراً در اثر اشتباه سامانه ضدموشکی روسیه در حال رهگیری پهپادهای اوکراینی به وقوع پیوسته) بتوان در همین قالب تحلیل کرد و البته واکنش شدید به کشته شدن دو شهروند آذربایجانی و همچنین حمله به خبرگزاری اسپوتنیک، انحلال رویدادهای فرهنگی مربوط به دولت و سازمانهای خصوصی روسیه و لغو سفر از پیش برنامهریزی شده «آلکسی اوورچوک»، معاون نخست وزیر روسیه را نیز به فهرست واکنشهای جمهوری آذربایجان اضافه کرد و همه این وقایع را در یک چارچوب تحلیل کرد، با این حال وقتی به اظهارات خود کارشناسان نزدیک به دولت آذربایجان نگاه میکنیم، مسائل نمود دیگری مییابد.
قابیل حسینلی، کارشناس سیاسی آذربایجانی در مصاحبه با روزنامه ینی مساوات در واکنش روسیه به عدم اعتراف به اشتباه و عدمپرداخت غرامت به خانوادههای قربانیان پرواز آذربایجانی گفته که مواضع جمهوری آذربایجان در مسائل اوکراین و سوریه نیز باعث نارضایتی کرملین شده است. وی در این مصاحبه تصریح کرده است که نزدیکی جمهوری آذربایجان به ترکیه، روسیه را ناراضی کرده است. مسکو به دنبال جمهوری آذربایجانی مطیع است، اما هرگز به چنین خواستهای نخواهد رسید. روسیه دیگر روسیه سال ۲۰۲۲ نیست.
روسها به خوبی میدانند که جمهوری آذربایجان فعلاً روی اسب ناتو در اوکراین شرط بسته است و حتی در قضیه اوکراین نیز کمک باکو به انتقال سلاح اوکراین از طریق ترکیه به گوش مسکو رسیده است. به علاوه، رفتارهای باکو در هماهنگی با ترکیه برای فعالسازی کریدور میانی (احیای جاده ابریشم تاریخی با عبور از کشورهایی، چون آذربایجان، ترکمنستان و قزاقستان و اتصال چین و ترکیه از طریق مناطق قفقاز، دریای خزر و آسیای میانه) در رقابت با کریدور شمالی با محوریت روسیه نشان میدهد که غرب فعلاً توانسته است جمهوری آذربایجان را قانع کند از فرصت مشغولیت روسها در اوکراین بهره ببرد و خود را از حصارهای ژئوپلتیک برهاند، این موضوع برای روسها میتواند علاوه بر بحث از دست رفتن مزیت کریدور شمالی، ایجاد تنگنا در کریدور شمال به جنوب و به طور کلی حذف از قفقاز و کاهش اثرگذاری در بحث استفاده روسیه از اهرم انرژی علیه اروپا معنا دهد. روسها اینطور به قضیه نگاه خواهند کرد که ناتو حالا که نتوانسته از اوکراین برای آنها ویتنامسازی کند، حالا در فکر باز کردن پرونده دیگری برای روسیه آن هم در قفقاز است، با این حال محاسبات روسیه میتواند آذربایجان را غافلگیر و آنجا را تبدیل به سیبلی برای یک عملیات ویژه دیگر کند. شاید برخی استدلال کنند روسها محدودیتهای بیشتری برای یک اقدام نظامی در قفقاز داشته باشند، اما باید توجه داشت که به همان نسبت، غرب هم محدودیتهای بیشتری برای حمایت باکو خواهد داشت و به جای بهرهگیری از فرصت اوکراین، اوکراینسازی از جمهوری آذربایجان اتفاق بیفتد.