جوان آنلاین: رسیدگی به پرونده گمشدن الهه حسیننژاد از شامگاه یکشنبه چهارم خردادماه با شکایت خانوادهاش در یکی از کلانتریهای شهرستان اسلامشهر آغاز شد.
الهه ۲۴ ساله آن شب از محل کارش در سالن زیبایی در سعادت آباد تهران خارج شده و با خودروی سواری به میدان آزادی رفتهبود. وی از آنجا برای رفتن به خانهشان در شهرک قائمیه اسلامشهر سوار خودروی سواری میشود و آخرینبار در تماس با خانوادهاش خبر میدهد به میدان نماز رسیده و تا دقایقی دیگر به خانهشان میرسد، اما ناگهان ناپدید میشود.
رسیدگی به پرونده، ابتدا در اسلامشهر و سپس به فشافویه و در ادامه به شهرری میرسد، اما پس از گذشت چند روز وقتی خانوادهاش متوجه میشوند هنوز ردی از دخترشان پیدا نشده با انتشار تصاویر دخترشان در فضای مجازی از مردم برای پیدا کردن ردی از الهه درخواست کمک میکنند. درست در همین زمان پرونده روی میز قاضی شکیبنژاد، بازپرس دادسرای امور جنایی پایتخت قرار میگیرد و تیمی از کارآگاهان اداره چهارم پلیس آگاهی تهران برای بررسی حادثه وارد عمل میشوند.
کارآگاهان با تلاش شبانه روزی و فنی در کمتر از ۲۴ ساعت خودرویی را که الهه شب حادثه از میدان آزادی سوار شدهبود، شناسایی کردند. مشخص شد راننده خودرو مرد جوانی به نام بهمن فرزانه است که با خودروی سمند نقرهای برادرش مسافرکشی میکردهاست. متهم شامگاه چهارشنبه، چهاردهم خرداد بازداشت شد و به قتل الهه اعتراف کرد و پس از کشف جسد، پلیس هم روز پنجشنبه ۱۵ خرداد، خبر دستگیری قاتل و کشف جسد الهه را اطلاعرسانی کرد.
سرقت موبایل
کلیپهای ابتدایی که از دستگیری متهم در فضای مجازی پخش شد، انگیزه جنایت به سمت سرقت گوشی تلفن همراه مقتول پیش رفت. متهم هم در بازجوییهای اولیه اعتراف کرد که الهه را از میدان آزادی به صورت دربست سوار خودرویش کردهاست. وقتی مقتول گوشی گرانقیمتش را برای پرداخت اینترنتی کرایهاش از کیفش بیرون میآورد، با انگیزه سرقت موبایلش او را به قتل میرساند.
بررسی پرونده شخصیت قاتل و مقتول
در حالی که قرار بود پس از اعتراف ابتدایی، صبح دیروز متهم صحنه قتل را در پلیس آگاهی تهران بازسازی و زوایای پنهان آن را بر ملا کند، بازسازی لغو و متهم صبح دیروز برای تحقیق به دادسرای امور جنایی تهران منتقل شد. در جلسه بازجویی که با حضور روانشناس و روانپزشک برگزار شد، قاضی محمد شهریاری، سرپرست دادسرای امور جنایی تهران شخصاً بازجویی از متهم و رسیدگی به پرونده را به عهده داشت. در این جلسه قرار شد علاوه بر تحقیق در خصوص حادثه و اعترافات متهم، پرونده شخصیتی قاتل و مقتول با حضور تیم روانشناسی بررسی شود.
ابعاد تازه پرونده
متهم در تازهترین اعترافات خود گفت: «۱۲ سال قبل در روستای محل زندگیمان عاشق دختری در یکی از روستاهای اطراف شدم و به خواستگاریاش رفتم و با هم ازدواج کردیم. زندگیمان خوب بود و همسرم را دوست داشتم، اما بعد از چند سال با هم اختلاف پیدا کردیم. هر روز که میگذشت به زندگی مشترکمان بدبینتر میشدم و اختلافم با همسرم بیشتر میشد. ۱۲ سال زندگی مشترک داشتیم، اما بچهدار نشدیم و در این ۱۲ سال بارها با هم درگیر شدیم و بیش از ۵۰بار با شکایتهایی که از هم داشتیم به دادسرا و دادگاه رفتیم. در نهایت حدود سه سال قبل از من جدا شد و به خانه پدرش در خرمآباد رفت و من تنها شدم. البته چند سالی میشد که پدرش از شهرمان همراه باجناقم به خرمآباد رفتهبودند و در آنجا مغازه نان فانتزی افتتاح کردهبودند.»
وی درباره سابقه کیفریاش گفت: «تمام سابقه من درگیری است و درگیریهایی هم که مرتکب شدم، خانوادگی بود. خانواده ما با خانواده عمویم اختلاف داشت و من چند باری با عمو و پسر عمویم درگیر شدم و به زندان افتادم. در یکی از درگیریها به خاطر اینکه از عمویم انتقام بگیرم، در روستایمان دو گوسفند از گوسفندان عمویم را سرقت کردم، اما انگیزهام سرقت نبود و میخواستم فقط از آنها انتقام بگیرم.»
قاتل درباره شب هم حادثه هم گفت: «من قصد قتل نداشتم، اما آن شب مسافرم حرفهایی به من زد که خیلی عصبانی شدم و با حرفهای او یاد همسرم افتادم و ناگهان عصبانی شدم و از کوره در رفتم. رفتارهای همسرم مرا همیشه آزار میداد و عصبانی میکرد و من هم آن شب عصبانی شدم و همانطور که پشت فرمان بودم با چاقو ضرباتی به دختر جوان زدم که در صندلی عقب نشستهبود. درگیری ما درست زیر پل شهرک قائمیه رخ داد و وقتی خونین داخل خودرو افتاد، گوشیاش را سرقت کردم و جسدش را به بیابانهای اطراف فرودگاه بردم و در آنجا رها کردم.»
انکار سرقت
متهم در ادامه، قتل با انگیزه سرقت را انکار کرد و گفت: «روز حادثه در میدان آزادی میخواستم سه مسافر دیگر هم سوار کنم، اما او گفت عجله دارم و ازمن خواست حرکت کنم و گفت من کرایه کامل پرداخت میکنم. در مسیر که میرفتیم، نگران شدم که مبادا پولم را ندهد برای همین به او شماره کارت دادم و او پول را به حسابم زد. من اگر قصد و نیت شومی داشتم هرگز به او شماره کارت نمیدادم، چون میدانستم این سرنخی برای دستگیری من است.»
وی ادامه داد: «در مسیر که میرفتیم، خیلی طولانی بود و مقتول با من شروع به صحبت کرد. من هم به حرفهایش گوش میدادم، اما از حرفهایش ناراحت شدم. الهه از روابط دوستانه خود برایم حرف زد و من یک لحظه یاد همسرم افتادم که همیشه تصور میکردم شاید رهایم کند. به او گفتم یعنی همه زنها دنبال خوشگذرانی و خوشی خودشان هستند و واقعاً از حرفهای او عصبانی شدم. در یک لحظه خشم تمام وجودم را گرفت و کنترلم از دستم خارج شد، چون نمیتوانستم رفتارهای خارج از چارچوب زنها را تحمل کنم برای همین با چاقو به مقتول چند ضربه زدم. بعد از قتل گوشیاش را برداشتم، اما قصدم حتی سرقت هم نبود، چون بعد از اینکه جسد را در بیابان رها کردم، گوشی را در جایی پرت کردم. من اگر قصدم سرقت بود، طلاهای مقتول را سرقت میکردم، چون مقتول همراه خود مقداری طلا داشت، اما من آنها را بر نداشتم.»
درخواست اشد مجازات
در حالی که تحقیقات درباره پرونده قتل الهه حسیننژاد برای بر ملا شدن زوایای پنهان آن از سوی قاضی پرونده ادامه دارد، خانواده مقتول به اداره پلیس و دادسرا رفتند و برای قاتل دخترشان درخواست اشد مجازات کردند. خانواده مقتول اعلام کردند درخواست آنها برای قاتل قصاص است. مادر مقتول هم که در این چند روز برای از دست دادن دخترش بیتابی میکند و آرام و قرار ندارد، همین درخواست را از بازپرس پرونده دارد و میگوید هنوز باور ندارد که دخترش به قتل رسیدهاست.